تجربه زایمان طبیعی
پارت ۱
یه چند روزی بود ک درد داشتم ساعت ۸ شب بود رفتم مطب دکتر معاینه تحریکی کرد گفت ک ۲ساعت ورزش کن دیگه برو زایشگاه.من ساعت ۳صبح رفتم زایشگاه درد داشتم ولی هنوز همون ۱سانت بودم هر کاری میکردم بیشتر نمیشد پرستار گفت برو  تو حیاط قدم بزن۷ صبح بیا دوباره معاینه بیخیال شدم رفتیم خونه ۳روز گذشت تو این ۳ روز هر روز حموم آب داغ میرفتم زیر دوش اسکات میزدم پله میزدم خاکشیر.تخم کتان با گل گاو زبان مرتب استفاده میکردم پیاده روی هم میرفتم ولی اصلا دردم بیشتر نمیشدشب بود ک دردام کمتر شدن اصلا مثله اینکه هیچ دردی نداشتم خودمم تعجب کرده بودم گرفتم تخت خوابیدم فقط همین ک هر ۱ساعت میرفتم دستشویی اعصابمو خورد کرده بود.ساعت۴:۳۰بود ک یهو احساس کردم یه آب داغی ازم اومد اولش فک کردم شاید دستشویی نرفتم ادرار کردم بلند شدم رفتم سرویس لباسمو عوض کردم اومدم ک بخوابم دیدم دوباره کل شلوارم خیس شد چند دست لباس عوض کردم همشون خیس میشدن فهمیدم ک کیسه آبم پاره شده نوار گذاشتم راه رفتم و سرفه کردم دیدم بله نوارمم خیس خیس شد

