۱۰ پاسخ

خدایا مراقب همه نینیا باش تا بسلامتی بیان بغل مامانشون.عزیزدلم شمام سر خودتو گرم کن افکار منفی دور بشه ازت فیلم نگاه کن وسایل بچه رو بیار ببین دیگه این افکار سراغ همه میاد خودت کنترلش کن

دقیقا. منم. ازهرکسیم ی حرفی می‌شنوم همش میگن حساسی اصا درک نمیکنن همش مسخره میکننن 😔

دقیقا منم همینطوریم،و واقعا اذییت میشم🤦🏻‍♀️

وای من ۱۰،۱۲ روزه یهو هر بلایی بگی سرم اومده نمیدونم چخبره من خوب بودم کامل اخرای ۳۲ هفته درد زایمان گرفتم بستری شدم تا دو روز ، تا ترخیص شدم فرداش مار تو خونه دیدم ترسیدم باز دردام شروع شد رفتم بیمارستان باز بستری شدم نصف روز، یبوست شدید گرفتم،بواسیر گرفتم،عفونت گرفتم،درد واژن و سوزش از صبح هم متوجه شدم نمیتونم جلوی ادرارم بگیرم، کمر درد گرفتم استراحت مطلقم
دیگه چیزی نمونده سرم نیومده باشه

ازچی میترسی خو خداینکرده بلابدور اگه زایمان کنی اصلا شیشه نمیره وزنش بالاس بچه کامله چرافکرمیکنی خداینکرده اتفاقی براش میفته منوباش میخوام وزن بچم بره بالابزور پیاده روی زایمان کنم خلاص شم هم به عزیزدلم برسم واقعاحوصله دارینا ماه اخری خدتون بخدتون استرس میدین

منم همینم

همه فکرشون شده بچه طبیعیه😊😇

وای منم دیگه روانی شدم کلا خسته شدم ایشالا براهممون به خیر و خوشی بگذره و با بغل گرفتن کوچولوهامون همش شسته شه بره

وااای دقیقا منم همینطوریم تازه بچه دوم هم هست خیلی فکرای بد و بیخودی میاد تو ذهنم دیگه دیوونه شدم

منم مثل شما هستم ۸ ماه گذشته رو با استرس و ترس گذراندم و حتی میترسم شب ها بخوابم میگم نکنه بچه رو له کنم نکنه به شکم بخواب

سوال های مرتبط

مامان فندوق مامان فندوق روزهای ابتدایی تولد