۱۱ پاسخ

عزیزم مهدشو عوض کن ، احساس میکنم کلن خیلی هم به بچه فشار میارن اینا دو سال مونده تا برن مدرسه مهدش یه کاری کرده که خودتم همش داری بهش فشار میاری

به نظرم خیلی توجه نکن و رو مسائل حساس نشو،برای ما هم از این اتفاق ها میوفتاده تو بچگی،ولی مادر پدرمون خیلی حساس نبودن،بزار تمامی حس ها رو تجربه کنه

چقدر حساس واقعا .قرار نیست همه عین خواسته ما عمل کنند که .
اون معاون هم پدر کشتگی که نداشته می‌خواسته بگه که اذیت کرده .
با این روحیه چجوری قراره بزارید بچه ها تو جامعه بزرگ بشن ؟؟

هرروز به پسر من همینو میگن
پسر منم عین خیالش نیست

عجب معاون احمقی
کل اعتماد به بنفس بچه میاد پایین از مهد و مدرسه زده میشه
عزیزم مقصر شمایی که به معاون چیزی نگفتی میخواستی بگی اینجور مسائل رو میان فقط در حضور مادر به خودش میگن نه اینکه بچه رو جلو مادرش تحقیر کنی

چه بی شعور بوده 😐 نبرش دیگه

یعنی ادم شک میکنه تحصیل کرده باشن

چه معاون نفهمی بگو پول میگیری حداقل ۳۰۰ تومنش رو خرج مغزت بکن

باید مدیر مهد دعوا میکردی ک همچین حرفی زده
حالا فردا برو از دخترت دفاع کن بگو این کار شما باعث شده دختر من از مهد زده بشه

ای جان بشین کامل باهاش صحبت کن. باهاش همدردی کن. خیلی دلش شکسته حتما. آرومش کن. وقتی ببینه حمایت تو رو داره اروم میگیره.

بشین باهاش صحبت کن بگو ببینم چی شده ک جیغ زدی برام تعریف کن .بعد بهش بگو بجای جیغ باید آروم خواسته شوبگه

سوال های مرتبط

مامان پسرم مامان پسرم ۵ سالگی
بیایین یه راه حل بدین
پسرم شدید وابسته منه شدید خیلییییی شدید
با هیچ کس نمیموند من یه دکتری جایی برم
با همسرم میمونه با مامانم هم به تازگی میمونه
سرکار میرم یه ده روزی هست پیش همسرم یا مامانم میمونه
می‌خوام بزارمش مهد چنان اسم مهد میاد جیغ و داد می نه پشیمون میشم
اونقدرررررررررررر بردم مهد با خودم تایم بازی بچه ها شعر و آهنگ و رقص هاسون تاب سرسره بازی کردناشونو دیدیم اصلا این بچه به هیچ صراطی مستقیم نیس قبول نمیکنه
دو هفته پیش خیلی منطقی باهاش حرف زدم گفتم باید برم سرکار توهم مثل فلانی دختر خواهرم مهد می‌ره گفتم مثل اون برو منم مثل خاله جون برم سرکار قبول کرد که بره
دختر خواهرم چند ماه ازش بزرگتره دو ساله کامل مهد می‌ره خواهرمم شاغله
خلاصه رفتیم یه مهد خوب دیدیم باهم رفتیم داخل با دوستاش آشنا بشه گفت الا بلا نمیشینیم پاشو بریم خونه هر چی باهاش حرف زده بودم باد هوا بوده
میگم ای خدا چیکار کنم بنظرتون این بچه رو بفرستم مهد راهکار چی دارین؟چه جوری جدا میخواد بشه از من بخدا مغزم هنگ کرده