تجربه زایمان پارت ۱۲


ساعت ۷شروع کردن مایعات و نسکافه خوردم و یکساعت بعدش شروع کردم راه رفتم به کمک پرستار اولش خیلی میترسیدم ولی کمکم عادت کردم اولش احساس می‌کردم الان ک پاره شه بخیم بعدش احساس دستشویی داشتم ولی فقط گاز ماده بود ک خیلی اذیتم می‌کرد هی راه میرفتم و میرفتم دستشویی ولی خبری نبود برای دفع مدفوع ساعت ۱۰از وقت شیافم گذشته بود و درد شدید داشتم و گریه میکردم همون احظه پرستار اومد و شیاف گذاشت دردا بدون شیاف اصلا قابل تحمل نبود کلی کمپوت گلابی خوردم و راه رفتم ولی هیچ خبری نبود ساعت ۲ک ملاقاتی هام اومدن برام شربت ماده آوردن ک بخورم معدن کار کنه

۱ پاسخ

مبارک باشه عزیزم🥰شربت ماده چیه؟

مقالات مرتبط

مدفوع نکردن نوزاد
مدفوع نکردن نوزاد | علت و راه درمان کار نکردن شکم نوزاد
پرستار کودک چه وظایفی دارد؟
پرستار کودک چه وظایفی دارد؟ و مهم ترین ویژگی های پرستار کو...
چطور یک پرستار بچه خوب پیدا کنید؟
چطور یک پرستار بچه خوب پیدا کنید؟
کمک به راه رفتن کودک
کمک به راه رفتن کودک چگونه است؟

