۱۴ پاسخ

یکی دیگه اومد لباس زیر تنم کرد گفت باید بری تو بخش منو رو ویلچر گذاشت بچمم کنارم تو تخت مارو بردن تو بخش سخت بود ولی بالاخره راحت شدم و بچمو سالم بغل کردم انشالله همه مامانا راحت زایمان کنن

باز بی دردی زده بودن خوابم برده بود دیگه از بخیه هام نفهمیدم چشامو باز کردم دیدم تو سالنم گیچم خانومه گفت بیدار شو باید بچتو شیر بدی به خانومه گفتم سالمه گفت آره سالمه یه سری توضیحات داد و رفت

سبک شدم دیدم بچم گریه نمیکنه بردن رو به روم همه درگیر بچه شدن تا بالاخره دیدم گریه کرد خداروشکر کردم بعد اومدم جفتمو دراورد

دردام زیاد بود مینالیدم ساعت ۸ شده بودم ۷/۸سانت خیلی درد داشتم و زور میزدم بالاخره ساعت ۱۰منو بردن تو زایشگاه با زورهای آخر سرعت ۱۰:۱۰شب دنیا اومد

بالاخره ورزش هارو شروع کردم دردام کم کم زیاد شد گفتم بی دردی هم میخام ماما هم اومد دردام زیاد شد بی دردی زد خوابم برد ده دقیقه بیشتر نشد فک کنم باز بیدار شدم دردام شروع شد خیلی معاینه میکرد ببینه چند سانتی ساعت ۵تا۶هنوز۵سانت شده بودم

درد زیادی نداشتم چون خیس شدم رفتم

کارامو کردم بستری شدم باز معاینه کرد گفتم ماما میخام هزینه شو ریختم یکم ورزش داد انجام بده تا ماما بیاد

دو ساعت راه رفتم و ابمیوه خوردم اومدم ان اس تی گرفت گفت خوبه بعدش معاینه کرد گفت نزدیک ۴سانت شدی برگه داد برو پذیرش کاراتو بکن برا بستری

اگ شماره ماما خواستین بگین بهتون بدم خیلی مامای فهمیده و ماهری بود خدا خیرش بده

سلام گلم انشالله خوش قدم باشه نی نی قشنگت منم خواستم تجربمو از زایمان طبیعی بگم من بیمارستان جوادالائمه رفتم ماما خصوصی گرفتم خیلی ماهر بود دمش گرم چهل دقیقه باهام ورزش سخت کرد رو هم رفته دو ساعت درد داشتم ولی خب زایمان اول سختی های خودشو داره دکترم خانم مریم فهمیده بود بیمارستان هم رسیدگی عااااالی پرسنل مهربون ،خلوت ،تمیز همه چیش عالی بود دیگه طبیعی دردای خودشو داره خداروشکر گذشت الان ایلیای قشنگم کنارم تو گهوارش خوابیده 🥰👶 انشالله هرکی دلش بچه میخاد خدا ی سالمشو بهش بده

