تجربه زایمان(پارت۲)
منم ورزشهام رو از ۳۸ هفته بیشتر کردم روزی ۲ساعت پیاده روی و حرکات نرمشی وکششی لگن واسکات هر روز دوش آب گرم وروزی۳۰ تا اسکات زیر دوش میزدم وهر شب عرق کاسنی وخاکشیر یه لیوان میخوردم و یه(( تجربه که دکترم گفت که نه شیاف گل مغربی نه روغن کرچک استفاده نکنین باعث دلدرد و کمر درد کاذب و اسهال ودفع مدفوع غیر ارادی توی زایمان میشه اجازه نداد استفاده کنم))و معاینه تحریکی از۳۹ هفته به بعدچندین بار معاینه شدم و اصلا دردی نداشتم و دکترم میگفت باید تا۴۱ هفته صبر کنیم البته هر روز ان اس تی میشدم وهر هفته سونو وضعیت بچه رو چک میکردیم و من با همه این کارا تا ۴۱ هفته دریغ از یک سانت باز شدن دهانه رحمم..ویه ذره دردم نداشتم.طی این مدت که هر روز بین بیمارستان چمران و کوثر مونده بودم بیمارستان کوثر ازلحاظ تمیزی و تازه ساخت بودن خیلی عالی بود ساختمونش وخیلی دوست داشتم😄😄ولی شناختی روی پرسنل ودکترا نداشتم..که این چند روز که میرفتم برای ان اس تی حسابی تحقیق کردم و همه راضی بودن ولی بیمارستان چمران هم رفتار پرسنل وپرستارا ودکتراش بد بودن خیلی بد منم تصمیمم بیمارستان کوثر شد دیگه بقیه اش پارت بعدی

۴ پاسخ

منم ۱۱سال پیش دخترمو تو بیمارستان کوثر به دنیا اوردم خیلی خوب بود

منم بیمارستان کوثر رفتم فقط بخاطر رفتار ماماها و پرستارا که واقعا عالی بودن من انق بد دلم ولی اونجا انق تمیز بود .ی خدمه بود نمیذاشت اصلا تنها از تخت برم پایین مدام کنارم بودو خیلی مهربون رفتار میکرد .من چون اون شب تا صبح جیغ نزدم فقط گریه کردم اروم مامای ک صبح شیفتش عوض شد نرفت خونه گف میخام بمونم کمک مامای شیفت بچتوبدنیابیارم ک کمتراذیت بشی و....خلاصه دمشون گرم

خدا حفظش کنه عزیزم..اخه الان اصلا قابل مقایسه حتی با پارسالم نیست کل ساختمونارو کوبیدن از نو ساختن خرداد ماه افتتاح شده عین بیمارستانای خصوصی های تهران شده تازه رایگانم هست😄😄

لطفا طود زود بنویس چشمم در آمد از انتظار🙁😂

سوال های مرتبط

مامان لیا🫠 مامان لیا🫠 ۶ ماهگی
مامانا میخاستم از تجربه خودم بهتون بگم شاید ب کارتون اومد قشنگا..♥️🥰
دکتر من برای ۳۷ هفته وقت داده بود برای سزارین.. چون وزن بچه زیاد بودو دو دور بند ناف دور گردنش بود باید هفته ای چن بار ان اس تی میدادم که وضعیت بچه رو چک کنن🫠 رفتم پیش دکترم برای عمل نوبت سز رو انداخت ۳۹ هفته یعنی دو هفته بیشتر از نوبت قبلی واقعا اعصاب برام نذاشت دیگ من بودم و کلی استرس بچه هر شب بیمارستان برای چک کردن و هر دیقه تکون نمیخورد تا مرز سکته میرفتم دیگ نتونستم تحمل کنم تا ۳۹ هفته با این همه خطر..چون کل ۹ ماه رو با همسرم رابطه بدون جلوگیری داشتم تقریبا هر روز🙈 میدونستم رابطه نمیتونه کاری کنه😑 گفتم ب همسرم باید معاینه م کنه اون روز کلا دو تا انگشتش رو با دستکش بیمارستان و ژل همش تا ته برد جوری که خیلی درد داشت و مثل معاینه تحریکی بیمارستان تا ته ته انقد این کارو کرد که دردم شروع شد و رفتم بیمارستان ساعت ۱۲ شب سز شدم البته بخاطر بریچ بودن سز شدم منتظر نامه دکترم نشدم و از کلی استرس با کمک شوهرم خودمو نجات دادم..😍😍🫡
مامان دخترم مامان دخترم ۹ ماهگی
#تجربه_زایمان
خب بالاخره من اومدم تجربه زایمانم بگم
خودم خیلی از تجربه هارو میخوندم و دعا دعا میکردم زودتر نوبت خودم بشه
اول اینکه بدن با بدن و شرایط هرفردی با فرد دیگه متفاوته و کلا زایمان سخته چه طبیعی چه سزارین
من ۳۶هفته معاینه شدم و دکتر گفت لگنت خوبه از همون موقع شروع کردم هرروز ورزش و پیاده روی و پله بالا پایین کردن (قبلشم پیاده روی داشتم)
هرروز دوش میگرفتم و توی حموم هم ورزش میکردم ۳۸ هفته یخورده انقباض داشتم فقط و هیچ دردی نداشتم رفتم ان اس تی دادم که گفت یخورده درد برات ثبت شده و دهانه رحمم هم یک سانت باز شده بود
بعد از اونم از اونجایی که من خیلی اسرار داشتم نینی رو زودتر ببینم هرکاری که میگفتن برا زایمان طبیعی خوبه انجام می‌دادم. گل مغربی رم از ۳۸ هفته استفاده کردم
خلاصه که بعد از اونم سه چهار بار معاینه شدم ولی همون یه سانت بود و دکترم گفت درد هم نداشتی چهل هفته که تموم شد بیا تا اونموقع بستریت کنم
یازده اردیبهشت شدم ۴۰ هفته و یک روز و رفتم بیمارستان اونجا دکترم معاینه کرد و گفت همون یک سانتی و بچه اصلا پایین نیومده و اصلا شرایط زایمان رو نداری الان با آمپول فشار هم نمیتونی زایمان کنی
سه چهارروزم وقت میدم شاید بچت بیاد پایین ولی به احتمال زیاد سزارین میشی
(دوبارم سنوگرافی رفتم تو هفته آخر که وزن تویکیش ۳۷۰۰ بود یکیش ۳۶۰۰)
مامان زینب جون😍👶🏻 مامان زینب جون😍👶🏻 ۱۰ ماهگی
#تجربه زایمان پارت دوم
با همه کارایی که میکرد هییییچ خبری از درد نبود..

