آدم از بی مسیولیتی یه عده وا می مونه صبحی ماهلین خوب بود سرحال و قبراق جفتشون رو فرستادم مهد ظهر که رفتم مهد مدیرشون گفت دلوین خیلی بیحال بود خواب بود گفتم شاید به خاطر داروهاشه حالا نگو ماهلین بوده همیشه این مدیرشون قاطی می کنه این دوتارو بعد گفتم شاید به خاطر دیروز که خواب آور بهش دادن هنوز تو خونشه ولی سابقه نداشته اصلا هیچی اومدم خونا میبینم بچم داغه داغه چشماش به زور باز میشه تبشو گرفتم دیدم ۴۰ درجه تب داره😱😱واسه ماهلین خیلی خطرناکه بعد زنگ زدم مدیرشون میگم وقتی این بچه بیحال بوده یه نگاه می کردید میدید داغه سریع زنگ می زدید به من می گفتید میگه من از کجا بدونم 😐😐😐میگم‌عه تو که الان به من گفتی گفت باید خاله رعنا حواسش جمع می کرده اونم نفهمیده یکی بگه آخه زنیکه ی احگق با من لج پیدا کردی چرا با بچه هام اینجوری می کنه بچم تو تب داشته می سوخته شما اهمیت ندادید😭😭😭اگر تشنج می کرد چی بعد اینقدرم گیجن همیشه این دوتا رو قاطی می کنند با هم بعد مدیرشون میگه من که گفتم اگه مزیضه نفرستش گفتم ای خدا اون دلوین بود که اونم مریض نیست 😫😫گفتم چرا اینقدر قاطی می کنید گفت والا من همیشه این دوتا را با هم قاطی می کنم 🤦‍♂️🤦‍♂️🤦‍♂️از خالشون بدم اومده چطور بچه ی منو تا ظهر نگه داشتن وقتی فهمیدن حال نداره این بچه اگه تشنج می کرد کی جوابگو بود😔😔😔😔

۱۰ پاسخ

ولی من بیشتر از شما تعجب میکنم‌ ک چندوقته بچه مریضه ولی بازم میفرستی مهد خب بچه های دیگه چه گناهی دارن توروخدا بزار کامل خوب شن حالا ده روزم نرن مهد ک چیزی نمیشه

بنظرم نبر مهد بزار سال دیگ اینحوری همش ماجرا کلی پولم از جیبتون رفت اخرم سلامتی بچه هات تهدید بشخ

یبار دیگم یادمه گفتی بچرو تب دار تحویل گرفتی من جای شما بودم مهدشونو عوض میکردم واقعا تعجب کردم چطور بچه داغ شده بود متوجه نشدن مهدی ک انقدر بی تفاوته نسبت ب بچه ها نباید بفرستی مخصوصا ب خاطره شرایط دخترت

اخی طفل معصوم خودشم بلد نبود بگه بهشون داغ شده.الان این کلمه رو باهاش کار کن.بگو تب کردی به بابا بگو بابا من تب کردم.بزار متوجه بشه دفعه بعد بهت بگه یا جایی بوده به اونا.هیشکی مادر نمیشه ک برای اونام پول مهم فکر کردی جون بچه ها مهمه.فقط الکی زبان میریزند هیشکی به هیشکی نیست بچه خودش باید مواظب خودش باشه .من چندسری رفته بودم توی مهد ک اجازه ورود نمیدادند بعد یسری یجا رفته بودم ۸ صبح‌یهویی بود مدیریتش نبود هنوز کارکنانش هول شده و توی عمل انجام شده منو نداختن بیرون.رفتم‌دیدم بچه ها رو ردیف جلوی تلویزیون نشوندند. روزی ۱ساعت برای بچه ها مثلا عکس میگیرند بازی میکنند باهاشون کل بازب هایی ک‌عکس میزارند ۱ ساعت شاید بشه .بقیه رو بچه کاری ندارند تیوی ببینه عروسک بازی کنه و هرچی....بعد میگند ۴ ساعت وقت گذاشتند در واقع....

