یعنی واقعا این عادیه که دختر من تا این حد سمجه؟ دیروز داشتم بادمجون سرخ میکردم اومده گفته من میخوام قاشق بردارم گفتم نه انقد سمج شده برداشته بعد پاهاش خورده پیک نیک یکم خمیر دندون زدم بازم گفته میخوام دست بزنم. الان از روصندلی افتاده باز میگه میخوام برم رو صندلی وایسم. یعنی اصلا عار نداره این بچه

وای منم از سمجی بچم خسته شدم بخدا دختر منم همینه

پسر منو ندیدی😏

بچه نیستند که کروکودیل هستند بچه ها من هر دو وحشتناک سمج دختر من علاقه به آشپزی همش رو صندلی بغل گاز من هم بزنم من درست کنم من تخم مرغ بشکنم ادویه بزنم هرزکاهی مغز نمیکشه موهاش بلند بود بغل گاز رفتم کوتاه کردم خطرناک بود

فقط حواس پرتی و محبت

من تو جمع نه. حواسشو پرت میکنم ولی تنها باشیم کاری کنه که به خودش آسیب بزنه دعواش میکنم قهر میکنه میره اتاق دباره خودش میاد

خدا صبرت بده خواهر
پسر من سمجتره،تا با حرفش مخالفت کنیم کولاک میکنه از اولم همینطور بود خدایی

ناراحت نشو ولی وقتی قانع نمیشه داد بزن