بسلامتی مبارک باشه عزیزم 😍

عزیزم کدوم بیمارستان و اسم دکترت ؟از بیمارستان راضی بودی

کدوم بیمارستان بودی؟

ان شاالله بسلامتی بدنیا بیاریش عزیزم
کدوم بیمارستان میری تو مشهد؟

سوال های مرتبط

مامان 🐣𝐛𝓐𝐑∂ί𝓪🐣 مامان 🐣𝐛𝓐𝐑∂ί𝓪🐣 روزهای ابتدایی تولد
مامان محمد حسن 🩵 مامان محمد حسن 🩵 ۱ ماهگی
تجربه زایمان پارت اول:
سلام خانوما من سه شنبه بعدازظهر رفتم دکتر تو ۳۸ هفته و ۵ روز معاینه شدم دکترم گفت لگنت و دهانه رحم برای زایمان خوبه ولی دهانه رحم بستس ان شاءالله هفته دیگه بیا اگه دردات شروع نشد..گفت خاکشیر،دمنوش به دانه،گل گاو زبان بخور پیاده روی و ورزش...من اومدم خونه..گل‌گاو زبان دم کردم خوردم البته بگم رقیق بود صبحش هم رابطه داشتم و رفته بودم حموم
دیگه میل شام نداشتم به همسرم گفتم من استراحت میکنم بعد شام میخورم...ی نیم ساعت چهل دقیقه چرت زدم بیدار شدم نزدیکای ۹بود...همین که نشستم احساس کردم ی مایعی مثل ادرار ازم خارج شد سریع پریدم تو حموم...من ترشح داشتم قبلا ولی این خیلی عجیب بود...مایع گرم بود و مثل آب...زنگ زدم دکترم گفت برو بیمارستان تست بگیرن شام خوردم راه افتادیم رفتم بیمارستان یک ساعت اونجا معطل شدم تا معاینه کنن،معاینه کرد گفت کیسه آب پاره شده یک سانت بازی باید بستری بشی من چون اون بیمارستان نمی‌خواستم بستری شم به زور و بحث اومدیم بیرون...نمیزاشتن میگفتن واسه ما مسوولیت داره دیگه به زور اومدیم بیرون زنگ زدم دکترم گفت من ماما همراه رو هماهنگ میکنم برو بیمارستان
مامان مهراد مامان مهراد ۱ ماهگی
سه روزه طبیعی زایمان کردم
شنبه ساعت هفت صبح که از خواب بیدار شدم رفتم سرویس خونریزی کردم اماده شدم و رفتم بیمارستان دهانه رحمم دوسانت باز شده بود ولی بستری نمیکردن گفتن برو زیر دوش اب گرم و راه برو ساعت ده بیا ساعت ده رفتم هنوز تغییری نکرده بود گفت عصر بیا دیگه امدم خونه و درد داشتم و راه میرفتم ساعتای چهار عصررفتم دهانه رحمم ازدوسانت بع سه سانت باز شده بود ماما گفت میخوای کمکت کنم گفتم اره گفت تو زور بزن بعد دو سانتم اون باز کرد شدم پنج سانت ماما گفت یک ساعت راه برو که بعد بستریت کنم ساعتای شیش عصر بستریم کردن بعد دکتر امد کیسه اب و پاره کرد از اون جا دردام خیلی خیلی زیاد شد دهانه رحمم ب هشت سانت رسید باز ماما گفت بیام کمکت کنم فک کردم مث اون دفعه دردی چیزی نداره تا امد دستشو روی شکمم فشار میداد و اونجا روهم محکم فشار میداد نفسم بند امده بود نتونستم بزارم ادامه بدم. باز خیلی درد داشتم دیگه گفتم دوباره بیاد دیگه فول شدم و باید زور میزدم ساعت هشت و خورده شده بود دیگه زور زدم و ساعت یه ربع به نه بردن منو اتاق زایمان ساعت نه دیگه زایمان کردم
مامان 🌼 امانتی امام رضا🌼 مامان 🌼 امانتی امام رضا🌼 ۱ ماهگی
تجربه زایمان طبیعی پارت دوم

خلاقه رفتم سریع ی شلوار دیگ برداشتم برم دسشویی که اون شلوارم بشورم دیدم این شلوارم خیس شد
یکدفعه یاد کلاس افتادم ک گفت تو این جور مواقع سریع برید دسشویی کامل ادرار کنید بعد پد بزارید سرفه کنید اگر خیس شد یعنی کیسه آب
انجام دادم این مراحل دیدم بله دار میاد
شوهرم با هزار استرس صدا زدم چون شب قبلش هم دیر خوابیده بود دلم براش میسوخت گفت آماده شو بریم مطب دکترت آماده شدم سر راه مطب آزمایش ادرار دادم رفتم مطب
از ماشین پیاده شدنی همنجوری اروم اروم ازم آب میرفت تا رسیدم تو مطب ب منشی کفتمو منو بدون نوبت فرستاد تو خانم دکتر گفت برو تو اتاق معاینه تا بیام تا شلوارم در اوردم دراز کشیدم ی عالمه خون آبه ازم اومد بیرون تا اومد تو اتاق گفت اوه کیسه ابته معاینه کرد و گفت یک ساعتی تا شب میزایی برو‌بیرون از منشی برگه زایمان بگیر برو بیمارستان
خانم دکترم هاشمی آشتیانی بود و قرار بود تو بیمارستان.تخت جمشید زایمان کنم برگه گرفتم و آنقدر هول بودن بدون خداحافظی اومدم سوار ماشین شدم