بنظر من خصوصا این دخترت رو فعلا نمیفرسادی مهد بهتر بود جلو چشم خودت باشه بهتره با توجه به چیزایی که دیروز و امروز گفتی

به نظرم این مهد نبر،مهد عوض کن انقدر بی مسولیت هستن و عوضی

بنظرم اگه لباس فرم دارن بده رو لباسش اسمشونو گل دوزی کنن به مدیر معلم تاکید کن ک تب بشدت برا متاهلین خطرناکه دره صورت دوقلو همسان تشخیصی برا بقیه سخته

منم گیج شدم بخدا...الان اونی ک الرژی داره مشکل نداره دلوین هستت...ماهلین همونه ‌ک دارومیخوره؟

بنظرم مهدشون عوض کن.اگه فرم مهد میپوشن اسمشون رو لباسشون گلدوزی کنید

جدا از همه اینا که حرفت درسته
بیخود میکنن خواب آور بدن من از سال بعد پیش می فرستم یعنی بفهمم خواب آور دادن پدرشو در میارم اینا همه عوارض دارن

سوال های مرتبط

مامان دلوین وماهلین مامان دلوین وماهلین ۴ سالگی
یه دکتر داریم‌تو محلمون آشنای مادرشوهرم ایناس یهو مادرشوهرم زنگ زد گفت خودت برو شرح حال دلوین رو به این دکتر بگو شاید کمکت کنه هیچی دیگه منم رفتم همه رو کامل توضیح دادم به دکترش گفتم چند مدل شربت گیاهی گرفتم هرچی میدم خوب نمیشه هیچ علائم دیگه ای هم نداره اصلا اصلا گفت اگه سرفه هاش خشک باشه و با هیچ کدوم این داروها خوب نشده به احتمال ۹۰ درصد حساسیت داره ریه اش حساس شده هیجی کتوتیفن داد گفت تا ۳ روز بهش بده اگه خو ب نشد و باز سرفه کرد نیاز به اسپری داره بعد بیاد تا هم خودشو چک کنم هم اسپری بدم بعدشرفتم دنبال بچه ها مربی مهدشون اومده میگه وضعیت این دلوین خیلی بده خیلی سرفه می کنه الکی میگه آبریزشم داره 😐😐🙁گفتم کجا آبریزش داره اصلا اینجوری نیست میگه آره این مریضه و نیارشو الکی میگه ماهلینم مریضه گفتم به خدا نیست چرا عیب میزاری رو بچه 🥺🥺 هیچی دیگه با چشم گریون رفتم به مدیرشون گفتم مدیرشون خیلی بهتر از خوده خاله مهده گفتم به خدا بچه آلرژی داره مزیض نیست خودتون که می دونید سرفه زمان می بره تا خوب بشه گفت اون که آره یهو میبینی حالا حالاها دستت بنده بعد رفت به مربی مهد گفت چرا گیر به بچه میدی مامانش اومده میگه آلرژی داره مردم که دروغ نمیگن گفت به خدا کشته مارو سیستم ایمنی بدنش ضعیفه همش جوش خودشو می زنه از طرفی دختر خواهرمم همین مشکل رو داره میگه ماسک که می زنم می خوام خفه بشم اون اسپری می زنه و دارو می خوره خواهرم داشت پی گفت ماسک بدترش می کنه برا همین اونجا از صبح تا ظهر ماسک داره بچه بدتر میشه حالا مونوم با این خاله ی مهدشون چیکار کنم بیش از حد و حساب حساسه دیوونم کرده 😥😥😥آخه من خودم عقام کمه مگه بچه مریض باشه بفرستم مهد😫
مامان دلوین وماهلین مامان دلوین وماهلین ۴ سالگی