سوال های مرتبط

مامان الینا خانوم مامان الینا خانوم ۷ ماهگی
دیگه ساعت 2شب اومدن سرم کشیدن سوندهم قطع کردن گفتن فقط مایعات بخورم دیگه تاصبح چای خوردم آبمیوه خوردم بعد اومدن منو بلند کردن راه برم ولی اول یک شیاف برام گذاشتن بعد راه رفتم درد داشتم زیاد بود دیگه ساعت 11هم منو هم مرخص کردن. اومدیم خونه تاشب درد داشتم ولی روز بعد رفتم حموم از درد هام کمتر شد الان هم بهترم ولی یبوست دارم خیلی اذیت هستم
مشاهده ۳ پاسخ دیگر
مامان دلارا مامان دلارا ۵ ماهگی
بعدم دستگاه گذاشتن و خون شکمم رو تخلیه کردن و دخترم لباساش تنش کردن و گذاشتن رو صورتم ...حدودا ۲۰ دقیقه بخیه زدن طول کشید بعدم رفتم ریکاوری و یک ساعتی اونجا بودم ک دخترم اوردن رو سینه ام گذاشتن تا شیر بخوره ...داخل بخش ک رفتم یکم حالم بد شد که اومدن برام مسکن زدن و شیاف گذاشتم ساعت ۱ ظهر تا ۹ شب چیزی نخوردم و زیر سرمم چیزی نبود بعد ازاون اومدن گفتن میتونی مایعات بخوری ک من چند باری نسکافه و ژله خوردم بعدم لباسام پوشیدم و شروع کردم ب راه رفتن اولش ی سوزش رو بخیه هام داشتم ولی چن قدم راه میرفتم رو صندلی مینشستم دوباره راه میرفتم و بعد یکی دو ساعت خودم تا سرویس بهداشتی رفتم و برگشتم
البته بگم من رحمم ورم داشت یکم ک چن باری اومدن و فشار دادن درد داشت ولی تحمل کردم 🥲
مشاهده ۶ پاسخ دیگر
مامان کوچولو مامان کوچولو ۵ ماهگی
ساعت ۱۲ونیم بلند شدم و تا ایستگاه پرستاری راه رفتم و برگشتم و اومدن برام سون رو در اوردن
بلند شدن خیلی سخته خیلی باید دولا دولا راه برید ولی تمام سعیتونو کنید بعدشم بیاید شیاف بزارید
من کلا یبار شیاف گذاشتم بعد اون درداشو تحمل کردم
و قرار شد تا زمانی که مدفوع نکردم هیچ چیزی جز مایعات و کمپوت نخورم
مایعات :آبمیوه های گرم ، چای شیرین ،کمپوت آناناس، کمپوت گلابی
تا زمانی که مدفوع نکنید مرخص نمیکنن
تا صبح دو سه بار رفتم دستشویی و برگشتم دستشویی فرنگیش تو بخش مردا بود و باید کلی راه میرفتم به مامانم گفتم توروخدا یکار کن من مرخص شم مامانم گفت من میگم مدفوع کردی مرخصت کنن 😂ولی شما این کارو نکنید بگید فلانی گفتا
*یادم رفت بگم ۱۲ساعت اولیه میان شکمتونو فشار میدن و خونریزیتونو چک میکنن
ادامه در تایپیک بعدی😍❤️
مشاهده ۳ پاسخ دیگر
مامان مهرسا و مهوا مامان مهرسا و مهوا ۶ ماهگی
تجربه زایمان سزارین من‌ ۳
بعد اومدم ریکاوری لرز داشتم که از سرما نبود
خیلی میلرزیدم بدون اختیار که پرستار یه امپول بهم زد و گفت از عوارض داروی بی حسیه بعدش آروم شدم
تنها قسمت دردناک سزارین ماساژ رحمی بود که بار اول بی حس بودم توی اتاق عمل و هیچی نفهمیدم
توی ریکاوری تقریبا یکم درد داشتم که وقتی اومدن ماساژ رحمی دادم واقعا درد زیادی رو حس کردم
خونریزیم بعدش در حد پریودی و دل دردپریودی بود ولی جای بخیه هام میسوخت .وقتی اومدم بخش هم دکتر یه ماساژ رحم سبکتر داد و تموم شد.ساعت ۴ عمل شدم و تا ساعت ۱۲ شب هیچی نخوردم و بعدش مایعات و نسکافه خوردم و کمپوت بخاطر کار کردن معدم خوردم
لباس هامو و جامو عوض کردن و برام شیاف گذاشتن
جای بخیه هام میسوخت ولی دردش قابل تحمل بود و ساعت ۱ بلندم کردن چند قدم راه رفتم درد زیادی نداشت میشد تحمل کرد
مشاهده ۱ پاسخ دیگر
مامان هیلدا مامان هیلدا روزهای ابتدایی تولد
زایمان سزارین پارت ۲
بعداینکه بچه ب دنیا اومد و صداشو شنیدم ی حسی داشتم ک اصلا نمیشه توصیف کرد فقط اشک بود ک از چشمام میومد..تو اون لحظه همه رو دعا کردم..بعدش اوردنم ریکاوری یکم سردم بود هیچ دردی نداشتم اصلا حس میکردم فلج شدم😅 ساعت ۶ اوردن بخش منو.تا ساعت ۱۰ ۱۱ هیچ دردی نداشتم بعد کم کم بی حسی رفت و من دردام شروع شد ولی قابل تحمل بود در حد درد پریودی..اوردن بهم چای عسل دادن گفتن بخور اگ حالت تهوع نداشتی کم کم غدا بخور.اونو ک خوردم چنددیقه بعد گلاب ب روتون یهو بالااوردم فقط اون لحظه خیلی اذیت شدم و بخیه هام تیر کشید.دگ لباسام و همه چی کثیف شد پرستار اومد گف باید پاشی بریم عوض کنم همه چیتو.منم بلندشدم اروم راه رفتم.اونقدری ک من ازاولین راه رفتن شنیده بودم وحشت داشتم ولی واقعا دردش واس منی ک خیلی کم طاقتم قابل تحمل بود.خلاصه ک همه چیمو عوض کردن و اومدم دراز کشیدم دردم زیاد بود شیاف گذاشتن یکم بهتر شدم دگ کم کم غذا خوردم خیلی کم خوردم میترسیدم باز حالم بد شه.خرما و ابمیوه خیلی خوبه حتما بخورید.اخرشب ام سوند رو کشیدن یک لحظه درد داشت فقط.فرداشم ساعت ۱۲ مرخص شدم.
مشاهده ۲ پاسخ دیگر
مامان آیگل مامان آیگل ۱ ماهگی
#تجربه زایمان طبیعی
پارت1

