چقدر دیشب دلم ب حال خودم سوخت🥺. دو شبه بخاطر تب کارن نخوابیدم.
دفعه پیش وقتی کارن مریض شد تب کرد شوهرم تو شب بیداری کمکم کرد. چند ساعت من بیدار میموندم. چند ساعت شوهرم. اما ایندفعه اصلا کمکم نکرد هیچ همش هم غر زد🤧
دیشب ک گیج خواب بودم. اما همونجور بیدار موندمبا گوشی بازی کردم رمان خوندم تا نخوابم. از طرفی خودمم مریضم گلودرد شدید دارم. از طرفی هم 3 روزه پریودم و خون ریزی شدید دارم چون کارن مریضه همش لج میگیره باید بغلش کنم برا همون زیاد خون ریزی دارم. بعد دیشب کارن ساعت 3 و نیم صب پاشد بازیش گرفته بود شوهرم پاشده با من دعوا میگیره ک بخوابونش🤕 بابا بچه نمیخوابه. من چیکار کنم😖 بعد پاشده گوشیمو نگاه میکنه میگه داشتی چیکار میکردی؟ منم گفتم داشتم ب نامزد ننه ات پیام میدادم😐. خیلی بهم برخورد گفتم من دارم ب زور رمان خودمو بیدار نگه میدارم تو نصف شبی ب من شک کردی. کمک ک نمیکنی زخمم نزن😮‍💨. بهش میگم کارنو نگه دار برم دسشویی خودمو عوض کنم بیام بعد برو اتاق بخواب. بهم میگه اول بخوابون بعد برو دسشویس دید دارم گریه میکنم گف باشه برو😔. بخدا گاهی کم میارم. چرا فک میکنن وقتی بچه دنیا میاد فقط وضیفشونه ک نیازای بچه رو تامین کنن. چرا فک میکنن ک بقیه کارای بچه با مادره. مادر مگه از سنگه. بخدا در بدترین حالتم. منی ک مجرد بودم پریود میشدم میرفتم تو اتاق هیچ کاری نمیکردم. الان باید بچه داری کنم غذا بپزم. کار خونه کنم. چرا اینقدر ظلم میکنین. صب بهش میگم امروز زودتر بیا کارن و نگه دار من بخوابم وگرنه امشب نمیتونم بیدتر بمونم گفت باشه اما میدونم بیاد هم میگه غذارو بیار بخورم بخوابم. بعدش میره اتاق😖 میخوابه. تازه امروز با این حالم برای منو کارن سوپ پختم برای شوهرم غذای دیگه.

۱۷ پاسخ

عزیزم 🥰چه میشه کرد متاسفانه مردا اصلا درک ندارن، کافیه یه بار اعتراض کنی به جای اینکه بهتر بشن بدتر جبهه میگیرن، و متاسفانه فک میکنن زن باید نه تنها به خونه و زندگی و بچه برسه بلکه یه فضای شاد هم تو خونه مهیا کنه که مرد خونه که از بیرون اومد مبادا آزرده خاطر بشه

خب وقتی بچت بخابه توام بخاب باهاش حتا اگه شده نیم ساعت یا ۱ساعت بخاب هرموقع بیدار شد باهاش بیدار بمون بزارش تاموقعی ک خودش خسته بشه و بخابه بعد عزیزم همه ی ما مامانا کارمون اینه یعنی وضیفمونه به خونه بچه شوهر رسیدگی کنیم حتا اگه حالمون بد باشه خب مانرسیم کی برسه توقع داری مامان شوهرت بیاد یا کسی از فامیلاتون صددرصد نه خودت باید رو پات وایسی اینقد با این حرفا خودتو ضعیف نشون نده خودتم با قرص و شربت خوب میشی پسرتم خوب کن به کارایه خونت و بچت برس همه ی مردا همینن همین رفتار و همین اخلاقو دارن توقع نداشته باش بچت رو بگیره تافرداش توراحت استراحت کنی نه همچین چیزی نیس اگه خسته باشه مرد به هیج عنوان کمک زن نمیکنه اگه هم خسته نباشه چرا پس اونی ک باید درک کنه ماییم نه مردا ماهم حق داریم استراحت کنیم ولی وقتی ک بچت یا خابه یا درحال بازیه اون موقع هرکاری میخای میتونی انجام بدی پس زندگی رو اینقد سخت نکن براخودت اینا همش میگذره

