خانما راهنماییم کنین لطفا من ۱۸سالمه سه سال عقب موندم از درسم دهم بخاطر افسردگی یسالم نتونستم بخونم بعد سال بعدش ازدواج کردم قرصام قطع کردم خود ب خود و باردارشدم نتونستم بخونم پارسالم بچم تیر بدنیا اومد کوچیک بود نتونستم بخونم از امسال شروع کردم بخونم بچمم شلوغه چون نمیتونم برم کلاس توخونه میخونم بدون هیچ معلم وپشتیبانی اینا کنارشم کلاس زبان میرم تا آماده بشم واس تافل اینا هرروز بچه وکارخونه و غذا کنارش بچم میخابه فقط میتونم درس بخونم کل روز استراحت ندارم الان بعد چنماه حس میکنم خیلی عصبی پرخاشگر شدم این دوهفته برای بچم نه ها باعلیسان اصلا کاری ندارم باهاش خیلی ام مهربونم بیچاره مغز همسرم میخورم همش از کاراش ایراد میگیرم حرص میخورم قهوه نسکافه اصلا نمیتونم بخورم ک ذهنم اروم بشه حتی خاب اروم ندارم میبینی تانصف شب ساعت۳بیدارم اونم دراز کشیدم همش تو ذهنم خودخوری میکنم هی مشغوله ذهنم صبح ساعت۷بیدار میشم تاشب خودم اصلا وقتم پیداکنم بازم نمیتونم بخابم همش تو ذهنم درگیرم الکی ذهنم مشغوله بنظرتون چرااینجوری شدم؟یعنی افسردگیم داره برمیگرده؟بنظرتون بجز قهوه نسکافه گل گاوزبان چی ارومم میکنه بخورم
اینم بگم وقتی درس میخونم خیلی ارومم اصلا عصبی اینا نمیشم ک‌ چرا متوجه نمیشم اینا حاضرم صبح تاشب درس بخونم فقط پسرم همسرم کاری ب کارم نداشته باشن قبلا واس خونه مامانم پر پر میزدم ولی الان اصلا دلم نمخاد برم همسرم ب زور میبرتم 😐کلا نمیدونم چمه هوف اونایی ام ک میدونن ماجرای دخترهمسرمم ک این چنماه خیلی ذهنم مشغول کرده دیگ حس میکنم دارم دیوونه میشم

۷ پاسخ

عزیزم یه راهنمایی: اولا کلاس زبانتو اگه نیتونی فعلا کنسل کن چون نیاز نیست تافل بدی. تافل برا کسانیه که میخوان ظرف مدت کوتاه از ایران برن. مدرکشم تا دو سال معتبره. این از این. در مورد درست اول خواب بچه رو تنظیم کن. شبا زود بخودابونش توام روزی 2 ساعت بعدش درس بخون. طول روز هم اون خوابید بخواب یا انرژی داشای 2ساعتتو همون موقع بخون. به خودت فشار نیار. هم سنت کمه هم بچت کوچکه. خیلی سخته با بکه کوچم درس خوندن. اگه میتوتی خونه مامانت برو بچتو نگه دارن تو برو تو اتاق درس بخون. یه راهنمایی هم در مورد رشته بکنم. به نظرم حتما تجربی بخون و یکی از رشتهای پیراپزشکی مثل اتاق عمل، بیهوشی، شنوایی سنحی، بینتیی سنجی، پرستاری بخون. خیلی از نظر شغل خوبه. سن خیلی خوبی هستی بهرخودت افتخار کن. تو سن تو مادری کردن خیلی سخته. اسم افسردگیم نذار روت. خودت روحیتو بهتر کن. با درس حالت خوب نیشه شرذیط رو فراهم کن بخونی. اگه دختر همسرتم اومد گیشتون ازش کمک بگیر تو نگهداری بچت و درس بخون

میشه بپرسم چرا با سنه کمت همسر کسی شدی که قبلا ازدواج کرده؟همسرت چندسالشه؟
بنظرمن اشتباه کردی چون اون دختر که بیاد خونه شما فک نمیکنم بتونید باهاش سازش داشته باشید.

