۱۲ پاسخ

خدایا به حق علی اصغر خودت شفای همه مریضا رو بده🙏🙏😔😔

وای منم دیدم داشتم از بغض خفه میشدم
زنه ترسیده دیگه باردار نشه ریسکشا قبول کرده به دنیا اوردتش خدا شفاش بده بچه ها مظلومن گناه دارن

آره منم دیدم اسمش علی اصغر ه بیچاره عذاب میکشه کاش ب دنیا نمیوردش هیدروسفالیه

تو اینستا دیدی ولی من تو بیمارستانا چمران عمل بچها رو می‌دیدم بمدت سه ماه و زجر کشیدنشون ده سال پیر شدم

والا من حاضرم به جای همه بچه هایی که میشناسم و نمیشناسم درد مریضی. رو بکشم ولی بچه ها مریض نشن. بخدا دردش بیشتره مریض شدنشون اینقد که من عذاب می کشم

اره منم دیدم اعصابم خورد شد

اره دیدمش ولی سی هفته اجازه سقط نمیدن. هیدروسفالیه بچه خواهرمم اینجوری بود تو غربالگری فهمید ولی یادمه چقد رفت اراک و از دکتر و آخوند و … نامه گرفت چون ۱۶ هفته اش بود به سختی اجازه سقط دادن

منم دیدم تمام وجودم درد گرفت
. جاش نیستم وگرنه خیلی حرف توشه 😞😞😞

منم امروز دیدم تبریزی هستن اسمش علی بود خیلی ناراحت شدم🥲🥲🥲🥲😭😭😭❤️‍🩹❤️‍🩹❤️‍🩹❤️‍🩹

من تو گهواره دیدم یکی اینجوری بود

آره واقعا سخته زن عموی منم بعد ۷ سال که باردار شد فهمیدن بچه معلوله اما به هیچ شرایطی قبول نکرد سقطش کنه الان ۱۶سالشه ولی راه نمیره نوزاد که بود چندبار عملش کردن هم توده تو سرش بود هم تو کمرش اینقدر باهاش صحبت کردن قانع نشد اینقدر پسر عموم اذیته بزرگ شده همش تو خونه ست دیگه جایی نمیره

😔😔😔
الهی آمین عزیزم خدا شفاش بده

سوال های مرتبط

مامان امیرشایان مامان امیرشایان ۱۷ ماهگی
وقتی میخوایی اینقدر معصوم میشی وقتایی که بیداری و ساکت ومظلوم فقط نگاه می‌کنی فقط بغضمو قورت میدم خیلی بزرگه بغضم مثل سنگ تو گلوم گیر می‌کنه گاهی نمیتونم و همینطور اشکام میاد گاهی ام خودمو با کار خونه مشغول میکنم که گریه نکنم فقط به خدا گله میکنم هرروز کاش نمی‌دادی تا شاهد اذیت شدن این بچه وعذاب کشیدنش نباشم کاااااش وقتی نمی خواستی و نمی‌دادی چندسال قبل دیگه ازاین به بعد هم نمیدادی ، سرنوشتم خیلی تلخ بود کلا تو سرنوشت من بچه ای نباید می‌بود ما ژن مشترک بیمار داریم و هر بچه ای که بیمار میشه و اینجوری عذاب می‌کشه و قابل درمان نیست ما جز زوج های بدشانس بودیم و من خیلی وقته قبول کردم و پذیرفتم که از اول نباید بچه ای تو سرنوشت من می‌بود و ما می‌تونستیم یه بچه ای و بیاریم و بزرگ کنیم بدون اینکه خودمون بچه ای بوجود بیاریم و مریض بیاد به این دنیا خدایا من دیگه قبول کردم و پذیرفتم فقط کاش نمی‌دادی این بچه رو پاسوز سرنوشت بد ما تواین دنیا و زندگی ما نمیومد تا عذاب نکشه ازاین به بعدم قید بچه رو زدیم 🖤
مامان امیرشایان مامان امیرشایان ۱۷ ماهگی
دلتنگی 🥺 مامانا چهارشنبه پسرمو بردم متخصص دکتر چشم پزشک کودکان گفت متاسفانه هیچ کاری نمیشه کرد چشمای پسرم بخاطر بیماری که داره ژنتیکی ( یک نوع بیماری میتوکندریال) دوباره نوشتم اونایی که نمیدونن ، بخاطر همین بیماریش دنبال نمیکنه و نوشتن بینایی خفیف داره و عمل و درمان عینک هیچی نداره هیچ کاریش نمیشه کرد گفت همون بخاطر مغزشه فرمان از مغز نمی‌رسه گفتن همون دکتر مغزو اعصابش ادامه بدید ببرید نمیدونین چه حال بد وخفگی دارم که بچم جلو چشمام داره پر پر میشه من نمیتونم هیچ کاری کنم حیف این بچه نیست الان باید راه می‌رفت پسرم وای خدا دارم می‌سوزم جیگرم داره آتیش میگیره لعنت به من که بخاطر ژن بیماری لعنتی که تو بدن من و باباش بود منتقل شده و بخاطر ما مریض شد لعنت به دکتر ژنتیکی که قبل بچه دارشدن رفتیم مشاوره و آزمایش ولی متاسفانه اون دکتر احمق تو گرفتن آزمایشات کوتاهی وبی مسئولیتی کرد و بررسی های دقیق تر نکرد از ژن های ما لعنت به شانس بد ما که یه بچه معصوم قربانی شد لعنت به این دنیا من چیکار کنم حسرت تو دلم موند بچم به من نگاه کنه بخنده بازی کنه لقمه بگیرم بزارم دهنش بخوره شیرین زبونی کنه حرف بزنه بگه مامان هرچیزی که بپذم باید حسابی میکس کنم تا بخوره دارم میمیرم ازاین غم بزرگ که مثل نوزاد یک ؛ دوماهه میمونه ای کاش خدا همون‌طور که ۷ سال نداده بود دیگه نمی‌داد حکمت خدا چه قشنگ بود که نمی‌داد لعنت به ما که با حکمت خدا جنگیدیم و آخر خودش داد ولی چه حیف که پسرم مریض بود ومن تو ۱۰ ماهگی متوجه بیماریش شدم حسرت ها و ای کاش هایی که تو دلم میمونه تا ابد قدر سلامتی بچه هاتونو بدونید 😓💔💔💔