تجربه زایمان طبیعی پارت ۲
با ماماهمراهم تماس گرفتم گفت کیسه ابته برو نزدیکترین اورژانس بیمارستان
رفتم بیمارستان معاینه کردن گفتن دهانه رحمت چهار سانت باز شده و کیسه ابت هم پاره شده برو‌بستری شو
گفتم میخام برم بیمارستانی ک دکتر خودم اونجاس کفتن نمیتونی اجازه نمیدیم از بیمارستان خارج بشی
گریه افتادم شوهرم ارومم کرد که چ اشکال داره اینجا زایمان کنی
خلاصه لباس تحویل گرفتم واتاق خصوصی رزرو کردم
بهم دستبند دادن وانژیوکت زنگ زدم ماما همراهم اومد چون اتاقم خصوصی بود همسرم وخاله خودمم اومدن
مامانم نزدیک نبود تابیاد طول میکشید

۶ پاسخ

تند تند تایپیک بزار گمت نکنم😂❤️

منتظر پارت بعدیم

منتظرم زود بنویس 🙂

طول سرویکست چند بود

چجوری دکتر بودی دهانه رحمت بسته بود بعدش ۴سانت بودی 😕
اینجاس ک میگن خودش باید بازشه و هرکار کنی بیفایدس

زودتر بقیش بنویس 👀

مقالات مرتبط

مراقبت از بخیه زایمان طبیعی
مراقبت‌های لازم از بخیه زایمان طبیعی
ترمیم واژن بعد از زایمان طبیعی
ترمیم واژن بعد از زایمان طبیعی | انواع جراحی‌های جوان‌سازی...
علت خونریزی بعد از زایمان
علت خونریزی بعد از زایمان | علت خونریزی بعد از چهل روز زای...
مراقبت از نوزاد تازه متولد شده
نوزاد تازه متولد شده و همه نکات مراقبت از آن

