۱۷ پاسخ

من که اگ مامانم نبود اولی رو نمی‌تونستم بزرگ کنم دیگ دومی خودم بهتر بلدم.ولی بازم ب مامان احتیاج داری...منکه یه ۲ماهی حس غریبی و افسردگی داشتم ..چون بستری ام شد بچه ام سخت بود

من موندم چجوری ببرمش حموم یا وقتی خرابکاری کرد چجوری ببرم بشورمش، من خودم زورم میاد الان سرویس برم😂

اوایلش یکم سخته مثلا به مرور روزها سختیش کم میشه و به شیرینیش افزوده میشه مثلا ده دوز اول از ده روز دوم سختتر ماه اول از ماه دوم دیگه کلا از ماه چهارم ک اگر کولیک باشه اینا رفع شده خیلی بهتر میشه

همه چیز اولاش برات سخته
خوابیدن، بیرون رفتن، غذا خوردن و....
ولی پیش خودت میگی حاضری همه سختی ها باشه ولی کوچولوت کنارت باشه
حسش خیلی شیرینه با یکم چالش برای ماه های اول

جوریه ک میگی من قبل بچه چجوری زندگی میکردم 😄

فقط باید از نزدیک تجربش کنی
و اینکه همسرت باهات همکاری کنه
کمک هم داشته باشی

بستگی به بچه داره که آروم باشه یا کولیک داشته باشه

منم بچ اولمه خیلی چشم انتظارم ک ب دنیا بیاد ولی استرس وترس هم دارم ک چطوری شیر بدم یا چطوری بخوابه چطوری نگهداری کنم خیلی بهش فکر میکنم

دوماه اول سخته .تا راه بیوفتی و کارا رو یاد بگیری .یکم زمان میبره .ولی بعد دو ما قشنگ همه چی دستت میاد

سخته ولی خب حتمااا میتونی مگه همه خانوما کمک داشتن خیلیا تنها تو ی شهر دیگه هستن خودم سر پسرم فقط ۱۵ روز اول کمک داشتم ولی هداروشکر تونستم شماههم میتونی نگران نباش

صدرصد چند ماه طول می‌کشه تا بتونیم با شرایط جدید کنار بیایم 🫠

آره منم دوست دارم بدونم🤔

خانواده ها هستن دیگه کمک میکنن

منکه از بو و دیدن پی پی بچه ها بدم میاد بنظرتون عادی میشه برام؟

منم همش استرس دارم 🙁

خدا صبر وتحملشم میده

آشفته.‌خیای واقعی دارم میگم. این همه اتاق بچینید و..و...نه اصلا نمیتونی پا هم بزاری داخل اتاق یا برایش روی تخت...یه ماه اول سخت نرینه.بخصوص بچه اول.من دست تنها بودم خیلی برای من سخت بود خیییییلی. شیر نداری و نمیدونی چطور بهش بدی یه حالت‌هایی داره بچه که نمیدونی چشه. شیرش هم که میدی باید نیم ساعت بشینی شیر بدی نیم ساعتم اروق بگیری زمینش که میزاری باز بیدار میشه شبها خواب تعطیل مکه دو ساعت نهایت. روزها هم که کارهای خونه و غذا و...انباشته میشه روش.. دل درد و کولیکش به کنار زردی هم دارن شانس داشته باشی نگیره من با اون وضع زخم سز بستری‌ش کردن اوج کرونا یعنی نابووود شدم از بس خوابی چقدر گریه کردم. تا شیرم بعد دو هفته راه افتاد.دیکه بعد چهل روزش که شد شکل و فرم میگیره بدنش یه کم بهتر میشه میاد دستت چطور کارها رو پیش ببری شوهرم می‌تونست یه کم بگیرش عصرها من بخوابم پسرم رفلاکس پنهان داشت اصلا خواب نداشت.ولی این دومی رو که دیگه باز دست تنهام یه پسر سه ساله هم دارم که باید بهش برسم....بهرحال تحربیاتم بیشتره در نهایت من دست تنها بودم شما اگه کمکی داری آنقدر اذیت نمیشی.

سوال های مرتبط