۱۳ پاسخ

وقتی خود زنا قبول ندارن از مردا چ توقعی هست؟زنا خودشون افتخار میکنن ک ما پسر زاییدیم ما پسرزااااا هستیم

خیلی از خانواده ها نمیشه چیزی بهشون گفت زبون دارن یه متر

مثل خانواده شوهرم من پسر می‌خوان دختر دوست ندارن فقط یه نوه دختر دارن خواهرشوهرم یکی هست عفریته میگه من دختر نمی‌خوام گوه توش گفتم دختر نعمت خداوند هست خدا وند گفت حتا یه دختر داشت باشی جات تو بهشت ولی شما کفر دختر میکنین من شوهرم دختر می‌خوایم اگه خدا بخواد بهمون بده برام فرقی نداره فقط تنش سالم باش ولی بهش گفتم تو هم دختری داری به خودت توهین میکنی هیچی نگفت انشالله دختر گیرم بیاید که دیگه نگین پسر پسر واقعا پسر چکار می‌کنه 😏😏 فردا ولت میکنه می‌ره

چه ربطی به زنه داره بچه پسره یا دختر الان من بچم پسره چه گلی زدم به سر بقیه اخه دختر پسر فرق دارن مگه بچه باید صالح و سالم باشه دختر باشه جاش روی سر پسر جاش روی سر

من که مادرشوهرم بهم گفت خوشحال نباش حالا که دخترزاییدی منم گفتم اتفاقا خوشحالم چون مادرشوهر نمیشم😂😂😂قیافش🤢🤢🤢🤢

متاسفانه خیلی از جاها اینجوری مخصوصا اطراف منم

پس چرا من که دوتا پسر دارم هرکی بهم میرسه ی جوری میگن دختر نداری که پسر بزرگم دیگه از خودش بدش میاد.کلا مردم همیشه عادت دارن به همدیگه حس ناکافی بودن بدن.خاک برسرا

بعضیانمیفهمن ونبایدبرای اینجورادما وقت گذاشت حیف وقت ادمه
نمیخوان ک بفهمن حتی نمیفهمن ب هم نوع خودشون دارن توهین میکنن
من یه بارمادرشوهرم گفت یه پسرم بیاری ان شالله گفتم دیگه قرارنیست بچه بیارم گفت نگوخدامیزارتودامنت گفتم وقتی نخواهیم چجوری میزاره؟؟
بعدم من دوتا دختردارم ک اگه بخوان مادرمیشن وباعث ادامه نسل میشن

من لذت میبرم وقتی میبینم کسی اسم پسرشو محمد،علی و... میذاره
من خودم شخصا عاشق اسم مهدی یا محمدمهدی ام 😍

آره هستن ازاین خانواده ها حرفی بزنی جر میدن آدمو

خدایی خیلیا حرف حالی‌شون نمیشه میگی جنسیت ب مرد ربط داره میگن این حرفا چیه پسر بیار😕😕😕شنیدم بعضیا ب کسای دیگ گفتن ک هرچقد توضیح دادن اصن انگار متوجه نمیشن

حالا شوهرمن وخانوادش یه جوری ازپسر بدشون میادکه میگم خدایا شکرت دختردادی وگرن نمیدونم چه رفتاری بابچم داشتن.توی خیابون بودیم دخترپسرای دبستانی تعطیل شده بودن گفتم وای چقدرشلوغ شده شوهرم برگشت گفت دختراروبایدزودترتعطیل کنن ولی پسرارو نگهدارن توی مدرسه 🙄🙄🙄😐😐منم گفتم این حرفو نزن مگه خودت یه روزی پسرنبودی دوست داشتی یکی ازجنسیت توبدش بیاد گفت من فرق دارم حالا که مردم یه رووووزی پسربودم

سلام پسرم همیشه فوش میده چیکار کنم یادش بره البته هرکاری کردم حرفشو عوض کردم باز بعد چند دقیقه تکرارمیکنه از بچه های خواهرشوهرم فوش یادگرفته راه حل شما چیه خانما میتونین کمکم کنید؟

