مامانا ی چیزی بگم😄
من و همسرم تو پسر و تک دختر هستیم یعتی من داداش فقط دارم همسرم خواهر فقط داره
بعد موقعه ای ک من حامله بودم جنسیت زیاد برام مهم نبود ولی شوهرم عاشق پسر بود من کلا تو شُک بودم
بعد من عاشق دخترم چون خودم تنها بودم شوهرمم عاشق پسر
وقتی خدا. بهمون پسر داد خوشحال تر از شوهرم بودم ولی من یکی از ارزوهام داشتن دختره 🫠
حالا چرا میگم آرزو ؟
چون من ب مامانم رفتم اون طبعش پسر زا بوده
ولی من نمیخوام مثل مامانم زیاد بچه بیارم
چون مامانم ۵ تا پسر اورده تا رسیده ب من ک دختر بشم
بعد امشب داشتم ب مامانم میگفتم دوتا بچه پشت هم خیلی خوبن مامانم میگفت آره خوبه و اینا (البتهالان نها یک سال دیگه اینا)
بعد همش دارم میگم خدایا اگه دادی دختر بده
بعد مامانم ی داستانی برام تعریف کرد میگفت هیچوقت چیزی و ب زور از خدا نگیر ی آقا و خانم بعد ۱۲ سال بچه دار میشن بعد پسر ۷ یا ۸ سالش میشه سر ی اتفاق میمیره همش میگه بگو هرچی صلاحه
ولی همش میترسم حسرت دختر ب دلم بمونه🫠
دیوانه وار عاشق دخترم چون خودم تک بودم خیلی سخت گذشته بهم
🫠 البته الان برا پسرم جون مبدم جون ب معنای واقعی انقدر ک دوسش دارم ولی من خیلی دختر دوست دارم ولی ب مامانم رفته باشم باید پنجتا بیارم ولی بخاطر وضعیت اقتصادی دلم میخواد حداقل ۳ تا بچه داشته باشم🫠

۱۶ پاسخ

وای منم دخترمیخاستم...ولی خدا ی گل پسربهم دادو میمیرمممم براشش

منم ت سرم مباد بعدی تعیین جنسیت کنم دختر باشه جفتش داشتخ باشم نمیدونم خوبه اینکار یا ن اکه بچه سوم بخام بیارم فرقی نداره دختر یا پسر ولی دوس دارم دختر داشته باشم جفت بشن

بچه های مامانم جو گندمی بودن قبل من ی داداشم هست بعد منم بعد داداشم اخری هم خواهرم ک مامانم بعد اینک لولشو بست بعد دوسال باردارشد دوباره
منم الان بچه اولم پسره دومی دختر
خوشحال ترین بودم ک بچم پسر شده ولی الان ک دخترم بدنیا اومده میفهمم تازه مادر شدم تموم چیزایی ک واس خودم میخاستم دارم براش میگیرم برا پسرمم گرفتما ولی ما خانوما عاشق دنیای صورتی و رنگارنگیم و من اینو دارم با دخترم تجربه میکنم ایشالله خدا ب شماهم ی پرنسس خوشگل بده خیلی شیرین و قشنگه دنیاشون😍😍❤️

منم آبجی ندارم عزیزم ان شاءالله خدا پسرامونو حفظ کنه و ان شاءالله خدا صلاح بدونه به شما و من هم در آینده دخترای سالم و صالح و زیبا بده که آبجیای خوبی برا پسرامون باشن ..🥹🤲🏻🌹 شوهر من دختر خیلی دوست داره البته الآنم خیلییی پسرمونو میخواد و وابسته هست عاشقشه خداروشکر

نه ناشکری نیس. میخوای بدونی بچه بعدیت چیه؟

فاطمه جان خداروشکر برای گل پسرت ولی وقتی میگی پسر زاییدو دختر دوست داری حتما برای دومی از قبلش زیر نظر دکتر باش رژیم خودتو همسرت کلا اصلاح میشه و چیزای دیگه...یکی از دوستانم اینطوری بود با کمک دکتر و اینا از قبلش بعد ۸ماه بار دار شد و برای تعیین جنسیت رفتن دختر بود...
اونم بعد ۳تا پسر
شمایی که بچه زیاد نمی‌خوای حتما قبلش زیر نظر متخصص باش..
ایشالله تنتون سلامت و سایتون بالا سر امیر رضا جان

منم تک دخترم تک فرزند الان دو تا پسرم دارم دوست داشتم این دومی دختر بود که خدا نخواست و سالم بودنشون مهمه

روزی که رفتم سونوگرافی واسه تعیین جنسیت آقاهه گفت چی کم داری گفتم هیچی ازهردوش دارم گفت الان چی دوست داری باشه گفتم شوهرم عاشق دختره دخترباشه بهتره ولی سلامتیش مهمتره بعدگفت پسره واقعیت اولش یکم ناراحت شدم ولی بعدش عاشقش شدم الان پسرم دخترم بهش میکن این بچه هست منظورم اینه پسرم چپ میره میگه پسرمن پسرمن هردوشون نعمت هستن فقط تنشون سلامت باشه وعاقبتشون به خیرایشالا شماهم قسمتت دخترمیشه هنوزاول راهی ایشالا یه دخترزیبانصیبت میشه عزیزم

منم تک دخترم دوتا داداش دارم الان خودم دوتا پسردارم بایه دخترهمش به دخترم میگم من آبجی ندارم توبشوآبجیم موقعی که همین پسرموبارداربودم همش دخترم میگفت بایددخترباشه هرسری سونوگرافی میرفتم میگفت دخترشد آخریشم موقع زایمان گفت مامان ایشالا بری بجای پسریه دختربهت بدن بگن اشتباه شده الانم میگه برامن یه آبجی بیارولی ازموقعی که پسرم دنیا اومدجونشوواسش میده خیال میکردم تحویلش نگیره الان مدرسه میره میادیم راست میادپیش داداشش مامان منم دوتا پسرآورد یه دخترمنم دوتا پسرآوردم یه دختر