عزیزم به خودت افتخار کن با وجود مریضی خودت دوشب تاصبح بیدار موندی الکی نیست که بهشت زیر پای مادران..دقیقا شوهر منم همینه بنظرم اکثر مردها اینجورین خودت در جریانی چندین‌بار تاپیک گذاشتم کیان شبا خواب خوبی نداره شده شب های که تاصبح چشم رو هم نزاشتم هم چون نمیخوابید مثلا می‌خوابه یکسره باید رو‌پا تکون‌بذم تا یک ساعت بخوابه تا بیام بخوابم بیدار میشه باهمون‌وضعیت شب بیداری صبحانه نهار شامش به وقت آماده هست چون نهارها میاد خونه یه مادرم داره سنگ دل ترین آدم روی زمین نمیگه این همه عروسم‌شب بیداری کشیده یه غذا برای پسرم بفرستم من از دست شوهرم خیلی دلخورم چون وظیفه هیچکس نیست بچه‌داری کمک کنه ماهم‌ادمیم خسته میشیم کم میاریم قرار نیست شوهرامون خرج بچه رو میدن دیگه هیچ کمکی نکنن قبلا کمک میکرد الان خیلی کم. شبا راحت می‌خوابه من همش بیدارم بهش میگم حداقل یک ساعت شب نگه‌دار من بخوابم میگه من خستم میگم خب مغازه رو دیرتر باز. کن اصلا یه روز نرو بزار منم یکم استراحت کنم اما چه میشه کرد شانس مونه

الکی بیدار میمونی استامینوفن دادی بگیر بخواب

قشششنگ شوهر منو توصیف کردی

دختر منم چند شبه یکسره تب می‌کنه مریض شده. دارم پودر میشم دیروز یه یک ساعت گذاشتم پیش مامانم رفتم. پدر جار یم فوت شده بود تسلیت بگم. هرکس منو دیگه گفت اصلا مثل قبل نیستی قیافت داد میزنه. خسته ای 😔

مادربودن سخت ترین کار دنیاست

منم دقیقا تایمی که محمدحسین مریض شد پریود شدم
شبا بالاسرش بودم گاهی هم خوابم میبرد
خدا به ما مادرا صبر بده واقعا راست میگن مار بشی مادر نشی

کارن بردار برو خونه بابات
منم خودم و بچه ها مریض شده بودیم
شوهرم نمی‌رسید رفتم خونه بابام

منم وضعیتم مثل خودته
شوهرم گردن گیرش ضعیفه و من شبا خیلی داغون میشم از بس بیدارمیشم😓😓
والا این مردا کی میخوان بفهمن ما هم آدمیم و ربات نیستیم خدامیدونه

واای دختر منم تب و مریض .خودممم الان پریود .

این طوری که خیلی سخته عزیزم

وای که چقدر بعضی وقتا آدم کم میاره

هی خواهر من ی شب تب کردم اونم بالای ۳۹درجه
بچه هم چسبیده بود بهم
با اون حالم اول بزور خوابوندمش بعد خودمو بسختی پاشویه کردم
شوهر بیخیال هم خواب بود پیشمون

من الان دخترم بعدمریضی عادت کرده ب بغلم صب تاشب ی دستی کارامومیکنم بعداقا انکارن انگارانتظاردارن غذاشاونم سرووقت اماده باشه

شغل شوهرت چیه ؟

دقیقاعین. من....منم تووزماامان پریودی بچچه مریض شد.خودمم مریض شوهره هم انکارن انگار..خودتوناراحت نکن

