۷ پاسخ

هرچی به شوهرم میگن این کارت درست نیست به ضرر بچه میشه درآینده میگه کلیپ های اینستا رو چرت و پرت میگن تحویل من نده با بچه لجبازی نکن هرچی خواس بده
خب الان تو خونه پفک نداریم خودشم خوابیده میخواد بره سرکار من از کجا بیارم بدم مثلا بخدا دارم گریه میکنم انقد حرص خوردم پیر شدم

سلام میشه درخواست بدی مسدود شدم

خب به پدرش بگو محترمانه خوبش کردی زدی بحرحال بچه باید از یکی حرف شنوی داشته باشه

وای نگوسوهرمنم همین پارسال بادخترم رفته بودم میوه فروشی دخترم یه دونه ازمیوه هاروبرداشت تامن ازش بگیرم گاززدمجبورشدم بدم وزنش کنه پولشوبدم اومدم خونه شوهرم گفت این چیه گفتم اینجورشدچون گرون بودن نخریدم براش کلی دادوبیدادکردبایدمیخریدی براش دخترم بامن بره بیرون اگه خودم صلاح بدونم میخرم اگه نه که هیچ ولی شوهرم بد بارش اوردامروزبردمش نون وای استمارتیزخونه داشت ابروشرفموبردکه براش مجبورشدم بخرم اومدم خونه به شوهرم گفتم بچه است چرااذیتش می‌کنی هرچی میخوادبخر

پسرمنم همینه چشمم به باباش میافته دمش درمیاد😑ازبس ب حرفشه دوتربیته میشه میشه یک بچه ۲دولته

اینم بگم من و دخترم تنها باشیم خیلی به حرف گوش میده باباش میبینه اینطور میشه صبح بردمش حموم انقد لجبازی کرد نمیذاشت موهاش سشوار بکشم جیغ زد و بهونه کرد باباش بیدار شد گذاشت موهاش سشوار بکشه

بزرگ ترین اشتباه بدترین روش تربیتی اینکه هر چی خواست داشته باش

سوال های مرتبط

مامان امیرعلی مامان امیرعلی ۳ سالگی
خانما بیاین بگین اگه شما جای من بودین عصبانی میشدین یا من دیوانه شدم خودم که میگم خیلی بی اعصاب شدم
امیرعلی همش دستمال کاغذی میکرد تو دماغش بعد با انگشت هل میداد ته بینیش هرکاری کردم از سرش بیوفته با بازی و شوخی بیخیال نشد به زور دستمالا گرفتم جم کردم شروع کرد به جیغ و گریه منم گفتم بشین همینجا گریه کن از ناهار خبری نیس(عمدی گفتم تابیاد براناهار اصلا درستوحسابی غذا نمیخوره)حالا گریش بدترشده میاد سمت اشپزخونه میگه من حالا چی بخورم من گشنمه من غذا ندارم یهو گریش بند اومد دیدم کلی برنج پخش کرد تو آشپزخونه تا برگشتم سمتش دومشت هم برداشت دویید سمت اناقش پخش کرد تو پذیرایی و اتاق عصبانی شدم رفتم دراتاقشو بستم گفتم حق نداری بیای بیرون دوباره گریه و جیغ اومد بیرون غذاشم تو بشقاب بودگفتم بیا این غذارم بده کلاغا تو بی ادبی کل خونه برنج پاشیدی درهمون گریه و جیغ اومد صندلی رو کشید کنار کابینت ادویه هارو ریخت دیگه منم نتونستم خودمو کنترل کنم زدم به صورتش (الهی دستم بشکنه صورتش سرخ شد)اومدم تو اتاق بیشتر داد نزنم سرش اومد دنبالم با گریه و جیغ و...


ببخشید طولانی شد
بگید چطوری اعصابمو کنترل کنم😔😔🤲