یکی دیگه اومد لباس زیر تنم کرد گفت باید بری تو بخش منو رو ویلچر گذاشت بچمم کنارم تو تخت مارو بردن تو بخش سخت بود ولی بالاخره راحت شدم و بچمو سالم بغل کردم انشالله همه مامانا راحت زایمان کنن
باز بی دردی زده بودن خوابم برده بود دیگه از بخیه هام نفهمیدم چشامو باز کردم دیدم تو سالنم گیچم خانومه گفت بیدار شو باید بچتو شیر بدی به خانومه گفتم سالمه گفت آره سالمه یه سری توضیحات داد و رفت
سبک شدم دیدم بچم گریه نمیکنه بردن رو به روم همه درگیر بچه شدن تا بالاخره دیدم گریه کرد خداروشکر کردم بعد اومدم جفتمو دراورد
دردام زیاد بود مینالیدم ساعت ۸ شده بودم ۷/۸سانت خیلی درد داشتم و زور میزدم بالاخره ساعت ۱۰منو بردن تو زایشگاه با زورهای آخر سرعت ۱۰:۱۰شب دنیا اومد
بالاخره ورزش هارو شروع کردم دردام کم کم زیاد شد گفتم بی دردی هم میخام ماما هم اومد دردام زیاد شد بی دردی زد خوابم برد ده دقیقه بیشتر نشد فک کنم باز بیدار شدم دردام شروع شد خیلی معاینه میکرد ببینه چند سانتی ساعت ۵تا۶هنوز۵سانت شده بودم
درد زیادی نداشتم چون خیس شدم رفتم
کارامو کردم بستری شدم باز معاینه کرد گفتم ماما میخام هزینه شو ریختم یکم ورزش داد انجام بده تا ماما بیاد
دو ساعت راه رفتم و ابمیوه خوردم اومدم ان اس تی گرفت گفت خوبه بعدش معاینه کرد گفت نزدیک ۴سانت شدی برگه داد برو پذیرش کاراتو بکن برا بستری
بسلامتی مبارک باشه عزیزم 😍
عزیزم کدوم بیمارستان و اسم دکترت ؟از بیمارستان راضی بودی
کدوم بیمارستان بودی؟
خوش به حالت 😐من رفتم زایمان کنم کیسم پاره شد بستریم کردن هیچ سانت بودم کلی هم قبلش ورزش کرده بودم چرا اخه
ان شاالله بسلامتی بدنیا بیاریش عزیزم
کدوم بیمارستان میری تو مشهد؟
روزانه پیام مشاور، متناسب با سن کودکتون دریافت کنین.
سوالاتتون رو از مامانای با تجربه بپرسین.
با بازیهایی که به رشد هوش و خلاقیت فرزندتون کمک میکنه آشنا بشین.