۱۵ پاسخ

بسلامتی عزیزم

مبارک باشه عزیزم هزینتون تو بیمارستان سعدی چقدر شد پمپ درد هم گرفتید یا نه؟

مبارک باشه قدمش پر خیر و برکت

سلام عزیزم.مبارکتون باشه.دکتر منم کردجزی هستش.راضی بودین؟ماساژ رحمی هم داشتین؟

بزن حتما شب دردت شروع میشه

به سلامتی مبارک باشه قدمش

ب سلامتی عزیزم ان شاءالله روز ب روز بهتر بشی زیر نظر کدوم‌دکتر بودید شما

بسلامتی مبارک باشه ♥
هزینه تون با بیمه 25تومن شد؟

مبارک باشه عزیزم
خداروشکر چقدر خوب
من تا ده روز درد داشتم شدیدا

دردش شدید بود وچه کردی

بسلامتی ،من داد میزدمممما

ای جان فکر کنم استوری مربوط ب شمارو دیدم تو پیجشون مبارکتون باشه😍🥹
سزارین اختیاری بودین چقدر زیر میزی دادین کلا میشه درمورد هزینه هاتون بگید منم میخوام پیش ایشون برم ممنون میشم✨️

سلام عزیزم مبارک باشه خداراشکر
دکترتون کی بود؟

سلاامتی و دلخوش انشالله قدمش پر از خیر و برکت باشه
منم زیاد شیاف استفاده نکردم درداش قابل تحمله

بسلامتی مبارکتون باشه

سوال های مرتبط

مامان ‌‌آیلین مامان ‌‌آیلین ۴ ماهگی
خب منم اومدم که از زایمانم بگم
من دیروز ساعت ۸ کیسه آبم ترکید بدون هیچ دردی رفتم حموم آرایش کردم مسواک زدم ساکم رو که از قبل آماده بود برداشتم رفتم بیمارستان ۸ونیم بود نوار قلب و معاینه شدم که گفت ۳ یا ۴ سانت بازی ولی دردی نداشتم زنگ زدن دکترم که بیاد بالا سرم نیومد خیلی دلم شکست چون قبلش کاغذ داده بود که زایمان ویژه ام خودش میاد بالاسرم که نیومد اونجا یه دکتر دیگه رو معرفی کردن به ناچار قبول کردم منو بردن بخش زایمان بعدش دکترم اومد گفت درد داری گفتم نه از اول تا آخر بالا سرم بود خیلی خوش اخلاق بود با یه ماما همراهش هر دو واقعا خوش اخلاق بودن راسی برا گرفتن این دکتر هم ۵ میلیون دادیم ولی خب خوب بود بعدش ساعت ۱۰ اومد آمپول فشار زد یدونه هم آمپول ریه چون من ۳۶ هفته و ۵ روز بودم بعد ۱۰ و نیم اومد گفت درد داری گفتم نه یکی دیگه آمپول فشار زد که ساعت ۱۱ دردام شروع شد ولی اصلا دادوبیداد نمیکردم قابل تحمل بود مامانم رو هم از اول راه داده بودن داخل بعدش مادرشوهرم اومد بعدش مامان بزرگم اومد بعدشم خواهرشوهرم تا ۱۱ونیم پیشم بودن منم درد داشتم ولی قابل تحمل بود که بعدش اینا رفتن ولی مامانم تا لحظه آخر پیشم بود ساعت ۱۱ ونیم دردم شدید شد که باعث شد جیغ بزنم دکترم معاینه کرد گفت ۶ سانتی یه ربع بعدش یدفعه حس کردم بچه داره میاد
ادامه تو تایپیک👇
مامان مــ🌙ـاهلین مامان مــ🌙ـاهلین ۱ ماهگی
تجربه زایمان پارت (۳)
حدود ساعتای ۹بود که بهوش اومدم و تو‌ریکاوری بودم درد داشتم که پرستار اومد یه شیاف بهم زد ولی من فقط گریه میکردم از درد قشنگ کمرم انگار نصف شده بود
چنددقیقه بعد اومد که ماساژ رحمی بده که کلا یکبار برام انجام داد تو همون‌ریکاوری که دردش قابل تحمل بود چون یه لحظس
فکرکنم کلا دوسه مرتبه انجام میدن ولی از من یکبارش زمانی بود که بهوش بودم بقیش فکرکنم تو‌بیهوشی بود در کل چیز خاصی نبود
بعدش منو‌بردن داخل اتاقم و اومدن لباسامو عوض کردن
با شیاف کمی دردا قابل تحمله بازم
شبشم همسرم و‌مامانم پیشم بودن که عجب شب سخت و‌بدی بود🥲
بیهوشی افتاد به کتف و شونم تا صبح نشسته و با اکسیژن خوابیدم چون نفسم قطع میشد انگار بنظرم این قسمتش برام سخت تر بود تا خود زایمان🤦🏼‍♀️
تا دوسه روز همین حالتو داشتم فکر کن من دوسه روز فقط حالت نشسته بودم رو بخیه هام از اونور شب اول خیلی بچم ناآروم بود دیگ خیلی سخت گذشت🥲
فرداشم قبل از ظهر دیگه مرخص شدم و اومدم خونه 🤷🏼‍♀️🥰
بعداز ۱۳روز الان خداروشکر خیلی بهترم و دیگ کارای دخترمو خودم انجام میدم😍🥹💗
خیلی حس قشنگ و غیر قابل توصیفیه👩🏼‍🍼🙂
ان شاءالله قسمت همه ی چشم انتظارا💖🍃
اینم اتاق من و ماهلینم داخل بیمارستان👼🏻🤍