ذهن توام ک‌درگیره من درکت میکنم.من خودم همینجوریم،ی دوره قرص مصرفرمیکردم،دیگه نخوردم،دیگه الان وقتایی ک ی موضوع خیلی ذهنمو درگیر میکنه همینحوری میشم،ذهنم همش درگیره .شلوغه.خابم داره و خاب نمیرم.چن سری ام خاستم برم دکتر دوباره،ولی بچه شیرمیدم ترفتم

اون الان ۹سالشه فدات،رام‌کردنش سخته،اول اینکه پدرش اول بایدبخادو باهاش حرف بزنه و توروبهش بشناسدش،اگه خاست میادنخاستم اصرارنکت،چون بعد مشکلی پیش بیاد میگن تونذاشتی و مقصرهمه چی میشی

تواین زمونه خوبی نیومده بعدشم حتما دختره رو پر کردن وگرنه چرا باتوبد بشه آخه بوس چطور دلشون میادشوهرش بدن خدالعنت کنه همچین مادرایی ک طلاق میگیرن میرم پی زندگی بچه های طفل معصوم رهامیکنن

دختره چندسالشه میخوان شوهرن بدن؟

ماجرا همسر دخترم :همسرم قبل از من یه زن داشته ک ازش بچه داره و پیش مادرش بود مادرش ۴ساله ازدواج کرده رفته و دوتا بچه داره اصلا دیگ ب این بچه نمیرسه اینا چون همسرش از اول گفته دخترت نمخام نباید همش بری ک میخام بهش برسم اونم قبول کرده ۹سالشه دخترع ک از اول دبستان خودش حتی کتاباشو جلد میکنه وحموم اینا میره اصلا سرش پر شپشه ولی کیه ک رسیدگی کنه مادر بزرگم خب پیره چشاش نمیبینه سواد نداره گ چیزی بخره بزنه سرش وکنارشم یه پسرخاله۱۷ساله زندگی میکنه اونم از اونیکی دختره ک از ازدواج اولش مونده هس و مادر اونم ازدواج کرده رفته
مادربزگه داره جهیزیه اماده میکنه این دختره بده ب پسرخاله حتی از کمیته درخاست جهیزیه داده وتشک بالش هاشم درست کرده مام شنیدیم میخاد شوهرش بده درخاست حضانت دادیم و اخرماه دادگاه اولشه قراره بیاریمش اینجا خودم قبول کردم ولی خانوادم قبول نکردن
من ب دختره کاری نکردم نمخاستم شوهرش بدن در حقش بدی بشه نهایتش یروز منو دیده ولی میگ این زنه بدع بامن اونم تو بهزیستی از اون موقع اعصابم خرابه و خودخوری میکنم که چرا اصلا گفتم بیارتش میزاشتم شوهرش بدن ب من چ اخه کاش نمیزاشتم یجورایی انگار دارم واس خودم تنفر ایجاد میکنم ب اون دختره و ب همسرم گفتم حداقل تا یسال نیارتش بزار خودم جمع جور کنم حالم بدع اصلا نمدونم چمه خدایا😭😭😭 مشکل از کجاست ؟

سوال های مرتبط

مامان علیسان مامان علیسان ۱۶ ماهگی
سلام خانما اومدم درد دل
واقعا اعصابم نمیکشه خستم یکم ارامش میخام این بچه از ۸صبح تاشب بیداره اذیت میکنه همش باید دنبالش برم دنبال شیطونیای خطرناکه همش میره کشوهارو باز میکنه بشینه توش یا لوازم برقی هام میخاد بریزه پایین درشونم میبندم میبینه باز نمیشه بکوب جیغ میزنه حتی از درسامم افتادم دیروز تو یه امتحانم نمرم پایین اومد اعصابم از اون خرابه فردام دوباره امتحان دارم هچی نتونستم بخونم یسات نمیخابه اروم بشم میریم خونه مامانم اونجام کسی نمیتونه نگهداره دلم میخاد امشب همسرم با پسرم بفرستم خونه مامانم خودم نرم بمونم خونه😭ولی نمیشه یسات راهه تااونجا مامانم نگران میمونه همسرمم با بچه رانندگی کردنو هم میترسم چکارکنم ی قرصی چیزی بگین ارومم کنه اسپرسو قهوه نمیتونم اصلا بخورم میخام ذهنم اروم بشه😓خیلی فشار رومه بخدا دیگ دارم کم میاارم دنبال یه دقیقه ارامشم
همسرمم قبلا بچم نگه میداشت از وقتی درسام سنگین شده اونم نگه نمیداره هربار میگ باش نگه میدارم ولی باز خاب میره ساعت۹ باز من میمونم بچه اعصاب خوردگیم
ازصبح یه لقمه غذا نخوردم از بس اعصابم خرابه نمیتونم پاشم یه راه حل جلوم بزارین