یه هفته بود همیشه درد داشتم شبانه روزی ولی شدید نبود رفتم پیاده رویی نزدیک به سه ساعت همش راه میرفتم اومدم خونه نزدیک به ساعت پنج عصر دردام شدید شد رفتم معاینه گفتن سه سانت شدی دوباره راه رفتم پاهام حس نداشت نای نفس کشیدن نداشتم
مشاهده ۱ پاسخ دیگر
مامان فراز مامان فراز ۴ ماهگی
تجربه زایمان سزارین ۷

به هزار بدبختی بلند شدم و نگم از راه رفتن بعدش
یعنی من مرگو جلوی چشمم دیدم از بسسس ک درد داشتم
فاصله ی من تا سرویس بهداشتی حدودا دو متر بود و این دو متر یکساعت طول کشید ک من رفتم
وقتی راه میرفتم سمت راست بخیه هام احساس سوزش شددددید میکردم انگاری ک چندتا ذغال داغ گذاشتن اون قسمت
خلاصه که بعد یکساعت اومدم دراز کشیدم
و بگم که شکمم کار نداد و الکی رفتم دستشویی و همش توهم بود و اصلا دستشویی نداشتم🤦🏻‍♀️
خلاصه که شب شد و تخت بغلی من حدودا بعد از ۱۴-۱۵ ساعت بلند شد ک راه بره و اصلاااا دردی ک من کشیدمو اون نکشید و خیلی راحت رفت دستشویی تازه وزن اون ۱۱۰ کیلو بود و من ۸۰ کیلو
و اونجا فهمیدم هرچی دیر تر راه بری دردت کمتره
اون شب گذشت و فرداش من بلند شدم برم دستشویی و اصلااا درد دیشبشو نداشتم و خیلی دردم اروم شده بود جوری ک بدون کمک کسی چندبار پاشدم راه رفتم
اما پرستار اومد و گفت باید پانسمانتو عوض کنم😭😭
حسابی با بتادین و پنبه روی بخیه هارو کشید و بعدشم محکم با گاز استریل تمیز کرد اونجا دردشو تحمل کردم گفتم اشکال نداره حداقل عفونت نمیکنه
اما نگم از بعدش که اومدم راه برم دوباره همون درد دیشب اومد سراغم و حسابی درد کشیدم
مشاهده ۵ پاسخ دیگر
مامان پسته پسر💚 مامان پسته پسر💚 ۲ ماهگی
*تجربه زایمان *5
تصوری ک برام ساخته شده بود در مورد اولین بلند شدن از تخت با تجربه ای ک خودم داشتم کاملن تفاوت داشت
اینکه میگفتن وای خیلی سخته و نمیشه و دو قدم راه رفتم دیگ نتونستم، برا من خداروشکر اینطور نبود و با کمک اطرافیان بلند شدم چند قدم راه رفتم و برگشتم
ن ک درد و سوزش نداشته باشم داشتم ولی غیرقابل تحمل نبود و دردامو با شیاف اروم میکردم تا وقتی شیاف استفاده می‌کردم دردی واقعن وجود نداشت
قطعن ک از لطف خداست ک تجربه م ب نسبت خوب بوده ولی کلن نمیدونم بدن من تحمل درد بیشتری داشت یا دست دکترم خوب بوده یا...
توصیه م بهتون اینه ک بذارین خدا براتون درست کنه بذارین خدا براتون تو نحوه زایمان تصمیم بگیره و کلن همونطور ک از اولش دست خدا بوده بذارین دست خدا بچه های قشنگتونو بذاره بغلتون... 🧡
مشاهده ۴ پاسخ دیگر
مامان 🍃لاوین🍃 مامان 🍃لاوین🍃 ۹ ماهگی
تجربه زایمان ۲
.ساعت ۹ بیست دقیقه صب دخترم به دنیا امد .دیگه رفتم ریکاوری پمپ درد بهم وصل کردن .ودردم کاملا قابل تحمل بود برام .دیگه رفتم اتاق خودم تا ۸ ساعت چیزی نخوردم بعد ۸ ساعت کم کم شروع کردم مایعات خوردن .فقط دلم میخواست زود بی حسیم بره ک راه برم .واقعا حس بدیه ک نمیتونستم پاهام تکون بدم .ساعت ده شروع کردم راه رفتن فقط قسمت سختش پایین امدن از تخت بود برام ولی راه رفتنشم قابل تحمل بود برام .اون شب ک بیمارستان بودم کلی راه رفتم .۲۹ هم ترخیص شدم امدم خونه م
امید وارم مفید باشه براتون