۶ پاسخ

عزیزم

بسلامتی تموم شده تبریک میگم

الهی بگردم🫂

الهی عزیزم 🥺

به سلامتی عزیزم

عزیزم بالاخره بسلامتی زایمان کردی مبارکت باشه😍🥹

سوال های مرتبط

مامان الین مامان الین ۴ ماهگی
خب خانما اومدم براتون تعریف کنم ک چیکار کردم که زایمان کردم
من روز سه شنبه ک ۳۸ هفته کامل بودم دکترم برام معاینه تحریکی انجام داد و گفت دو سانت پنجاه درصد بازم و برم خونه ورزش و پیاده روی اینا انجام بدم
منم معاینه تحریکی ک شدم بعدش رفتم دو ساعت با قدم های تند پیاده روی کردم و ۶ طبقه پله بالا رفتم و پایین اومدم و بعد رفتم خونه زیر دوش آب گرم ۵۰ تا اسکات زدم و بشین پاشو رفتم و حالت چرخشی و کششی کمرمو تکون دادم
بخاطر معاینه تحریکی ب خونریزی افتاده بودم ک خیلی زیاد نبود و یکسره ترشحات ژله ای زرد و قهوه ای داشتم
خلاصه اون شب دردام شروع شد و تا ۴ صب درد شدید و انقباض هر ۵ دقیقه یکبار داشتم که رفتم بیمارستانی ک قرار بود زایمان کنم ک معاینه کرد و گفت هنوز همون دو سانت پنجاه درصدی برو خونه هروقت دردات شدید تر شد بیا
منم رفتم خونه و خوابیدم و دیگه بیخیال شده بودم چون صبحش ک بیدار شدم دیگه دردای شدیدم رفته بود و ی ذره درد داشتم فقط تا شب ک یعنی چهارشنبه شب
چهارشنبه رو هیچ کاری نکردم کل روز رو دراز کشیده بودم و امیدی ب ورزش کردن نداشتم تا وقتی ک شب شد و رفتم با شوهرم بیرون و موقع برگشت گفتم حالا ک بیرون اومدم پیاده روی هم بکنم
خلاصه بازم دو ساعت تند تند پیاده روی کردم ساعتای ۱۲ بود ک در حین پیاده روی انقباضام دوباره میگرفت و دردام شروع شده بود (از روز قبل همچنان خونریزی و ترشح داشتم )خلاصه بعد رفتم خونه زیر دوش آب گرم همون کارای دیشبی و رو انجام دادم
توی حموم ک بودم همش حس میکردم ی چیزی ازم میریزه ولی خب چون زیر دوش بودم فکر میکردم آبه
هی دست میزدم و میدیدم رنگ خاصی نیست و گفتم ولش کن وقتی برم بیرون نوار بهداشتی میزارم ک ببینم چیه
ادامه توی کامنت ها….
مامان گل پسرم مامان گل پسرم ۱۰ ماهگی
دوستان تایپک قبلی بعدش پسرم بیدار شد نتونستم بنویسم.. ۲۹ هفتم بود ک نصف شب بیدار شدم ساعت ۳ ک حس کردم شلوارم خیسه تا خواستم عوض کنم قطره قطره ریخت دیگه بعد نوار گذاشتم دیدم لکه هام صورتی شده ولی هیچ دردی نداشتم صبحش با شوهرم رفتبم بیمارستان معاینه کرد یه فینگر باز بودم ولی چون آبریزش داشتم گفتن یساری شو ولی درد نداشتم گفتم بزار برم خونه پیاده روی و اینکار بکنم دردم بگیره بیام.بعدش اومدنی دوساعت پیاده روی کردم دیگه از ساعت ۱۲ و نیم دردام کم کم شروع شد ولی خفیف .منم هی دور خونه راه میرفتم دیگه ساعت ۸ شب دردام خیلی بیشتر شد و مرتب دیگه رفتم بیمارستان تازه دو فینگر بودم گفتن برو ی ساعت پیاده روی کن بیا منم راه رفتم خیلی ازیت بودم ولی باید راه میرفتم دردم ک داشتم بعدش ک رفتم گفتن هنوز دوسانتی ولی بستری باید باشید زیر نظرمون خلاصه ساعت دو نیم یا ده بود ک بستری شدم و لباسامو عوض کردم داخل ی
اتاق کوچیک ک دوتا تخت داشت بردنم بجز من کسی تو اتاق نبود یعنی زایمانی بود ولی اتاقی بغلی دیگه سرم زدن و آمپول و اینا ک دیگه کم کم دردناک بیشتر شد وای مخصوصا وقتی اون‌ کمر بند ان اس تی دور کمرم بود یعنی مردم بخدا
مامان کیان4سال وکسرا مامان کیان4سال وکسرا ۲ ماهگی
تجربه زایمان پارت اول.
سه شنبه 6آذر بعلت ورم الکی دکتر معاینه تحریکی برام انجام داد تا توی 39 هفته تکمیل زایمان کنم و شیافت گل مغربی هر 12 ساعت بخاطر نرم شدن دهانه رحم و رابطه ودوش آب گرم روزی 2بارو پیاده روی گفتن انجام بدم..بعد از معاینه تحریکی اولش لکه های قهوه ای مث پریودی بود بعد قطع میشد. ناگفته نماند من 2سانتم باز بودم ک فقط دردای پریودی داشتم. بعد پیاده روی و پله زیاد رفتم روز پنجشنبه بودیهو حس درد بدی تو مثانه ام داشتم. رفتم دوش گرفتم و خوابیدم. اخرای شب حدودا ساعتای 5 صب بلند شدم برم سرویس ک یهو حس کردم یه آبی ازم ریخت رفتم چک کردم ب اندازه کف دست آب بی رنگ بود مث ادرار براهمون فک کردم ادرار بدون اختیار خارج شد. تو سرویس باز یه چیزی یهو ریخت بعد اون دردام شروع شد. هر پنج دقیقه بود. زمان گرفتم و تا ساعت 9صب جمعه هر 5دقیقه درد داشتم کارامو کردم شوهرمو بیدار کردم ک بریم بیمارستان. دیگ تا رفتیم و حدودا بررسی انقباضات و بستری شدنم شد 12 بیست سه دقیقه. تو اتاق معاینه شدم 5سانت بودم ولی سر بچه تو لگن نبود برام توپ آوردن ک با یکم ورزش سر بچه بیاد پایین هرچی بیشتر با توپ ورزش میکردم دردام بیشتر و بیشتر می‌شد یگ دکترم ساعتای 1نیم رسید بالاسر دیگ آنقدر بیتاب بودم ک نمیتونستم تکون بخورم. دکترم معاینه کرد و گفت 9سانتی.دیگ بهم گفت دردو زور ب دلت اومد زور بزن من اول بی تاب بودم و فقط دوست داشتم یکم این درده آروم بشه و انرژی بگیرم ک دیدم هر 2الی 3دقیقه میگیره و بیشتر اذیت میشم.
مامان مهدیار👼🪴💚 مامان مهدیار👼🪴💚 ۴ ماهگی
خب بچه ها پارت اول زایمان طبیعی #
دیشب ۲۲ مهر خیلی دلم زیارت میخواست برم حرم.با شوهرم رفتیم و کلی پیاده روی کردم شکمم خیلی سفت میشد قبلشم ۶ روز پیش معاینه تحریکی شدم بیمارستان ک قبلش ۱ سانت بودم طوری بد معاینه کرد گفت تا فردا سه سانتی .اما فرداش دوباره رفتم یه سانت بودم و دریغ از یه زره پیشرفت.روزی دو ساعت راه میرفتم ورزشا رابطه شیاف گل مغربی هر کار بگی میکردم خلاصه ۱۲ شب از حرم برگشتیم و من یکم انقباض داشتم ک تقریبا منظم بود ولی محل ندادم گفتم حتما مثل اوندفه کاذبه و شکمم سفت سفت شده بود گرفتم یه لیوان تخم شوید دم کردم با نبات خوردم اما دردم کم بود قابل تحمل بود و ماما همراهم گفت تا دردت شدید نشده بیمارستان نرو .منم‌میگفتم ولشکن نمیرم و اینکه چند روز یود ترشح داشتم ترشحات خونی کم .و ۴۰ هفته و یه روز به حساب انتی بودم.خلاصه هر کار میکردم بخوابم خوابم نمی‌برد گفتم شاید از خستگی پیاده رویه.اما نه دیدم ساعت ۴ یهو یه آبی ازم خارج شد اندازه نصف لیوان معاینه کردم دیدم سفیده شک کردم گفتم حتما کیسه آبه.راه رفتم رفتم حموم ۵۰ تا اسکات زوم قر دادم راه رفتم ظرفارو شستم گفتم اگر کیسه اب باشه بیشتر میشه یهو دیدم هی داره زیادتر میره و شلوارم خیس میشه خلاصه یکم تو خونه راه رفتم در حد ۴۰ دقیقه بعد رفتم بیمارستان و گفتم کیسه آبم پاره شده معاینه کرد یه سانت بودم همچنان و بردن و منو بستری کردن ....ادامه ...
مامان مهیار🥹💙 مامان مهیار🥹💙 ۱ ماهگی
سلام خانوما اومدم تجربه زایمانم رو براتون بزارم

