سوال های مرتبط

مامان امیرحسین مامان امیرحسین ۸ ماهگی
تجربه زایمان🩵
خب عاقااااااا برید کنار بیام تجربه زایمانم بگم چون زیاد گفتید چطوری بود و چطوری شد 😁
من ی بار تو ۳۵ هفته که بستری شدم معاینه شدم دهانه رحمم بسته بود
کم و بیش پیاده روی میکردم ولی نه زیاد با دوش آب گرم و اسکات معمولی
خب من جمعه صبح شروع کردم سه ساعت پیاده روی رفتم اومدم رفتم حموم زیر دوش ۲۰۰ تا اسکات زدم دو ساعت ورزش هامو انجام دادم دوباره یکم راه رفتم دوباره رفتم حموم ۱۰۰ تا دیگ اسکات زدم🙊
تو خونه هم در کنار ورزش اسکات میزدم
خلاصه شد آخرشب دردام بیشتر شد
ساعت یک رفتم زایشگاه 🙃
معاینه شدم ی فینگر بودم هنوز 😎
از خودم نا امید شدم🤣
ولی دکتر با توجه به ان اس تی و سابقه بستری گفت بستری شو واسه زایمان😍
منو میگی تو پوست خود نمیگنجیدم😆
بعد بهم گفتن میتونی بری خونه ی دوش بگیری راه بری دوباره بیای تا روند زایمانت بهتر باشه 😋 منم اومدم خونه ی دوش گرفتم دوباره ۱۰۰ تا اسکات زدم 😂 اومدم بیرون دوباره ورزش دوباره راه رفتم😖
تا صبح دوباره رفتم بیمارستان
تا کارامو انجام بدم و پرونده تشکیل بدم اینور اونور ساعت ده وارد زایشگاه شدم😎
شروع کردن نوار قلب و فشار و آزمایش ازم گرفتن قرص زیرزبونی هم دادن واسه اینکه دهانه رحمم بیشتر باز بشه تو این فاصله تو اتاق زایشگاه راه میرفتم رو توپ ورزش میکردم🥺
ساعت شد ۱۲ نیم دکتر خودم اومد بالا سرم معاینه شدم همون ی فینگر بودم ازم ان اس تی ازم گرفتن همش بالا پایین میشد کم کم دردام داشت شروع می‌شد شکمم منقبض میشد سه بار ان اس تی گرفتم مشکل داشت دکترم تا دید گفت سریع آماده کنید واسه سزارین😐😂
منو میگی خوشحال شدم آروم گرفتم دیگه
ساعت یک و نیم بود اومدن سوند وصل کردن اصلا درد نداره نترسید😌
بقیه تو تاپیک میزارم
مامان کسرا❤️‍🔥 مامان کسرا❤️‍🔥 ۳ ماهگی
من بالاخره اومدم با تجربه زایمانم🤗😁
من دو روز بود کمر درد پریودی میگرفتم و ول میکرد خیلی بد بود پاهامم میگرفت اخر یک روز به مادر شوهرم گفتم امشب اگه دردم نگرفت هم بریم معاینم کنن شاید دهانه رحمم باز شده باشه اگه باز نشده باشه هم با معاینه بعد شاید باز بشه گفت ببینیم چی میشه هرچی به شب نزدیک تر شدم دردام بیشتر و به هم نزدیک تر شدن شب ساعت 11 شب بود رفتیم بیمارستان نوار قلب گرفتم خوب بود معاینه هم کرد گفت کلا بسته ای دیگه رفتم خونه اونجا بهم گفتن اگه لکه بینی داشتی طبیعیه و اگه خون ریزی بود بیا منم اومدم خونه تا ساعت 4 صبح خونریزی داشتم نه خیلی زیاد بود نه کم دیگه از ساعت چهار کم شد و منم خیالم راحت و خوابیدم ساعت 8 صبح با درد زیادی از خواب بیدار شدم رفتم حموم اونجا دست کشیدم اونجام تمیز کنم بیام بیرون از حموم دیگه دیدم یک چیز لیز و خونی هی همین جور داره ازم میاد دیگه همون جوری اومدم تا ساعت 10 بود که دیگه مراقبت داشتم اون روز رفتم بهداشت خلاصه اونجا گفتم و گفت احتمال داره کیسه ابت باشه برو بیمارستان ساعت 11 بود رسیدم بیمارستان نوار قلب گرفت گفتن یکمی ضعیف میزنه و معاینه هم کرد گفت یک سانتی و تا همه کارارو انجام دادن شد ساعت 1 اینا دیگه گفت باید به خاطر ضعیف بودن قلبش بستری شی از الان منم گفتم نه میرم خونه تا سه چهار سانت نشدم نمیام گفتن خیلی خطرناکه و ممکنه یهو قلب بچه وایسته و مجبور شدم وایستم تا پرونده تشکیل دادیم و اینا شد ساعت 2 و بستری شدم همش زیر دستگاه ان اس تی بودم و تا ساعت 4 خوب بودم زیاد درد نداشتم دیگه از ساعت 4 تا ساعت 11 و 45 دقیقه شب که بچه به دنیا اومد داشتم گریه میکردم و داد میزدم🥺🥺🥺