سوال های مرتبط

مامان ارسلان مامان ارسلان ۱ ماهگی
تجربه زایمان پارت۲🙂❤️
همسرم رفت به مادرش گفت مادرش گفت اشکال نداره اینا ترشح قبل زایمان همسرم بهش گفت کدوم ترشح پارم میگمت کیسه ابش پاره شد بعد گفتمش زنگ بزن به خونوادم زود زنگ زد به مامانم مامانم گفت بریم بیمارستان این کیسه اب پاره شده اماده شدم ی نوار بهداشتی گذاشتم و رفتیم بیمارستان دردام هم هر دو دقیقه یکبار بود خداروشکر بیمارستان نزدیک بود زود رسیدیم تا رسیدیم معاینه کردن گفت چهار سانت باز شدی زنگ زد به ماما همراهم تا ماما همراهم اومد به من لباس دادن و گفتن منتظر باش الان میاد تو این فاصله همسرم رفت پرونده برام درست کرد و ماما همراهم رسید و شروع کردیم به ورزش کردن .....
مامان گوجه سبز 💚 مامان گوجه سبز 💚 ۴ ماهگی
🩵 تجربه زایمان ، پارت ۱ 🩵
من میخواستم بیمارستانی زایمان کنم که یک ساعت فاصله داشت تاخونه خودم و ازخونه مامانم به بیمارستان نیم ساعت، خلاصه شب ساعتای ۱۰و نیم یهو تصمیم گرفتیم با همسرم بریم خونه مامانم بمونیم ، ساعتای ۵ و نیم صبح یهو دیدم یه مایعی ازم خارج شد فهمیدم کیسه آبه . اولین کار زنگ زدم به ماما همراهم‌، اون بهم گفت سریع خودتو برسون بیمارستان ، بستریت کردن زنگ بزن خبر بده ، رفتیم بیمارستان تو یه اتاقی یکی معاینه کرد منو یک سانت باز بودم و بستریم کردن
مشاهده ۱ پاسخ دیگر
مامان میران مامان میران ۴ ماهگی
زایمان پارت دوم
دیگه به حدی زیر دلم درد میکرد که دادم دراومده بود ساعت چهار صبح بود زنگ زدم به مامانم اومدن رفتیم بیمارستان معاینه کرد گفت سه سانتی فک کنین انقدری درد داشتم درعرض یک ساعت از یک سانت شده بود سه سانت اینا معاینه اینارو انجام دادن بردنم اتاق زایمان مامانمم همراهم اومد اتاق زایمان معاینه کردن دیدن دهانه رحمم شده شیش سانت درعرض بیست دیقه شیش سانت بودم به همراه زور زیاد که دردم میومد چنان جیغ و زوری میزدم ک مامانم رنگش شده بود عین گچ دیوار سفید ب دکتر گفتم امپول فشار بزن برام گفت لازم نیست خودت تواناییشو داری دهانه رحمت داره باز میشه همینجوری تلاش کنی اوکیه درعرض دوساعت دهانه رحم من از یک سانت شده بود ۱۰ سانت کامل اومدن سوند وصل کردن مثانه مو خالی کردن اصلا درد نداشت سوند کیسه ابمو پاره کردن وقتی ک پاره کردن انقدر زور داشتم که با یکی دوتا زور معمولی همون اولا سر بچه رو دیدع بودن
مشاهده ۵ پاسخ دیگر
مامان دخترم مامان دخترم ۶ ماهگی
اومدم بیمارستان میگ دهانه رحمت سه سانت باز شده و کیسه آبت سوراخه
برام دعا کنید
بستریم میکنن
مشاهده ۷ پاسخ دیگر
مامان جوجک مامان جوجک ۱۱ ماهگی
تجربه زایمان پارت ۱
۳۸ هفته بودم روز جمعه ۲۶ ۱۲ قرار بود شنبه صبح برم پیش دکترم و تعیین کنه که طبیعی زایمان کنم یا سزارین ساعت ۸ صبح بود که احساس کردم نزدیک یه دیوان آب ازم خارج شد مامانم اینا هم رفته بودن شهرستان نمی‌خواستم نگرانشون کنم به شوهرم گفتم فکر کردم که کیسه آبمه زود رفتم حموم یه دوش گرفتم تا شوهرم اومد عد رفتیم نزدیک‌ترین بیمارستان ساعت ۹:۱۰ بود که ازم تست کیسه آب گرفتن ماما گفت که کیسه آبت پاره شده و هر کاری کردم که بستری نشم و بریم جای دیگه قبول نکردن و گفتن که برای ما مسئولیت داره بستریم کردن برای زایمان طبیعی ساعت ۱۰ صبح بود که بهم آمپول فشار زدن تا غروب که ساعت ۵ بود دکتر اومد و وقتی تستو دید گفت که کیسه آبت پاره نشده تستت منفیه بودم من باز تلاش کردم که از این بیمارستان برم چون چیزای خوبی در موردش نشنیده بودم اما دکتر گفت که آمپول فشارو زدیم الان ۳۸ هفته‌ای و بچه کامله باید زایمان کنی تا اون زمان دو تا آمپول فشار به من زده بودن ولی من هیچ دردی نداشتم
مشاهده ۴ پاسخ دیگر
مامان آیهان و آوین مامان آیهان و آوین ۴ ماهگی
تجربه زایمان طبیعی دوممومیخوام بگم ۳۸ هفته و۳ روزبودم ساعت ۸ صب شوهرم رفت سرکار من توتخت درازکشیده بودم که یهویه صدای ترکیدن ازشکمم اومد رفتم دسشویی دیدم ترشح زیاددارم زنگ زدم بهداشت گفت برو بیمارستان ب همسرم زنگ زدم رفتم دوش گرفتم ازحموم اومدم نوارگذاشته بودم یه ترشح خونی اومدازم همسرم اومدرفتیم بیمارستان معاینه شدم یه سانت بازبودم ساعت ده صب بستریم کردن ساعت ۱ گفتن ۳ سانتی گفتن ۴ بشی میگیم ماما بیاد ساعت ۲ ماماهمراهم اومد امپول فشاروبرام شروع کردن دردام هی بیشترمیشد مامای همراهم گفت بایدورزش کنی کلی ورزش کردمو ماماکمرموماساژمیداد دردام خیلی شدیدبود ک میگفت نفس عمیق بکش موقع دردا بچم سرش تولگن نبود گفت حالت سجده کمرتوتکون بده تا بیاد تولگن ساعت ۴ ۹ سانت بودم ولی چون کیسه ابم پاره نبود بچه نمیومدپایین ماماهای بیمارستانم کیسه ابموپاره نمیکردن میگفتن خودش بایدپاره بشه دردخیلی زیادی کشیدم سه ساعت تو۹ سانت موندم تا شیفت ماماهاعوض شد مامای دیگه ساعت ۷ عصراومد معاینه کرد کیسه ابم ترکید حس زورداشتم بردنم اتاق زایمان زورمیزدم اما سربچه نمیومد ک حس کردم باتیغ واژنموبریدن وبادوزور دخترم باوزن ۳۵۰۰ به دنیا اومد
مشاهده ۲ پاسخ دیگر
مامان جانان مامان جانان ۴ ماهگی
سلام دوستان منم 21 مهر زایمان کردم اون شب ک گفتم فکر کنم کیسه آبم پاره شده رفتم بیمارستان تست وسونا گرفتن گفتن کیسه آبت پاره شده و بستری شدم تو 37 هفته بودم هرچی قرص دادن دوشب بودم دهانه رحمم باز نشد چون موقع زایمان نبود و سزارین کردن و خداروشکر بچم صحیح وسالم بدنیا امدم اسم دخملم گذاشتم جانان خانم و الان هشت روزشه
مشاهده ۴ پاسخ دیگر
مامان مبین مامان مبین ۶ ماهگی
تجربه ی زایمان پارت ۱
یک روز قبلش رفته بودم سونوگرافی 39هفته و چهار روز ک بهم گفت هم اب دورش هم وزنش زیاده منم چون دیابتی بودم رفتم بیمارستان به زور بهم ختم بارداری دادن با امپول فشار... فردای روز بعدش بستری شدم ساعت 9صبح از ساعت 10خورده ی صبح تقریبا دردا شروع شد هی کمو زیاد میشد و کلا قابل تحمل بود اصن هیچی نبود همون صبح دکتر معاینه کرد گفت دو سانتی و کیسه اب بچه هم پاره کرد البته هم ن زیاد.... خلاصه من هیچ پیشرفتی نداشتم تا ساعت حدود 7عصر ک معاینه چهار سانت بودم با کیسه اب کاملا پاره شده.... زنگ زدم مامای خصوصی همراه اومد و شروع کرد ب ماساژ و ورزش کردن.... خلاصه از ساعت ۷عصر دردا شدید شد ولی باز هم قابل تحمل بود... باز هیچ پیشزفتی نکردم تا ساعت 8صبح باز معاینه کردن و دیدن خبری نیست...
مامان گومبولی مامان گومبولی ۲ ماهگی
تجربه زایمان پارت ۳

