۳ پاسخ

عزیزم خیلی سخته
ولی واقعا یه روزی باید این اتفاق بیوفته
من هنوز دلم نیومده از شیر بگیرمش
احساس میکنم نمیتونم
از نظر روانی توانشو ندارم
نمیتونم ببینم میخواد و میتونم ولی بهش نمیدم...
نمیدونم واقعا کی میتونم اینکارو کنم ؟

من که به خاطر سر کار رفتنم و خستگی زیاد و وابستگی شدید دخترم به خصوص موقع خواب شکست خوردم تو از شیر گرفتن فقط کمترش کردم و موقع خواب بهش میدم و موقع خداحافظی برای رفتن سر کار و برگشتن از سر کار روزی ۳ بار همش میگم اینا رو هم حذف کنم دخترم خیلی آسیب میبینه از نظر روانی خودمم از پا در میام چون توان ندارم کامل بگیرمش

منم امشب از پستونک گرفتم خیلی جلو خودمو گرفتم ندم بهش😅و بلاخره خوابید

سوال های مرتبط

مامان ماهور مامان ماهور ۱ سالگی
من خوشحالترینممممم😍😍😍😍😍😍😍😍😍

دیشب اولین شبی بود که ماهورو از پستونک گرفتم و بدون میمیمش خوابید🥹🥹🥹🥹

خودم باورم‌نمیشه چون وحشتناااااک وابسته اش بود و جوری که راه میرفت تو خونه هم دهنش بود
دیروز خیلی اتفاقی رفتم خونه مامانم جا گذاشتم خونه مون و مجبور شدم چون خیلی خوابش میومد درجا بدون پستونک بخوابونمش و اولش هی گفت میمیمی ولی چون خوابش میومد خوابید و منم تا شب اونجا بودم و باز عصر هم‌میخواست بخوابه ندادم بهش و یکم گفت میمی و اینا گفتم مامانی خونه خودمون جا گذاشتیم و خلاصه خوابید

شب اومدیم خونه خودمون م گفتم نیست جا گذاستیم مامان بخواب🫠
و خوابیددددد


✳️نکته مهم اینه که خیلی باکیفیت تر از شبهای قبل خوابید و به نظرم عااالی بود دیشب چون شبهای قبل پستونک از دهنش که میوفتاد تو‌خواب گریه میکرد یا دهنش خشک میشد و‌دایم انکار اب میخواست

چون تا صبح پستونک دهنش بوداااااا

ولی دیشب با دهن بسته و اروم خوابید🤩🤩🤩🤩🤩🤩
مامان نورا مامان نورا ۱ سالگی
مامانا من هم دانشجوام هم
شاغلم هستم بعد از دیشب دخترم سرماخورده گفتن بچم مهم تره بذار کل کارهای خونه و درس و ... ول کنم دارو براش درست کنم و بهش برسم زود خوب بشه تا شب خوابید من ظرفارو بشورم ودرس بخونم ... باورت میشه تا خوابید دوازده شب ساعت یک با گریه بیدار شد با اینکه سر و صدا نمی‌کردم چون مریضه بینیش گرفته بود و احتمالا گلو دردم داشت من ظرفارو تازه کف زده بودم حتی نتونستم بشورمشون اومدم بهش شیر دادم ولی نخوابید آب دادم دم‌کرده آویشن دادم نخوابید تا ساعت سه و نیم بعد من دیگه خودمو زدم بخواب دلم می‌سوخت براش هی نق میزدو خوابش نمی‌برد میشست ولی یه اخلاقی داره هر چی ببینه من بیدارم اون بیشتر بیدار میمونه دلم براش کباب شد بالاخره خوابید ولی من مادر همش میگم چرا بعضی وقتا اینجوری خودم بخواب میزنم محلش نمیدم ولی ناچارم ببینه بیدارم اجیر تر میشه و صبح تا نه خواب بودم بلند شدم کارهای انجام نشده و درس های مونده و.‌. رو دیدم عصبانی شدم باز دخترم بیدار شد گریه و زاری دیگه حوصلشو نداشتم . 😑😭😭😭😭