مامانا😔 حال روحیم خوب نیس
خیلی خسته ام.. خاب درست ندارم… میدونم شرایط هممون مثل همه ولی نیاز داشتم با یکی حرف بزنم
دخترم رفلاکس داره، نه خوب میخابه نه شیر میخوره.. شیا خوب میخابه مثلا ۱،۲ میخابه ۳،۴ ی دور شیر میخوره دوباره تا ۶،۷ میخابه.. ولی من تا کارامو کنمو بخابم میشه ساعت ۲ نیم سه..بعدش صبحهوا تاریکه هنوز ک بیدار میشه دیگه نق نق میکنه ی ساعت میخانومش ده دقیقه نشده بیدار میشه خیلی خسته میشم همش میگه راه ببرم اصلا خودش با خودش توو جاش نمیخابه بازی کنه.. همش باید بغلم باشه راش ببرم.. بعضی وقتا خیلی کم میارم.. خیلی بی حوصله میشم.. و ناراحتم ازین بی حوصلگی.. فک‌میکنم‌مادر خوبی نیستم ک با حوصله نیستم خیلی باهاش حرف نمیزنم… ولی منم ادمم منم خسته میشم.. عذاب وجدان دارم.. اگه ی دقیقه توو جاش گریه کنه برم ی چیزی بخورم بیام یا شام و ناهاری چیزی درست کنم اونم در حد دوسه دقیقه خیلی اعصابم‌خورد میشه… فک میکنم مادر بدیم.. تا دستشویی نمیتونم برم.. از بی خابی کلافه ام چشام بسته هستو راش میبرم..

۱۲ پاسخ

عزیزم هممون تقریبا مثل همیم
میگذره این روزا
منم بعضی وقتا فکرمیکنم کمم براش.

عزیزم 🥺
تو بهترینی❤

عزیزم اشکالی نداره میگذره منم دقیقا همین روزارو دارم میگذرونم ب امید اینکه بزرگ بشه خوب بشه، بشه همدم تنهاییام

منم همین بودم و هستم فقط سعی کردم بغلی بودنشو درست کنم خیلی کمک شد برام حداقل یکم تو جاش بازی می‌کنه ولی در کل چاره نیست باید تحمل کرد .میگذره کمکی نداری؟

چرا گهواره نمیخری کنارت بزاری شاید آروم شد
منم وقتی چشم میخوره خیلی اذیتم می‌کنه دوشب نخوابیدم فقط جیغ میزد هیچ جوره آروم نمیشد به کارام نمی‌رسم به زور بتونم شام درست کنم باید یکسره کنارش درازکش باشم تا بخوابه

منی😭😭لاغرررررشدم خیلی

منم بدتر از توام خواب که ندارم تازه شوهرمم نیس که یک ساعت بچه نگهداره حالم جا بیاد من همش درحال گریه کردنم افسردگی گرفتم کل مسوولیت دوتا بچه هام گردن من افتاده

واسه همه مون همینه بخدا
میتونی تو اغوشی بزاریش کاراتم کنی خودش میخابه بیدار میشه راحته
من دوقلو دارم خستیم بیشتر اما چون میدونم موقتیه و کل عمرم فقط همین یه بار یه بچه انقدری دارم که بامزه اس عشق میکنم باهاش زمان خیلی زود میگذره عشق کن با بچه ات فرشته اس الان کنارت❤️

منم دقیقاشرایط تو رو دارم غذا ک اصلا نمیرسم درست کنم صبحانمو بدو بدو میخورم بیشتر از دو روز تنها نمیتونم شرایط روـتحمل کنم میرم خونه مادرم ک لاقل غذا بتونم بخورم هر روزم ی چالش داریم ی روز رفلاکس ی روز زردی

آخ که من فلج شدن باورمیکنی امروزساعت۴تاالان بیدارنق نق میکنن کولیک داره رفلاکس داره

انگار داشتم روزمرگی خودمو میخوندم
دقیقا عین پسر من
کمر و کتفم داغون شده کلا بغلمه 🫠
بخاطز رفلاکسش هی میترسم شیر بپره توی گلوش 24 ساعت چشم ازش برنمیدارم از بی خوابی دیکه مغزم کار نمیکنه🥲

شرایط هممون‌ همینه😢 بچه منم وقتی بیداره با خودش بازی نمیکنه فقط باید بگردونیش. دیشب از یک تا ۸ صبح دل درد داشت و فقطط گریه میکرد. باید میگردوندیمش تا یک ذره اروم‌ میشد.خدا بهمون توان بده عزیزم🙏🏻🥺

سوال های مرتبط