مشاهده ۱۳ پاسخ دیگر
مامان نویان❤️ مامان نویان❤️ ۴ ماهگی
من دیشب سز اورژانسی شدم تو بیمارستان خصوصی فوق العاده راضی بودم دردادم در حد جیغ و داد نبود خوب بود من چون درد پرو نکشیده بودم احساس میکردم مث درد اون ولی تن تن تو اتاق عملم همه چی عالی ماساژ رحمم یبار تو اتاق بود نفهمیدم
یبارم تو ریکاوری خیلی کم حس کردم
اومدم تو بخش بالشت نزاشتم سرمم زیاد تکون ندادم دوتا چایی کم رنگ خوردم کمپوت گلابی خوردم نسکافه خوردم ی شربت دادن با ی شیاف گفتن یکم راه برو
دستشویی بزرگ راحت رفتم فقط ب همت خودتون بستگی داره .بچمم رفت دستگاه😣دعاکنید راسی نسکافه دوبار سه ساعت یبار خوردم تو دومی تپش قلب و تنگی گرفتم پرستار گف دگ نخور خلاصه بد نبود واسم اومیدوارم شماهم راحت بگذره فقط توروخدا واس پسرم دعاکنید💜😘🥲
مشاهده ۱۰ پاسخ دیگر
مامان شاهان مامان شاهان ۴ ماهگی
2(ی لرزی منو گرفته بود 3تا پتو روم بود ولی خداروشکر درد نداشتم اصلا خیلی کم بود پمپ درد خیلی خوب بود ولی چون سابقه لخته داشتم نزدیک10بار بیشتر شکممو فشار دادن دردام فقط فشارش بود دیگع بعدش نداشتم خیلی کم بود شیاف هم اصلا نزدم فقط با پمپ بود بعدش ک مرخص هم شدم دردم قابل تحمل بود شیاف نمیزدم 12ساعت بعدشم ک گفتن راه برو بار اول دوم همراهم کمکم بود دیکه بعدش تنها را میرفتم اگر استرس نبود تحربه خیلی خوبی بود و بنظر من اونایی ک زایمان سزارینن حتما پمپ‌درد رو بگیرن خیلی خوبه و اصلا استرس ب خودتون وارد نکنین ک مث من با دلهره و حال بد بخاین وارد اتاق عمل بشید 🤍
مشاهده ۲ پاسخ دیگر
مامان نی نی کوچولو مامان نی نی کوچولو ۱ ماهگی
حدودا ۲ساعت عمل و ریکاوری بود
بعدم اومدم بخش تا صبح ۲ تا شیاف دادن بهم
پمپ درد نگرفتم واقعا دردش برای من قابل تحمل بود با شیاف
فقط تجربه من حتما حتما حتما اولین چیزی که اجازه دادن بخورین ابجوش نبات بعدم نسکافه بعدم کاچی برام اوردن
دفعه دوم که رفتم سرویس بعد نیم ساعت مدفوع هم داشتم واقعا راحت بود
ولی قسمت سخت ماجرا بلند شدن بود خیلیییییییی بد بود برام خیلی
حدودا نیم ساعت طول کشید تا بلند بشم تازه با کمک ۲ نفر
با کمکی رفتم سرویس ولی بعدش خودم اومدم بیرون راه رفتم
الانم خودم میام از تخت پایین میرم سرویس و راه میرم بدون کمک
حتما راه برین زیاد نخوابین
طولانی نشینین که فشار نیاد به بخیه ها
و فقط راه برین بنظرم دردا خیلی کم میشه
مشاهده ۹ پاسخ دیگر
مامان پرنسا💖 مامان پرنسا💖 ۱۰ ماهگی
سلام خانوما ..من دیروز زایمان کردم
از ساعت ۳صبح درد داشتم کمر درد و زیر شکمم درد میکرد صبر کردم تا تایمش منظم بشه هر۵دقیقه یبار که شد ۹صبح بود رفتم بیمارستان دیگه اونجا دردم زیاد شده بود قابل تحمل نبود همش داشتم گریه میکردم ..همسرم هم خیلی ترسیده بود اونم داشت گریه میکرد ..ساعت ۱۰ صبح بود بستری شدم .. خیلی درد داشتم وحشتناک بود.اگه میدونستم اینقدر عذاب آور بود عمرا طبیعی را انتخاب میکردم ..خودشون کیسه آبو پاره کردن ..ساعت 12/10دقیقه بود به دنیا اومد..اینقد اومدن بادست شکمم رو فشار دادن عذاب آوربود
مشاهده ۶ پاسخ دیگر
مامان گومبولی مامان گومبولی ۱ ماهگی
تجربه زایمان پارت ۱۳