مامان آنیسا مامان آنیسا ۸ ماهگی
ب نام خدا مامان پرنسا هستم و امدم از تجربیاتم بگم
من 8اسفند شب بستری شدم با رضایت خودم برام سرم اینا زدن
اورد یه قرص زیر زبونی دادن ک دهانه ی رحمم بازشه چون کیپ کیپ بودم
تا صبح هی امدن فشارمو گرفتن و بهم نوار وصل کردن تا صبح شد
بعد صبح معاینه کردن دیدن حدود یه فینگر باز شدم
برام قرص گل مغربی زدن ت رحمم 2 تا بعد روی توپ ورزش اینا کردم
شدم 4 سانت ک کیسه ابم موقع معاینه پارشد و ولی اینم بگم ک از صبح زیر امپول فشار بودم سرم فشار
بعد بازم روی توپ ورزش اینا کردیم خیلی بد بود بعد منم ک خوابم میومد ب کنار دیه ساعت 9 شب معاینه کرد شده بودم 8 فینگر هی راه دستشویی رو رفتم امدم رفتم امدم ادرار یعنی پدرمو دراورد
دیه واقعا استانه ی تحملم تموم شده بود سردم بود هی داد میزدم ک دارم میمیرم اوناهم کی هیچ انگار ن انگار
بعد یکی از ماما هم امد معاینه کرد گفت 10 فینگر و بازی و زور برن تا سر بچه بیاد بیرون دیه انقدر زور زدم ک سربچه معلوم بود
رفتیم اتاق زایمان ، 10 تا بخیه خوردم حالا هم جای بخیه هام درد میکنه
اگه کسی نظر منو میخواد بهش توصیه میکنم بره سزارین چون اون حداقل پمپ اینا داره ولی طبیعی نه
من که خیلی اذیت شدم
مامان آرش کوچولو مامان آرش کوچولو ۵ ماهگی
سلام مامانا من هنوز بیمارستانم اومدم تجربه زایمانم رو بگم بهتون
من پریشب از ساعت 1 درد داشتم هر ی ساعت ی بار تا صبح تحمل کردم صبح ساعت 9 رسیدم بیمارستان نوار قلب گرفتن گفتن خوب نیست معاینه کرد 2 سانت باز بودم گفتن باید بری سنو بیو فیزیکال رفتم سونو نسل فردا از ساعت 12 تا ساعت 3 منتظر بودم دیگه نوبتم شد رفتم گفت سونو خوبه بعد سونو رو اوردم بیمارستان نشون دادم گفت بزار معاینه کنم گفت شدی 3 سانت خوب داری بیشرفت میکنی باید بستری بشی دیگه من گفتم نمیشه برم یکم راه برم هنوز درد زیادی ندارم گفت برو تا دوساعت دیگه بیا منم پیاده از جای بیمارستان تا حرم رفتم و برگشتم اومدم دیگه بستری کردن خیلی درد داشتم گفت بزار معاینه کنم دید شدم چهار سانت گفت بای کیسه اب رو پاره کنم تا اینکه هم پاره کرد اب همه مدفوع بود به خودم نشون دادم زنگ زد به دکترم گفت اونم گفت حاضرش کنید واسه عمل منم دارم میام دیگه ساعت 9 حاضر شدم تا 9 ربع رفتم اتاق عمل 9 نیم اومدم بیرون بردنم تو ریکاوری خیلی بد بود همش سرما میخوردم خلاصه ساعت 10 نیم اینا بود اوردنم بخش پمپ دردم هر چی گفتم وصل نکردن حالا دردش با شیاف قابل تحمله فقط ماساژ شکمیش خیلی درد داشت فکر کنم به اندازه درد که تا 4 سانت کشیدم واسه زایمان طبیعی
الانم هنوز بیمارستانم پسرمم 3 روز باید بستری بشه برا مون دعا کنید
بیمارستان موسی بن جعفر رفتم
هزینه زایمان ۱۱ تومن بود
اپیدورال 1 تومن
سزارین 17 میلیون