مهد بچه ها یه مشاوره ی خیلی خوب داره من واقعا ازش راضی ام خیلی خوب راهنمایی می کنه امروز باهاش جلسه داشتم دررابطه با ماهلین همین پی پی کردناش و اعتماد به نفس پایینش و خجالتی و کم حرف بودنش در رابطه با همش باهاش صحبت کردم کفت قضیه ی پی پی که همش از سر لجبازیه نه ترس چون اگه ترس بود که کلا نمی کرد یا با گریه می کرد گفت وقتی پی پی می کنه بزارید به حال خودش یه خورده تا کم کم دست برداره از اینکار گفت چند بار اینکارو تکرار کن زمان می بره ولی درست میشه راجب اعتماد به نفس پایینش و خجالتی بودنش هم گفت اول باید تست بگیرم ازش و بعدشم چند جلسه رفتار درمانی بیاد تا درست بشه و همین محیط مهد هم خیلی عالیه براش
بعد کفت حتما تست هوش هم بده واسه سنجش کلاس اولش خیلی به درد پی خوره هم برای ماهلین هم دلوین گفت همه ی بچه ها تو این سن انجام بدن کمک می کنه بهشون واسه سنجش ورود به مدرسه یک ساعت و نیم ازشون تست گرفته میشه ۷۰۰ ولی ما چون از طرف مهد هستیم ۵۰۰ میگیره اینجا مطرح کردم صرفا به خاطر اینکه ممکنه یکی مثل من با بچش چنین مشکلاتی داشته باشه البته به من گفت واسه درماتش باید بیاد کلینیک ولی گفت رو دقت و تمرکز تو خوده مهد باهاش کار میشه ولی گفت کاردرمانی فقط رو دقت و تمرکزش بیشتر کارمیشه تا موردای دیگه‌ گفتم کاردرمانش عوض شده بعد این یکی به من میگه بچت رابطه ی چشمی نداره 😐گفت خوب جلسه ی اولش بوده بچه یه چیز طبیعیه خجالت کشیده گفت این برچسب زدن ها خیلی اشتباهه اینو که گفته مربوط به بچه های اتیسمه این بچه سالم سالمه چیزیش نیست
مامان دلوین وماهلین مامان دلوین وماهلین ۴ سالگی
یعنی یه بچه چقدر باید حرص آدمو در بیارم من سر به حرف در آوردن این ماهلین ۵ و ماه و نیمه پوست کندما به حرف آوردن دوتا بچه یکی که اصلا کلمه هم‌نمی گفت یکیش که جمله هم به زور می گفت به خدا سخت ترین کار دنیاست یعنی پوست منو کندن به خصوص ماهلین خیلی دیر یاد میگیره سر همین حرف افتادنش و جیش و پی پی گفتنش یعنی پوست کندما 😫😫😫هنوزم اونجور که می خوام نشده البته بازم خیلی بهتر شده ها جمله های ۳ کلمه ای میگه ولی پدر منو در میاره تا یاد بگیره خیلی وقتا میگم‌آخه خدایا چیزی که غریضیه باید خودشون به حرف در بیان چرا من اینقدر باید سختی بکشم براش مگه گناهم‌چی بوده طفل معصومم اینقدر باید اذیت بشه 🥺🥺 بازم شکرت خدا😥واقعا تمرینات گفتاردرمانی خسته کننده شده برامون از طرفی میگم‌ ولش کتم از اون طرف می ترسم ولش کنم اینا همچنان تو همین مرحله بمونند به خصوص ماهلین هنوز خیلی احتیاج داره دلوین خداروشکر خیلی حرف زدنش بهتر شده دمه مهد که میرم دنبالشون دلوین میگه مامان غذا درست کردی ؟😂😂😂مامان ناهار چی درست کردی؟گاهی جمله های ۶ و ۷ تایی میگه
مامان دلوین وماهلین مامان دلوین وماهلین ۴ سالگی
سلام مامانا