بعد از خوردن اون شربت و کلی راه رفتن ساعت ۷معدم کار کرد و تو بخش فقط من بودم همه مرخص شده بودن بعدش کارامون رو انجام دادیم و رفتیم خونه ک مادرشوهرم اومدن دیدنم ساعت ۱۲و یکسانتی نشستم هنوز نسخه داروهای دکترم رو نگرفته بودم شوهرم ساعت ۱و خورده ای برد رسوندشون و تا ساعت ۲دنبال داروهام بود من دراز کشیده بودم ک یهویی احساس درد کردم تو کتف و گردنم تو ۵دقیقه انقد دردم شدید شد ک فقط اشک میریختم بعدش شروع کردم جیغ کشیدن ک میگفتن جیغ نکش بخیه پاره میشه شوهرم سریع رسید و ۲تا شیاف دیکنوفناک گذاشت برام ک آروم تر شدم ولی یک هفته اول خیلی درد داشتم تا یک دقیقه از وقت شیاف میگذشت جیغ میکشیدم از درد حتما داروهاتون رو بموقع مصرف کنید و تاکید میکنم اصلا اصلا تکون نخورین و موقع لرز خیلی سعی کنید کنترل کنین ارزتون رو
مشاهده ۲ پاسخ دیگر
مامان رونیکا💗محمد مامان رونیکا💗محمد ۳ ماهگی
پارت دوم
توی ریکاوری پسرم اوردن گفتن بهش شیر بده پرستار گذاشتش رو سینه ام شیر خورددیگه ساعت سه منو اوردن بخش حالم خوب بود ولی هنوز بی حس بود پاهام اومدم بخش همه توی اتاقم منتظرم بودن منو بچه را دیدن پرستار بیرونشون کرد مامانم همراه موند حدود ساعت 6 بود بی حسی رفت خیلی درد غیر قابل تحملی نداشتم اومدن زیرم عوض کردن دوتا شیاف گذاشتن برام حالم بهتر شد هر چند ساعت خودشون مسکن میزدن و شیاف میزاشتن ساعت 10 شب بود پرستارم اومد یه مسکن زد گفت نیم ساعت دیگه شروع کن ب خوردن مایعات تا بیایم از تخت بلندت کنیم همه چی خوب بود مایعات خوردم اومد سوند جدا کرد دستمو گرفت خیلی آروم شاید نیم ساعت طول کشید تا تونستم بلند شدم راه رفتم ولی اونقدر سخت نبود قابل تحمل بود تا فردا صبحش همه چیزم خوب بود حدود ساعت 9 بود درد عجیبی پیچید توی شونه هام که فقط داد میزدم و گریه میکردم که پرستار برام کیسه آب گرم اورد مسکن زد بعد ده دیقه آروم شدم کل درد شدید من اون عوارض بی حسی بود که زد به شونه هام دیگه همه چیز خوب بود ساعت 7 غروب هم مرخص شدم
سوالی داشتید در خدمتم
مشاهده ۴ پاسخ دیگر