من ۴۰ هفتم بود هنوز زایمان نکرده بودم همون روز ک ۴۰ هفته شدم رفتم پیاده روی فقط ۲ ساعت پیاده روی کردی بعداز ظهرم رفتم پیاده روی ۱ ساعت بعد شبش درد داشتم خیلی خیلی کم بود اینقد کم بود ک خوابیدم تا صب بعد صبح ساعت ۶ ونیم بیدار شدم برا همسرم چایی دم کنم دیدم دارم هی خیس میشم بعدش تا ساعت ۸ صبر کردم دیگ ساعت ۸ رفتم بیمارستان معاینه کرد گفت فعلن ک خیس نیستی بزار تست بزنم تست ک زد گفت اره کیسه ابش نشتی دارع دیگ من رو بستری کردن بخاطر نشتی کیسه اب بعدش گفت چون ک نشتی داشته خود ب خود پیشرفت میکته وقتی ک اولین معاینه رو کرد ۲ سانت بودم دیگ ساعت ۹ شد بعد ۱ ساعت دیدن هیچ پیشرفتی نداشتم امپول فشار زدن من دیگ از ساعت ۱۲ دردام شروع شد ولی قابل تحمل بود ساعت ۳ کیسه ابمو پاره کردن دیگ ساعت ۶و نیم عصر بود هنو تازه ۳ سانت بودم مامام اومد هی ورزشم میداد ساعت ۸ ۴ سانت شدم بعد ۴سانت دردام زیاد شد فقط ورزش میکردم هی اسکات عمیق میزدم دیگ ساعتای ۹ونیم بود گفت ۵ چقد دیر پیشرفت میکنی چهار نفر زایمان کردن تو هنوز زایمان نکردی بعدش پیشرفتم زیاد شد ساعت ۱۱ ۷سانت بودم ۱۲ ۸سانت دیگ ساعتا ۱ونیم بود ک من فول شدم بردنم رو تخت زایمان ۳ تازور زدم اقا مهیارم رو گذاشتن رو سینم🥹😍و بگم مامام خیلی خوب بود هی ک میدید دردام خیلی شد میبردم دوش اب گرم اروم میشد دردم
مامان پرنسا مامان پرنسا ۱۱ ماهگی
تجربه زایمان 1🥰
سلام شب بخیر خانومابلخره نوبت منم شد ک بیام تجربه زایمان طبیعیمو براتون تعریف کنم🥰❤
38 هفته و 4 روز بودم ک ظهرش گل مغربی استفاده کردم باز شبشم ک میخواستم بخوابم ساعتای 1 شب بود ک شیافو گذاشتم و خوابیدم یهو ساعت 3 و نیم صبح از خواب پریدم دیدم درد پریودی دارم و فقط زیر دلم درد میکنه فک کردم مث همیشه بخاطر اینکه مثانم پر شده اینجور دردی دارم رفتم سرویس و اومدم ک بخابم دیدم هی هر ده دیقه یه بار در حد چندثانیه همین درد میاد ول میکنه تا ساعت 6 تحمل کردم و دردام 5 دیقه ای یه بار شد بعدش رفتم بیمارستان اونجا ک معاینه کرد واااقعا خیلی آدمه عوضی بود بدونه اینکه رو دستش ازون روان کننده ها بزنه همینجوری دستشو داخل بدنم برد ک از دردش فقط گریع میکردم و خودمو جمع میکردم بعدش گفت 2 سانتی هنوز.
خلاصه ساعت 8 بود ک دوباره یه مامای دیگه اومد معاینم کرد اونم گفت دو سانتی و مرخصی برو خونه دردات ک شدید شد بیا ولی دردام 1دیقه ای یه بار شده بود و واقعا فکرشو نمیکردم ک هیچ پیشرفتی نداشتم و اراده نمیکردم برم خونه فقط گریه میکردم ک دردم خیلی شدیده یکی دیگه اومد ازون سنش بالاتر بود بهم گفت دخترم بخواب معاینت کنم یهو با عصبانیت ب اون ماما گفت 4 سانته و باید بستری بشه چرا میگی مرخصه با این همه درد
بعدش منو فرستادن زایشگاه