امروز به احتمال زیاد منتقلمون می کنند بخش ولی فعلا گفتن تخت خالی نداره بخش ها پره باید منتططر بمونیم کی خالی میشه
حال عمومی ماهلین نسبتا خوبه گفتن احتمالا تا یک هفته ی دیگه هم تو بخش می مونه تا مطمین بشیم عفونت ها کاملا تموم شده
فقط خیلی ضعف می کنه بچه تند تند گشنه میشه راستی دکترشم گفت همین غذا خوردن یه نشونه ی بهبودیشه صبحانه ساعت ۷ و نیم خورد ساعت ۱۰ و نیم گفت غذا می خوام هرچی براش آوردم گفت نه فقط غذا رفتم دمه آشپزخونه گفتم سوپ دارید گفتن نه باید صبر کنی تا آماده بشه بلد گفتم خدایا چی کار کنم دویدم سوپری ساندویچ مرغ و گردو گرفتم ولی نخورد باز گفت ِذا می خوام احتمالا برنج می خواست هیچی دیگه بعدش ساکت شد گرفت خوابید😥ساعت ۱ ناهارمیارن براش پرستار گفت تا می تونید غذاهای پروتوئینی بدون ادویه باش بدید گوشت تو شبشه دیگه به مادرشوهرم گفتم براش درست کنه گفت الان دیره کباب براش درست می کنم شب شوهرم براش میاره حالا گفتم تا اینجاییم روزی یه وعده غذای خونگی بخوره به نظرتون چیا دیگه خوبه براش پیشنهاد بدید
فقط گفتن سرخ کردنی و ادویه دار نباشه
مامان دلوین وماهلین مامان دلوین وماهلین ۴ سالگی
سال ۱۴۰۰ بود نصفه شب طبق معمول دوقلوهامو پیش خودم خوابونده بودم که یهو با صدای استفراغ شدید دلوین از خواب بیدار شدم گفتم خدایا این بچه چش شده فکر کردم مثل همیشه از رفلاکسشه یا از سر سر شیشه حالش بد شده بالا آورده دوباره بهش شیر دادم دوباره وحشتناک بالا اورد صبح شد گفتم حتما ویروسه دیدم خیلی بیحاله بردم دکتر گفت ویروسه شربت ضد تهوع باش دادن هرجی بهش میدادم دیدم داره بالا گیاره در عرض یه ۲۴ ساعت بچه آب آب شد چشماش تو گود رفت شدید بیحال شد به قدری که نا نداشت بگه آب می خوام تا این حد سریع بردیمش دکتر گفت بدنش کم آب شده ببرید بیمارستان تا اومدیپ برسیم آب بدنش خالی خالی شده بود نزدیک بود بره تو کما بردنش اتاق احیا یه تیم ریختن رو سرش یکی سوند وصل می کرد یکی ددتا دوتا سرم وصل می کرد یکی اکسیژن بهش میدم منم که فقط زار میزد فقط😭😭😭پرستاره یهو اومد بیرون گفت چقدر دیر آوردیش یهو گفتم خاک تو سرم بچم مرد گفت نه خیلی بدنش بی آبه که دوتا دوتا سرم زدید چرا دیر آوردی گفتم به خدا در عرض یه ۲۴ ساعت اینجور شد 😭😭سریع بستریش کردن دوتا سرم بهش زدن بچم قشنگ عین بادکنک باد کرد آب اومد زیر پوسش ولی همچنان بیحالی خیلی خیلی شدید داشت اومدن گفتن مشکوکه خیلی احتمال عفونت مغزی هست گفتن باید نمونه نخاع گرفته بشه مونده بودیم اجاره بدیم یا نه به هر زور و ضربی دلمون یکی کردیم و گفتیم باشه بردنش اتاق احیا نذاشتن من ببینم ولی تیمی افتادن روش تا نمونه بگیرن آخرش نتونستن خون با مایع نخاعش قاطی شده بود فقط بچمو الکی زجرش دادن