اره واقعا هرچی خدا بده سالم باشن من الان سه تا شاهزاده دارم که با دنیا عوضشون نمیکنم دخترم خیلی دوست داشتم حکمتم نبود خدا بهم بده الان شاهزادهام نفس جون قلبم من

درخواست بده گلم

منم پسرم برام خدای کوچیک روی زمینم هست
معجزه خدا بعد دوتا حاملگی خارج رحمی که میخواستن لوله هام بردارن و بگن ivf کنم
ولی منم عاشق دخترم دوس دارم دخترم داشته باشم

منم تک دخترم
بچم پسره مامانم چهارتا پسر داره 😂انشالله بعدی دختر میشه به خواست خدا

عزیزم دیگ الان پسر خداتم شکر کن خیلیا تو حسرت بچه ان ک اصلا مهم نیست واسشون دختره یا پسر
شعار نمیدما ولی ناشکریه عزیزم

این که به زور خاستن نیست
منم پسر دارم دلم‌دختر هم میخاد
ولی پسرم برام خدااااست♥️🥺

بنظرتون اینکه همش میگم دختر دختر ناشکریه؟
آخه بیش از اندازه دوست دارم

سوال های مرتبط

مامان امیر رضا👼🏻🍼 مامان امیر رضا👼🏻🍼 ۴ ماهگی
مامانا راهنمایم میکنید؟
ببینید من الان یکساله اومدم خونه خودم
۸ماه عقد بودم چون سخت گذشت زود اومدیم خونه خودمون بعد اون هشت ماه من فقط سر خرید عقدم بیرون رفتم یکی دوبار دیگهاین یکساله اولاش ک حامله بودم شکم نداشتم کمو بیش میرفتم از ۶ ماهگی ب بعد ب کل تنها بودم تو خونه الانم ک بچم تو ۴ ماه بازم همش تو خونم
مثلا بیرون رفتنم اینجوریه ک از خونه میرم تو خونه ای دیگه از خونه خودم میرم خونه مامانم یا مادر شوهرم همش تو خونم
حالا دردم اینه من یادم رفت بود کالسکه بگیرم رو سیسمونی همچی گرفتم الا کالسکه شوهرم زیر بار نمیرفت بخره میگفت وظیفه مامانت ایناس دیگه منم روم نمیشد بهشون بگم ب پدر مادرم با هزار خواهش و زور یکی سفارش داده شوهرم ولی اینجایی ک منو همسرم زندگی میکنیم از خانواده ام دور تو شهر غریب ازدواج کردم تقریبا
اینجا کوهستانیه خیلی هوا سرده مثل شمال مثل لواسون ک همیشه سرد
بعد بچه منم تو چهارماه هنوز چهار تکمیل نکرده
بنظرتون روزا ببرمش یکم با کالسکه بیرون مریض میشه ؟؟🥲
مثلا ظهرا اینجا همیشه هوا ابریه
ولی نزدیک ب یکساله ب کوب خونم واقعا کلافم هیج تفریحی جز خونه مامانم و مادر شوهرم ک کلی تیکه میندازه ندارم
اگه بچمو ببرم سرما بخوره بدبختی شوهرم غر غر میکنه 😭
مامان لیانا🌼 مامان لیانا🌼 ۱۰ ماهگی
سلام خانوما
⛔⛔خانومای باردار و اونایی که میترسن نیان لطفا⛔⛔
من دوشب پیش خونه مامانم بودم شب که خوابیدیم دشک دخترم از خودم فاصله داشت بعد صبح بیدار شدم مامانم گفت چرا بچه رواوردی اینقد نزدیک خودت خطرناکه گفتم دیشب که بیدارم کردی گفتی بچه رو شیر بده گذاشتی بغلم بعدش اینقد خوابم میومد نزاشتمش سرجاش همینطوری خوابیدم بعد مامانم گفت نه من نیاوردم بچه رو که گفتی چرا بابا گفتی شیربده گشنشه بعد میخواستی بری گفتی فاطمه گیجی مواظب باش رو بچه نیوفتی چون دراز کشیده شیرش دادم مامانم گفت نه من نبود من اصلا نیومدم تو اتاق شما
گفتم پس حتما محمد(شوهرم) بوده من گیج بودم فکر کردم تویی مامانم گفت اره بعد شوهرم از سرکار اومد ظهر بهش گفتم تو نمیخواد بچه رو میزاری بغل من منو قشنگ از خواب بیدار کنی لیانا تا صبح بغلم بوده خطرناکه اینجوری خدای نکرده رو بچه میخوابیدم چی بعد شوهرمم گفت من؟گفتم اره تو گفت من اصلا دیشب بیدار نشدم گفتم مگه تو نذاشتی بغلم بچه رو گفت نه از اون شب یه ترس بدی دارم نمیدونم اون کی بوده اصلا نه صداش یادمه نه ظاهرش ولی حرفاشو یادمه چون هیکل و قد بلند بود به مامانم و شوهرم گفتم بابام و داداشم لاغرن دیگه از اونا نپرسیدم
این اخری مامانم دید ترسیدم گفت من بودم یادم رفته بود الان گفتی یادم اومد ولی میدونم الکی گفت برا نترسم چون اون اول خیلی محکم گفت من نبودم
حالا من چیکار کنم چی بوده به نظرشما😓