زنگ زدم از چند نفر پرسیدم گفتن کیسه آبت پارس برو بیمارستان رفتیم دنبال مامان و مادرشوهرم رفتیم بیمارستان معاینه کردن و فتن کیسه آبت پارس ولی لگن برای زایمان طبیعی عالیه رفتم بستری شدم زایشگاه بهم سرم زدن و نوار قلب گرفتن و همون روز زایشگاه خیلی شلوغ بود تو اتاق اها پر بود ساعت ۳و نیم بستری شدم ساعت ۴و نیم بهم قرص فشار دادن زیر زبونم گذاشتم ولی اصلا درد نداشتم دکترم اومد معاینه کرد گفتن ۱سانتی تاساغت ۷و نیم وضعیت همین بود
مشاهده ۳ پاسخ دیگر
مامان شاهان مامان شاهان ۴ ماهگی
سلام خانوما من اومدم بیمارستان گفتم سرشب یکم آبریزش داشتم اومدم معاینه کردن گفتن کیسه آبت سالمه دهانه رحمت دوسانت باز شده خب میگم الان وقت زایمان‌ه میگن نمیدونیم باز گفتن رفتم تست گرفتم تست زدن هیچی نگفتن باز گفتن از بچه نوار قلب باید بگیریم کسی بوده مثل من بدش زایمان کنه؟
مشاهده ۶ پاسخ دیگر
مامان دیانا و بردیا🥹 مامان دیانا و بردیا🥹 ۱ ماهگی
تجربه زایمان تک پارتی: ۶ صبح بیدار شدم احساس کردم خیس شدم
با ماما همراهم تماس گرفتم و رفتم دوش گرفتم و رفتم بیمارستان
بستریم کردن تا ساعت ۱۵ ۳ سانت باز شدم بعدش دکترا گفتن طبیعی نمیشی اگر بشی بچه رو از دست میدیم خلاصه سزارین شدم ساعت ۱۶:۵۸ دقیقه بردیا به دنیا اومد
بشدت درد داشتم و بی حس بودم اینم از تجربه زایمان من🧿👶🏻🫶🏻🩵
مشاهده ۳ پاسخ دیگر
مامان آریا کوچولو🩵 مامان آریا کوچولو🩵 روزهای ابتدایی تولد
اینم تجربه زایمان طبیعی من اگ کسی می‌ترسه نخونه:
یکشنبه ظهر رفتم پیش دکترم معاینه ام کرد بعد از اون کمر درد گرفتم تا شب درد داشتم زیاد جدی نگرفتم فک کردم بخاطر معاینه اس شب تا صبح خوابم نبرد صبح رفتم دوش گرفتم دیدم باز ادامه داره ب علاوه ترشح ژله ای خونی داشتم خلاصه نزدیکای دوازده ظهر بود دیگ با شوهرم رفتیم بیمارستان معاینه کردن گفتن دو سانت افتصاحی سر بچه تا دهانه زیاد فاصله داره...ان اس تی گرفتن گفتن انقباض داری برو شیاف گل مغربی بگیر برات بزاریم... تا رفتیم گرفتیم و برگشتیم دمه در بیمارستان یهو حس کردم ادرارم ریخت فهمیدم کیسه آبه ...خلاصه رفتم باز معاینه... ساعت ۳ ظهر بستری شدم دیگ رفتم تو اتاق مخصوص لباس پوشیدم زنگ زدم مامانم ک بیاد ماماهمراهمم گفت ۴ سانت بشی میام
مامان آیلار🌙 مامان آیلار🌙 ۱۰ ماهگی
تجربه زایمان پارت۲