سوال های مرتبط

مامان آقا کارن💙🧿 مامان آقا کارن💙🧿 ۱۴ ماهگی
دیدین وقتی ک بارداری یا زایمان میکنی هورمونات ب هم میریزه؟ یا افسردگی میگیرین؟ یا میل جنسیتون میره؟ یا از شوهرتون بدتون میاد؟ یا اصن دوری میکنین از همسر؟
از وقتی ک من باردار شدم تا وقتی ک من زایمان کردم. حس میکنم الان همسرم بارداره😐. نزدیک دوسالی میشه هنوزم ک هنوزه نزاییده🙄. کلا هورموناش تغییر کرده😕
بابا من زاییدم من پاره شدم هورمون من قاطی کرد. تو چته؟ 🤌😐
تو بارداریم چون استراحتی بودم همسرم با فاصله خوابید ک دستو پاش ب شکمم نخوره. بعد ک زاییدم پتوشو جدا کرد ک چون بخاطر بچه تکون میخوردم بیدار میشدم. اقا از خواب میپرید😶. هر وقتم ک میگم چرا دور شدی میگه دور نی. پس چیه🤷‍♀️. ما قبل کارن با فاصله نمیخوابیدیم. یه پتو داشتیم. الان چرا باید دوتا پتو داشته باشبم. این اذیتم میکنه. این کارا بهم حس سردی میده. هرچی میگم نمیفهمه. دیشب خودسو جمع کرده بودسردش بود. پتوی خودمو انداختم روش خواب بود نفهمید. هر نیم ساعت بیدار میشدم میدیدم هنوز پتوی من روشه لبخند میومد رو لبام. صب چقد دلم برا خودم سوخت از این حسی ک داشتم🥺. خاک تو سر من ک محتاج محبتم😓. همسرای شمام سرد شدن بعد بچه؟
مامان آقا کارن💙🧿 مامان آقا کارن💙🧿 ۱۴ ماهگی
امروز سالگرد پدربزرگم بود. تجربه من وقتی کارنو بردم بیرون بدون پدرش دست تنها🤕🤕. افتضــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــاح😖😖😖🥺🥺. صد بار تو مسجد گفتم غلط کردم اومدم😵‍💫😵‍💫
کارن یه ثانیه رو ک.. ون مبــــــــــارکش ننشست😵‍💫😵‍💫😕. رسمـــــا امروز 5 کیلو کم کردم از بس دوییدم دنبالش. همش میرفت اشپزخونه در کابینتو باز میکرد. یا خانوما چادر رو سرشون داشتن گریه میکردن کارن میرفت از زیر چلدر نگاشون میکرد ک ببینه چرا دارن تکون میخورن😐. جالب اونجاش چادرشون رو بالا میداد میگفت دَ یعنی دالی😕😕😵‍💫.
از طرفی پیش دستی میزاشتن برای چایی از طرف دیگه کارن جمع میکرد😐🤕.
ب شوهرم زنگ زدم میگم از این ب بعد بدون تو تا سر کوچه هم نمیرم. بچه ات نزاشت دو قطره اشک برای پدربزرگم بریزم🙄😕. اینقدر امروز راه رفتم الان زیر شکمم درد میکنه فک کنم زود تر پریود بشم🙁😮‍💨
این بود تجربه ی من 😵‍💫😵‍💫😵‍💫😵‍💫😂😂
مامان 💖نازنین 💖 مامان 💖نازنین 💖 ۱۷ ماهگی
مامان آقا کارن💙🧿 مامان آقا کارن💙🧿 ۱۴ ماهگی
امروز شوهرم منو اورد خونه مامانم گفت امشب بمون استراحت کن یکم بخواب حالت جا بیاد. از ساعت 5 تا 7 نیم خوابیدم😵‍💫. اگ داداشم سشوار روشن نمیکرد فک کنم حالا حالا ها بیدار نمیشدم😅. ساعت 7 نیم بود بابام گف کارن تب داره. اژانس گرفت گفت بچه با دارو های سر خود تو خوب نمیشه. ب مامانم گفت کارنو بردار با ایدا ببرینش دکتر. خلاصه دکتر معاینه کرد گفت گلوش زخمه. ی شربت اموکسی سیلین داد گفت اگ تب بالای 38 داشت بهش بده اگ 37 نیم بود نده. خب وقتی گلوش چرکیه چرا ندم😐. ولی من ب حرفش گوش نکردم دادم چون کارن اب دهن میریخت گفتم شاید گلوش درد میکنه. ی استاداد گفت هر 6 ساعت یا هر 4 ساعت 33 قطره. وزن کارن 11و700 بود میشد دپبرابر وزن 23 قطره چرا 33 تا گفت؟؟ حتی پرسیدم گفتم 23 تا ندم؟ گفت نه 33 بده. زیاد نی؟ گفت سیتریزین رو هر 12 ساعت 2 و نیم سی سی بده. و پلارژین داد گفت هر 8 ساعت 3 سی سی. امشبم خونه مامانم هستم مامانم گفت بمون یکم استراحت کن. 🤒. حال خودمم داغون. هنوز گلوم درد میکنه😵‍💫🥴
مامان کارن👼 مامان کارن👼 ۱۷ ماهگی
سلام مادرا خیلی خستم
یک ساله خواب ندارم😔
پسرم همش تو خواب بیدار میشه گریه میکنه و سینه میخواد میگیره دیگه ول نمیکنه نمیذاره بخوابم
بعد از دهنش میگیرم گریه میکنه زیر سینه هم نمیخوابه
رو پامم تکون میدم تا میزارم زمین بیدار میشه
یا میخوابه نیم یا یک ساعت بعد بیدار میشه و دوباره همین روند چندین بار تکرار میشه
بعضی شبا کمتره بعضی شبا مثل امشب خیلی بیشتر
الانم ساعت پنجه با هزار زحمت خوابوندم دوباره بیدار شد تا سینه ندادم ساکت نشد
آخه من چجوری شیر شبو قطع کنم وقتی فقط با سینه ساکت میشه
لطفا کمک کنید راهکار بدید خیلی داغونم
باورتون میشه دیگه دوست ندارم بخوابم از بس تو خواب پریدمو بیدار شدم
الانم دیگه خوابم نمیاد
همه خوابیدن جز من
چند روزه اومدم رشت خونه مادرم پشبمون شدم از مسافرت و مهمونی و ...
نمیذاره بقیه هم بخوابن
همش میگم خدایا مادرشدن همین بود؟ پس لذتاش کو؟ چه حکمتی توشه خدا میدونه
من تا عمر دارم دیگه درخودم نمیببنم حتی به بچه دوم فکرم بکنم از بس کارن اذیتم کرده
روزم ک بیداره همش وابسته گوشیه😔
خیلی شیطونه و یجا بند نمیشه همش کارای خطرناک
پس من کی باید خودمو ببینم و ب خودم برسم اصلا منی وجود داره؟