تجربه زایمان طبیعی پارت دوم

خلاقه رفتم سریع ی شلوار دیگ برداشتم برم دسشویی که اون شلوارم بشورم دیدم این شلوارم خیس شد
یکدفعه یاد کلاس افتادم ک گفت تو این جور مواقع سریع برید دسشویی کامل ادرار کنید بعد پد بزارید سرفه کنید اگر خیس شد یعنی کیسه آب
انجام دادم این مراحل دیدم بله دار میاد
شوهرم با هزار استرس صدا زدم چون شب قبلش هم دیر خوابیده بود دلم براش میسوخت گفت آماده شو بریم مطب دکترت آماده شدم سر راه مطب آزمایش ادرار دادم رفتم مطب
از ماشین پیاده شدنی همنجوری اروم اروم ازم آب میرفت تا رسیدم تو مطب ب منشی کفتمو منو بدون نوبت فرستاد تو خانم دکتر گفت برو تو اتاق معاینه تا بیام تا شلوارم در اوردم دراز کشیدم ی عالمه خون آبه ازم اومد بیرون تا اومد تو اتاق گفت اوه کیسه ابته معاینه کرد و گفت یک ساعتی تا شب میزایی برو‌بیرون از منشی برگه زایمان بگیر برو بیمارستان
خانم دکترم هاشمی آشتیانی بود و قرار بود تو بیمارستان.تخت جمشید زایمان کنم برگه گرفتم و آنقدر هول بودن بدون خداحافظی اومدم سوار ماشین شدم

۲ پاسخ

عزیزم چشمت روشن .خدا حفظش کنه

مبارکه عزیزم . قدمش خیر باشه برات

سوال های مرتبط

مامان فسقلی مامان فسقلی ۲ ماهگی
تجربه زایمان قسمت ششم

که دکتر گفت ترشح سبز رنگ کمی توشه
اتاق رو آماده کنید سزارین اورژانسی..
دیگه تا آماده کنن تقریبا ی ساعتی شد ،بعد یکیشون اومد سوند رو وصل کرد بهم..
یکی از خدمات اونجا اومد گفت پاشو بریم برای سزارین ،دیگه بزور پاشدم چون سوند بهم وصل بود راه رفتن یجوری بود
یه تخت دیگه بود گفت دراز بکش روی این ،دراز کشیدم و پتو زد روم و پروندمم گذاشت روی تخت و بردنم بیرون از بلوک زایمان ( من طبقه ۳ بودم برای زایمان طبیعی ،اتاق عمل سزارین طبقه چهارم بود) مامانم و شوهرمم اونجا بودن اونارو دیدم و رفتیم بالا
از بالا ام جلو در ورودی اتاق عمل یه تخت دیگه آوردن گفتن آروم بیا روی این یکی تخت،اروم رفتم روی اون تخت و یه مردی بود که بردتم تو اتاق عمل و گفت حالا دوباره آروم برو روی تخت اتاق عمل
بازم آروم آروم خودمو هُل دادم روی تخت اتاق عمل
وای که چقدر سرد بود اتاق عمله،داشتم میلرزیدم گفتم خیلی سردمه یه زنه گفت کولرو خاموش میکنم الان
چند نفر اونجا بودن زن و مرد
دیگه دکتر بی حسی اومد خیلی ام خوش اخلاق بود ( کلا بجز یکیشون که دختره خیلی رو مخ بود بقیه شون خوب بودن)
مامان 𝑨𝒓i𝒂❤️ مامان 𝑨𝒓i𝒂❤️ ۲ ماهگی
تجربه زایمان طبیعی
پارت ۱
یه چند روزی بود ک درد داشتم ساعت ۸ شب بود رفتم مطب دکتر معاینه تحریکی کرد گفت ک ۲ساعت ورزش کن دیگه برو زایشگاه.من ساعت ۳صبح رفتم زایشگاه درد داشتم ولی هنوز همون ۱سانت بودم هر کاری میکردم بیشتر نمیشد پرستار گفت برو  تو حیاط قدم بزن۷ صبح بیا دوباره معاینه بیخیال شدم رفتیم خونه ۳روز گذشت تو این ۳ روز هر روز حموم آب داغ میرفتم زیر دوش اسکات میزدم پله میزدم خاکشیر.تخم کتان با گل گاو زبان مرتب استفاده میکردم پیاده روی هم میرفتم ولی اصلا دردم بیشتر نمیشدشب بود ک دردام کمتر شدن اصلا مثله اینکه هیچ دردی نداشتم خودمم تعجب کرده بودم گرفتم تخت خوابیدم فقط همین ک هر ۱ساعت میرفتم دستشویی اعصابمو خورد کرده بود.ساعت۴:۳۰بود ک یهو احساس کردم یه آب داغی ازم اومد اولش فک کردم شاید دستشویی نرفتم ادرار کردم بلند شدم رفتم سرویس لباسمو عوض کردم اومدم ک بخوابم دیدم دوباره کل شلوارم خیس شد چند دست لباس عوض کردم همشون خیس میشدن فهمیدم ک کیسه آبم پاره شده نوار گذاشتم راه رفتم و سرفه کردم دیدم بله نوارمم خیس خیس شد
مامان 🌼 امانتی امام رضا🌼 مامان 🌼 امانتی امام رضا🌼 ۱ ماهگی
تجربه زایمان طبیعی پارت ۴

