سلام خانما من اصلا دوران بارداری نوبی نداشتم تو شهر تنها زندگی کردن سخته نه خانواده ایی نه رفیقی شوهر هم از صبح سرکار تا غروب واقعا روزای سختی داشتم الانم بچه اومده بتزم دوران سختی دارم همه کارای بچه با منه مادرمم کمک میکنه ولی اصلا از ازدواج هیچ لذتی نبردم ...دلم میخواد برگردم به دوران مجرذیم زندگی بی دغدغه راحتی داشتم دلم میخواد برم تو اتاق مجردیم با خیال راحت بدون فکر خیال بخوابم .بدون سر صدا بدون استرس ..خدایااااا یعنی میشه😌شما هم دلتون میخواد برگردین به دوران مجردیتون

من که نه مادر دارم نه خاهر تنها باشوهرم از شب اول سزارین شدم چی بگم عزیزم

چقدر قوی هستی تو دختر من جای تو به خودت افتخار کردم 🥹ببین الان که دیگه نمیتونی برگردی عقب از الآنتم لذت نبری زندگی رو باختی
الان که مامان هستن بچه رو بذار پیش مامان یکم بخواب یا مثلاً دو روز در هفته برو کلاسی که دوست داری در حد نهایت ۲ ساعت بچه رو‌پیش مامان بذار
به خودت برس حال خودتو خوب کن

عزیزم تو چقد منی منم تو شهر غربیم تازه هم زایمان کردم مامانم دیروز رفت واقعا سخته دلگیره

سلام گلم، از زندگی الان لذت ببر چون بعدا حسرت این روزارو میخوری. منم شهر غریبم. اونم ساعت ها دورم. خونواده خودم ۳ ساعت فاصله دارن باهام و خوتواده شوهرم ۱۸ ساعت. من اینقدر تنها هستم و بودم که حتی وقتی سزارین اورژانسی شدم کسی نبود که پیشم بمونه. تنها بودم همسرم مجبور شد به یکی از همکاراص بگه و خدا خیرش بده مادر همکارش اومد بالا سرم موند.مامانم پارسال سکته کرده نمیتوست پیشم بیاد. بعدش پسرم ۸ روز ان آی سیو بود. حالا هم همچنان تنهام. چون همسرم نظامیه و اصلا نیست. در هفته ۴ شبانه رو کلا نیست و سه روز هم تا ۷ غروب سرکاره و بعدشم خسته س. این وسط پای دخترمم شکسته و تو گچ هست. ولی خدا بزرگه. ماهایی که غریبیم فقط خدارو داریم. پس فقط لذت ببر از زندگیت و اصلا به خودت تلقین نکن که سخته و فلانه

منک ۴ ماه اول کما بودم انگار یه دنیا دیگ بودم همینجوز افتاده بودم نفخ زیاد و تهوع هم داشت مادرمم ک مریضع حالش خوب نیست بخاد ب من و بچم برسه مادرشوهرمم ک راضی نیست دوروز خونش بمونیم منم‌ باخانوادم نیم ساعت فاصله دارم هرروز نمیتونم برم اونجا یا اونا بیان بچمم خیلی اذیتم میکنخ گریهیکنه خسته م .....

خواب 🤣🤣🤣من عاشق خوابم حاملگیم از ۲۴ساعت ۲۰ساعت خواب بودم دقیق