سوال های مرتبط

مامان محمد و ماهلین مامان محمد و ماهلین ۳ سالگی
سلام به مادرای عزیز
بازم بی مقدمه یه چیز تعریف کنم واستون
روزی که رفتم بیمارستان ماهلین به دنیا بیاد خیلی استرس داشتم نفر اولم واسه عمل دکترم من بودم لباسامو پوشیدم نشستم تو ویلچر مامانم لباسای ماهلین رو گذاشت تو بغلم دستامو فشار داد و گفت انشالله به سلامتی بری و دوتایی برگردین و خانمه من و برد تو اتاق عمل و کمکم کرد که بشینم رو تخت و من داشتم اشک می‌ریختم چون الکی ترسیده بودم بار اولمم نبود ولی سر پسرم هیچی نفهمیدم و سراین یکی بی اندازه استرس داشتم همینجور بی صدا اشکام میومد که چشمم افتاد به دکترم زدم زیرگریه( یه خورده دلتنگ پسرمم بودم کلا ناراحت بودم واسه پسر یکسال و ده ماهم که تنهاش گذاشته بودم ) گفتم خانم دکتر خیلی میترسم گفت وااای چه مامانی چه نازی داره ترس نداره که عزیزم تا ده دقیقه دیگه دخترتو میذارم تو بغلت خلاصه آروم شدم و این دکتر بیهوشی رفت پشت سرم که آمپول بزنه به کمرم یهو یه خانمه که تو اتاق عمل بود اومد گفت خوب خانمی بچه دومته گفتم آره گفت اسم اولی چیه ؟ گفتم محمد و نگاه میکردم پشت سرم که ببینم دکتر بیهوشی چیکار میکنه این خانمه هم میخواست حواسمو پرت کنه قشنگ مشخص بود گفت خب اسم این یکیو چی میذاری گفتم ماهلین گفت واااا ماهلین ؟ محمد و ماهلین ؟؟؟؟ دختر باید بذاری محنا ،به محمد محنا میاد نه ماهلین منم اومدم بگم نه من ماهلین دوست دارم
دیگه آمپوله رفت و یکی دیگه ام پشت بندش رفت دوتا واسم زدن .
فقط یاد اون زنه میوفتم که سریع یه اسم که به محمد بیاد رو پیشنهاد داد خندم میگیره
مامان رایان مامان رایان ۳ سالگی
۱ شنبه رایان تو پارک گم شد حالا داستانش طولانیه چجوری گم شد نیم ساعت گذشت تا پیدا شه اون پارک همه مارو میشناختن باورتون نمیشه کل پارک داشتن دنبالش میگشتن خدا رو شکر چون میشناختن دیگه لازم نیود به همه نشونی بدم منم هی میدویدم اونطرف اینطرف جیغ میزدم رایاااااان بعد زنگ پلیس تا داشتم ادرس میدادم یکی داد زد پیداااا شد بعد پلیسه شنید گفت خوب خدارو شکر پیدا شد منم گفتم خدا رو شکر چیه آقا قطع نکن ببینم خودشه 😂😂😂 بعد یه خانوم پیدا کرده بود بغلش بود دیدمش گفتم خودشه بعد پلیسه گفت خوب دیگه الان بالاخره خدا رو شکر 😂😂😂 حالا من نشیتم کف زمین زااار میزدم نصف پارکم با من گریه میکردن بعد خانومه گذاشتش بغلم منم مثل فیلم هندیا گفتم رایان اونم برگشته میگه من رایان نیستم اسپایدر منم 😂😂😂😂 پدیوخته اصلا نفهمیده بود گم شده رفته بود پشت شمشادا واسه خودش اواز میخونده میرقصیده 😂😂😂 خلاصه شدیم سوژه یه پارک 😂😂😂 کلا ما تراژدیهامونم کمدیه 😂😂😂
مامان Nila joon مامان Nila joon ۳ سالگی
سلام خانوما امروز یه اتفاقی افتاد میخواستم نظر شما رو بدونم ممنون تا آخر بخوونین راهنمایی کنید امروز خواهرم بعد چند روز گفت میخوام بیام خونه اتون گفتم بیا اومد پسرش تقریبا دیگه ۵ سالش میشه خیلی هم فضوله وقتی میاد با دخترم با هم خیلی فضولیو شیطونی میکنن من با مادر شوهر و یکی از خواهر شوهرم تو یه حیاطیم پسرشو داد دستم یک سالشه گفت میریم نماز مغزب میخوونم میام ولی خیلی طول کشید نیومد پسرش دیگه داشت گریه می‌کرد بردمش تحویلش دادم دخترم و پسر خواهرم با من اومدن تو حیاط من که رفتم تحویلش دادم مادر شوهرم گفت بیا گ‌وشیمو نگا کن یه مشکلی داره منم مشغول اون بودم دیدم از تو حیاط صدای پدر شوهرم میاد که داره فوحش میده ببخشید میگه مادر ج. نده و دیوث بچه ها سنگ زده بودن ب ماشینش این داشت فوحش مسداد اومد گفت بچه هاتون خیلی بی ادبن و دستشو دراز کرده بود طرف من و خواهرم فوحش میداد من خیلی شرمنده شدم کار بچه ها خیلی بد بود ولی پدرشوهرمم خیلی کار زشتی کرد بنظرتون چطور رفتار کنم برم خونه اشون یا نرم اگه چیزی گفتن چی بگم خواهرم وشوهرم تو حال نشسته بودن همونموقع شوهرم میگه مقصر تویی همیشه مقصر هم چیز منم
🥲🫠شوهرمم چون خیلی پسر خواهرم جلوش فضولی میکنه ازش بدش میاد بنظرتون چیکار کنم چ جوری با خواهرم رفتار کنم دوس ندار ناراحت بشه شوهرم میگه ن تو برو ن اونا بیان چون دخترمونم فضول میشه بعضی از فضولی و بی ادبی ها رو از اون یاد گرفته