خیلی ناراحت شدم از لحن دکترم من فقط بخاطر اون میخواستم بیام این بیمارستان ولی با این کارش نا امیدم کرد شوهرم گفت هرجی تو بگی پول ایناش مهم نیست خودت انتخواب کن چکار کنیم گفتم استخاره بگیر استخاره گرفت و بیمارستان تخت جمشید بد اومد زنگ زد دوسش ک بچش دوماه پیش میلاد بدنیا اومد بود و خیلی راضی بود کفت میتونیم بریم کفت داداش اونجا حداقل باید از ۳۰ هفته پرونده تشکیل بدی ولی چون کیسه آبه شاید اورژانسی قبول کنن خلاصه ب امید خدا راه افتادیم سمت بیمارستان میلاد زنگ زدیم به مامانم اینا گفتم و گفتم وسیله هام جمع کنن
بچه حتما حتما از هفته ۳۰ وسیله خودتون و بچتون جمع کنید ک‌ مثل من نشید
تا برسیم تهران کلی طول کشید خیلی ترافیک بود وقتی رسیدیم رفتم اورژانس مامایی و بهشون گفتم کیسه آبم ترکید فرستادن اتاق دکتر زنان اونروز و دکتر منو معاینه کرد گفت اوه هنوز یک سانتم نیسی تا فردا میزایی برو بستری شو
اومدم بیرون وسیله هام دادم مامانم اینام و ی لباس بهم دادن و رفتم تو اتاق زایمان هیچی بجز خوراکی نمیتونسم ببرم تو گفتم حداقل گوشیم بزارید بیارم ورزش هام تو اون گفتن نه هیچی خودت فقط رفتم تو زایشگاه اولش خیلی حس بدی داشتم یاد شب اول قبر افتادم ک هیچی همراهم نبود 😂
بهم یه اتاق جداکونه دادن که خیلی تمیز و عالی بود عالی تر تخت جمشید
بزرگ تمیز حموم دستشویی خصوصی توپ و گاز بیهوشی و همچی و یدونه ماما همراه یه اتاق داشت ک از اول تا آخر ماما تو اتاق بود
مامان پندار مامان پندار ۱ ماهگی
زایمان پارت اول

من ۲۳ اسفند آخرین سونو رو رفتم تو سونو بچه سفالیک بود و سرش تو لگن.بند ناف هم یک دور پیچیده بود.اومدم خونه خانواده ام خواهرام خیلی بهم استرس دادن طبیعی زایمان نکن با بند ناف خطرناکه برو به دکترت اصرار کن که سزارینت کنه منم شنبه که دکترم مطب هست پریدم پشت فرمون انگار نه انگار که پا به ماهم رفتم پیشش که صحبت کنم سزارین بشم جلوی در منتظر بودم منشی بیاد درو باز کنه یهو حس کردم یه چیز تو شکمم ترکید و حس خیسی بهم دست داد اما متوجه حجم خیسی نشدم تا بعد اومدن منشی رفتم سرویس دیدم خیلی زیاده و خون قاطیش بود.
دکتر اومد معاینه کرد گفت دو سانتی و قطعا کیسه آبت پاره شده بازم گفت خودتو تو دردسر سزارین ننداز برو طبیعی زایمان کن دهانه رحمت خیلی نرمه.
دیگه گفتن با این وضع نشین پشت فرمون خواهرم اومد دنبالم با نامه ای که دکتر داده بود رفتم بیمارستان سریع تو بخش LDR بستری شدم و کارهای روتین و سوال جوابای عادی رو پرسیدن…
ادامه پارت بعدی