رسیدیم بیمارستان و مدارک گرفتم رفتم داخل مشخصات گرفتن و گفت برو روتخت معاینه ببینم چندسانتی،۲ونیم سانت بودم و ترشح خونی داشتم بعد معاینه دکترم لیست داد دادم شوهرم بره کارای بستری انجام بده و وسایل خودم تحویل دادم مامانم وخداحافظی کردیمو باساک رفتم داخل بخش ...سرم بهم وصل کردن و ان اس تی، زنگ زدن ماماهمراهم سریع اومد برام توپ ووسایل ورزش اورد و ابمیوه و خرما دهنم کرد نوارقلب بچه خوب بود و دردام منظم نشون میداد ولی دردی نداشتم اصلا. دکترم هم اومد کیسه ابو پاره کرد و امپول فشار زدن و بلند شدم به ورزش کردن باماماهمراهم
مشاهده ۶ پاسخ دیگر
مامان مهوا ❤️ مامان مهوا ❤️ ۳ ماهگی
سلام دوستی جونیا
من با اوج درد عصر رفتم اتلیه عکس گرفتم که تو دلم نمونه
بعدش رفتم بیمارستان
معاینه کردن گفتن دوسانت دهانه رحمت باز شده
نوار قلبش ولی خوبه
باید بستری شی
منم چون میخوام سزارین شم زنگ زدم بیمارستانی ک نوبت داشتم
گفت بیا اینجا زنگ بزنیم دکترت بیاد
حالا دارم میرم بیمارستان
مشاهده ۷ پاسخ دیگر
مامان 🧚‍♀️Avina🧚‍♀️ مامان 🧚‍♀️Avina🧚‍♀️ ۹ ماهگی
اومدم بیمارستان گفتن کیسه آبت پاره شده
بستریم کردن برام دعا کنین❤️
مشاهده ۱۲ پاسخ دیگر