۶ پاسخ

واییییی دقیقامنم اینجوری اونقدری سردخارم حساسم که خدامیدونه فقط کافیه بگه کجام درذمیکنه خودم هزاربارنیمیرم وزنده میشم میگم آیابچم چشه همش فکرای منفی والکی ولی احساس میکنم اینکه توشکممه راهیچ حسی ندارم میگم خدایاچرامن تموم وجودم فقط دختراولیمه نسبت به توراهیم خیلیئی بی تفاوتم..منکه دیگه دارم افسردگی میکیرم سراین موضوع...یعنی باباشم که باعاش بلندحرف میزنه میخام بگیرم خفش کتم میشینم زارنیزنم میگم چراباهاش اینجورحرف میزنی

من دقیقا یکی از دلایلی که بچه دوم نمیخوام همین چون هیچ وقت نمیتونم اونو مثل پسرم دوست داشته باشم حالا چه دختر باشه چه پسر همیشه به همسرم هم میگم هیچ بچه دیگه ای نمیتونه جای پسرمو بگیره

دخترت بچه اولته؟ منم سردخترم اینجوریم ولی سرپسرم‌من کلا زیادحساس نیستم ادم روبچه ی اول خیلی حساسه وزوم‌میکنه

خودم فک میکنم چون بچه های اول حساس ترن پسر کوچیکم از لحاظ تغذیه همه چی اوکیه نیاز نیست غصشو بخورم اما بزرگه هم بد غذاس هم بهانه گیر هم به شدت مامانی همش درگیر همین بزرگم صب تا شب بدنشم نسبت به دومی لاغر و ضریف تره

خداروشکر این تایپک رو‌دیدم چون فک میکردم فقط منم ک اینجوریم و دلیلشو نمیدونم دخترم بچه اولمه نمیدونم دلیلش اولی بودنه یا چیز دیگ کلا ی حور دیگ برام فرق دازه ن اینکه بگم پسرمو مثلا دوس ندارم یا مریض بشه عین خیالم نیس عاشقشم ولی خب باز دخترم ی جور دیگ هس کلا برای هر چیزش استرس دارم غذا خوردنش پوشیدنش خابیدنش نمیدونم چ حسیه🥹خدا حفظ کنه بچه هامونو

خب چرا عزیزم؟
ببین مثلا منم ی پسرم ک مرریض میشه شب تا صبح پلک نمیزنم
ولی بااون یکی راحتتر ارتباط میگیرم
اون پسرم از ۱سالگی هرماه تبهای سنگین میکنه
تا تشنج میره
بخاطر همین روش حساسترم
شماهم بگرد دنبال علت ناخودآگاهت

سوال های مرتبط