۹ پاسخ

قلب بیرون از بدن تپیدن! عشقی شبیه هیچ عشقی

والا تا یک ماه هیچ حسی نداشتم.حس میکردم یه اسباب بازیه گوگولیه

من ک بچه اولم خداشاهده اینقد ذوق داشتم از دوران بارداریش تا زایمان برام خیلی شیرین بود همش لحظه شماری میکردم زودتر بغلش بگیریم وقتی دنیا اومد گذاشتنش تو بغلم از شوق فقط گریه میکردم خدایا انگار دنیا رو بهم داده بودن خیلی حس شیرینی بود الانم بچه دومم بعد 3تا سقط خدا اینو بهم داد بچه اولم شد 7سالش دیگه الانم لحظه شماری میکنم واسه بغل گرفتن فنچ کوچولوم عاشق بچه ام ♥🌹خدا ب هر زنی ک ازدواج کرده آرزوشو داره بچه بده دامنشوسبزکنه ایشالله این حس شیرین قسمت همه خانوما بشه♥

خیلی حس قشنگیه اصلا تا خودت مادرنشی نمیفهمی....دیگه تمام زندگیت میشه بچه ات بدون او نمیتونی نفس بکشی...تمام دغدغه ات میشه بچه ات

اوایل یکم خیلی بهت سخت میگذره ولی عادت میکنی من خودم چهار ماه بعد تونستم عادت کنم ب بیخابی بچه داری

من اولین نفر اون روز بودم توی بخش که زایمان کردم بستری شدم تنها بودم بچه رو گذاشتن پیشم گفتن شیرش بده منم کسی پیشم نبود اون لحظه فقط زیر چشمی از تو تخت خودش نگاش میکردم خیلی برام عجیب بود هم هیجان هم ترس اصلا نمیتونستم باور کنم این از بدن منه مال منه میخواستم سینمو بزارم دهنش خیلی میترسیم ازش یه حس خاص عجیبی داشتم ولی بعدش زود عادت کردم انگار صدتا بچه بزرگ کرده بودم یادش بخیر🥹

یه حسیه قابل گفتن نیس درسته اولش سخته اما خیلی شیرینه وااای لحظه ای میبریش حمام یا لباساش عوض میکنی همینک خودت بهش شیر میدی چشم تو چشم میشی اخ نگم برات حالا خودت ب امیدخداتجربش میکنی ازهمه چیزت میگذره فقط بچت پیشت باشه سالم باشه

بهترین حال دنیاست وقتی پاره ی تنت رو بعد اینهمه مدت سختی و حمل و نقل ،بالاخره میدن بغلت و میتونی بهش شیر بدی😍😭😭

من تو بارداری هیچ حسی نداشتم به بچم اصلا بعد زایمان هم اوایل خیلی سخت بود واسم میگفتم چه غلطی کردم بچه آوردم اما الان دیگه میمیرم براش حتی وقتی میخابه هم دلم تنگ میشه میگم زود بیدار شه نگاش کنم اداهاشو

سوال های مرتبط