شد ۱۷ فرودین من حس کردم حرکتای بچه کم شده رفتم ساعت ۱۲ شب رفتم بیمارستان معاینه کردن گفتن ۲سانتی بعد معاینه من همون دلحظه دردم گرفت تو ان اس تی درد ثبت کرد
منو ترسوندن گفتم موقعشه برو زایشگاه من اومدم یه دوش اب داغ دیگ گرفتم یه کاسه کوچیک روغن حیوانی سر کشیدم با مامانم اینا رفتیم زایشگاه شده بود ساعت ۳ صبح معاینه کردن گفتن نه یه سانتی گفتم درد دارم انگار حرکات بچمم کم شده، ان اس تی گرفتن گفتن نه دردم نداری😐
گفتن باید سونو بدی سونو هم دادم گفتن وضعیت بچه هم خوبه
گفتن برو هنوز یه هفته وقت داری .. خلاصه من دست از پا دراز تر برگشتم خونه
باز به ورزشا ادامه دادم شد ۲۱ فروردین ۴۰ هفته تمام
درمونگاه نامه داد که برم زایشگاه چون هیچ دردی نداشتم
دوباره آماده شدیم رفتیم باز قبول نکردن گفتن درد نداری برو تا ۴۱ هفته و ۶ روز وقت داری😐🤦‍♀️
باز برگشتیم خونه ، دیگ نا امید شده بودم میگفتم با این همه ورزش فقط یه سانت باز شدم ولی باز ادامه دادم
دیگ گذشت شدم ۴۱ هفتع و ۶ روز بدون درد رفتم بیمارستان باز معاینه کردن هنوزم یه سانت بودم😵‍💫
تو ان اس تی یکم انقباض نشون دادم و دیگ بستریم کردن🤦‍♀️😵‍💫

ادامه تاپیک بعدی...
مامان آرتا 💙👣 مامان آرتا 💙👣 ۴ ماهگی
تجربه زایمان طبیعی:

سلام مامانا خوبید؟ بعد چند روز وقت کردم بیام و تجربه ام و از زایمانم باهاتون به اشتراک بذارم....

اونایی که این چند وقت اخیر من و دنبال کرده باشن می‌دونم با غرغرهام چقدر سرشون و درد آوردم 🤣🤣🤣 از ۳۵ هفته کلافگی من شروع شد و فقط دلم میخواست زودتر زایمان کنم... از پیادروی روزی ۲ ساعت تا ۴ بار بالا و پایین کردن پله های عابر پیاده... حالا نمیدونم چقدر تاثیر گذاشت
از ۳۷ هفته هم شیاف گل مغربی گذاشتم و روزی یک ساعت دوش آب گرم میگرفتم و زیر دوش اسکات میزدم. تا اول ۳۸ هفته رفتم معاینه لگن و دکتر گفت ۲ سانت راحت بازی... دیگه بعد اون جر دادن خودم برای بیشتر باز شدن شروع شد🤣 خلاصه همه کارهایی که مامانا اینجا میگفتن و انجام میدادم غیر رابطه که همسرم پا نمیداد
روز شنبه ظهرش قصد کردم یه پیادروی خیلی مفید داشته باشم و بعدش برم بیمارستان یه معاینه بشم که بیشتر باز شده یا نه... ساعت ۲ رفتم پارک کوهسنگی و پله های کوه و تا آخر رفتم بالا و اومدم پایین حدودا ۷۰۰ پله شد یه پیادروی هم تو همون پارک کردم و ساعت ۵ رفتم بیمارستان ۱۷ شهریور که نزدیک پارک بود...
ماما پرسید برای چی اومدی گفتم ترشحاتم ژله ای بود الان شده آبکی ( این و یکی از مامانا بهم گفت بگم که باعث میشه بستریم کنن😅) خلاصه گفت بخواب معاینه کنم. گفتم معاینه تحریکی بکن اگه میشه گفت چند هفته ای گفتم ۳۸ و ۵ روز... دیگه نمیدونم تحریکی کرد یا نه ولی معاینه اش درد آنچنانی نداشت مثل همون معاینه لگن قابل تحمل بود گفت خوبه ۳ سانتی.
گفتم نگه نمیدارید؟ گفت نه باید ۴ سانت بشی ولی نزدیکی

ادامه تاپینگ بعدی