۵ پاسخ

ازهوش مصنوعی چطور کمک گرفتی؟برنامه یااپلیکیشن داره؟

چقدر سخت

واقعا نمیدونم چی بگم
وای اگ ب نتیجه نرسیدی حتما با مشاور صحبت داشته باش

امشب میگفه من تو رو اندازه یه هیولا دوست دارم گنده ی گنده کوشان رو اندازه مورچه دوست دارم انقد دلم گرفت
بعد گفتم آفرین چون کوشان کوچولوئه کوچولو دوسش داری تاکید کرد که نه من تو رو بیشتر دوست دارم تو هم من رو بیشتر دوست داشته باش🤦

سلام عزیزم
من همیشه بهشون میگم شما دوتا پسرای منید داداشید باهمدیگه خیلی دوستتون دارم
شماهم بگو من فقط مامان شما دوتام دوتاتون رو خیلیی دوست دارم یا بگو مامانا عاشق بچه هاشونن و همشونو مثل هم دوست دارن

یه میوه رو به دو قسمت مساوی تقسیم کن یه سیب قرمز
بپرس این دوتا باهم مساوی اند ؟
بگو منم بع همین اندازه و بطور مساوی دوتاتون رو دوس دارم و بغلش کن عزیزم و بوس نثارش کن
دیگه توضیح بیشتر نیاز نیست

سوال های مرتبط

مامان دو پسر مامان دو پسر ۵ سالگی
خانما من این علایم و میگم شما بگین بچم بیش فعاله یعنی...یعنی باید ببرمش دکتر....آخه چند وقت پیش یکی گفت بچت بیش فعالی


خیلی شلوغه ..خیل اذیت و شیطونی می‌کنه .. دوست داره همش شبکه پویا نگاه کنه... با گوشی بازی می‌کنه... بعضی شعرا رو یاد میگیره بعضی ها رو نه.. خیلی شعر بلد نیست یعنی
..بنظرم زیاد تمرکز ندارع...‌البته خانه سازی داره میشینه بازی می‌کنه... بعضی وقتا کمکم میده ..مثلا میگم سفره ببر یا اسباب بازیات جمع کن بریز اونجا... یا اون وسیله رو بیار ..بیشتر وقتا انجام میده
داداششو میزنه ولی دوسش داره مثلا وقتی خوابه می‌ره بوسش می‌کنه
تو بازی کردناشون دعواشون میشه
دوست داره خودش تخم مرغ درست کنه... البته یعنی تخم مرغ رو بشکونه تو یه ظرفی...
بنظرم مهربونه..وسایلاش ب دیگران میده.. دوست داره همش بازی کنه..جایی میریم یکجا نمیشینه همش در حال جنب و جوشه..
گریه می‌کنه سر هر چیزی .. زود عصبی میشه منو میزنه..نمی‌دونم چیکار کنم ک عصبی نشه...
زیاد هم حرف میزنه..سوال می‌پرسه... وسط حرف منو باش میپره...
اگر چیز دیگری یادم اومد پایین می‌نویسم
لطفاً کسی می‌دونه کمکم کنه
مامان کارن و کوشان 😍 مامان کارن و کوشان 😍 ۴ سالگی
مامانا اولین باری که با همسرم صحبت کردم پرسیدم سیگار میکشی اونم گفت تک و توک منم گفتم واقعا بوی سیگار اذیتم می‌کنه حتی توی خیابون از کنار آدم سیگاری رد بشم حالم بد میشه گذشت و توی نامزدی چندباری که بحث داشتیم این سیگار کشید حالا یا میخواست خودش رو آروم کنه یا من رو ناراحت کنه ...
بعدش بهم گفت تو اگه تو مخم نری منم سیگار نمی‌کشم و‌ با هم توافق کردیم و ۷ سال از اون روز گذشته واقعیت من کم‌و بیش میدونستم سیگار می‌کشه چون که به بوی سیگار خیلی حساسم ولی به روی خودم نمی آوردم تا اینکه امروز تصادفی توی پارکینگ دیدم داره سیگار میکشه خیلی بهم ریختم کاملا گیج شدم احساس میکنم فریب خوردم و این همه مدت سرم کلاه گذاشته نمی‌دونم باید چطور رفتار کنم از طرفی اصلا دوست ندارم باهاش صحبت کنم الان انگار بین زمین و آسمون هستم با خودم میگم اینکه اینجوری من رو فریب داده ببین چه کارهای دیگه هم کرده و در آینده می‌کنه
من اصلا حس مالکیت به همسرم ندارم اگه همون موقع میگفت من سیگار میکشم بهتر بود ، اینکه این همه سال من رو فریب داده رو نمیتونم بپذیرم چیکار کنم جز صحبت چون الان اصلا دوست ندارم باهاش در این مورد صحبت کنم