۸ پاسخ

من خدا رو شکر اصلا اذیت نشدم از اول بارداری هم رفتم سر کار هم خودم همه کارام و انجام دادم روی حمایت هیشکی هم از همون اول حساب نکردم و نمیکنم ، سیسمونی هم همش و خودم خریدم واسه زایمان هم روز دقیقش و ب کسی نمیگم خودم و شوهرم میریم یه همراه هم پول میدم از بیرون میگیرم کلا واسم تجربه شده توی شرایط سخت فقط خودم هستم رو کمک هیشکی نمیشه حساب کرد

منم تو بارداری از دست اطرافیانم خیلی رنجیدم
ولی در کنارش قرآن میخوندم
آروم میشدم
قرآن بخون قلبت آروم میشه.... 🥺💚

این چندوقته ک مونده باهاش حرف بزن
حرفای مثبت .
قرآن بخون
توکلت بخدا باشه و هیچموقع تو هیچ کاری امیدی ب دیگران نداشته باش
فقط امیدت ب خودت و خدات باشه
خودش کمک میکنه و همه چی خوب پیش میره

دیر نشده عزیزم از الان هواست به کوچولوت باشه الان خوشحال باش و بهش محبت کن مطمعن باش هیچکی دلسوز دیگری نیست هرکسی به فکر خودشه اطرافیانت به فکر خودشونن

منم از اول بارداری اعصاب خوردی داشتم تا لحظه زایمان حتی شوهرم میگفت سقط کنیم بچه رو من قبول نکردم ولی الان که به دنیا اومده شوهرم از بچه های قبلیم بیشتر دوسش داره خیلی شیرینه

منم دقیقا حست رو تجربه کردم و عذاب وجدان دارم تو ای دوره گریه حرص خیلی خوردم

انشالله ازین به بعدش خوب میگذره برات

مال من خداروشکر بارداری خوبی بود نه جسمی اذیت شدم نه روحی

سوال های مرتبط

مامان دردونه مامان دردونه ۴ ماهگی
تجربه من از عکاسی بارداری- آتلیه مه سیما یزد
پیج آتلیه رو از اینستاگرام پیدا کردم، نمونه کارهاشون رو دوست داشتم، ساده، شیک، کلاسیک. پریروز ازشون نوبت گرفتم. سر زمان نوبت دهی هم خیلی همکاری کردن باهام و عکاسی های دیگه شون رو جا به جا کردن، چون به خاطر نوبت دکترم یکم هماهنگ کردن زمان هام سخت بود و خیلی سعی کردن که بهم استرس وارد نشه سر این قضیه که واقعا جای تشکر داره.
ورودی نداشتند.
خودشون چند دست لباس بارداری محلسی داشتند که رایگان بود، البته من همه لباس ها رو خودم برده بودم.
تعداد شات هاشون نامحدود بود.‌
برای تحویل عکس ها قیمت هر شات ۱۳۰ و همراه با چاپ ۱۵۰
خودم هم چندتا ایده داشتم که همه رو اجرا کردن در کمال حوصله.
...
خودم و همسرم که عکسها رو خیلی دوست داشتیم ولی مهم اخلاق فوق العاده و صبوری و ملایمت شون بود که واقعا بهم چسبید و چندین و چند بار ازشون تشکر کردم. واقعا روز و خاطره خوبی ساختند برای هر دومون. من کلا از عکاسی های قبلی خاطره خوبی نداشتم، بسیار آدم های بی حوصله، بداخلاقی بودن و کار خودشون رو میکردند. ولی خداروشکر این خانم عکاس هم خوش ذوق بودن، هم با حوصله بودن. هم خیلی خوب گوش میدادن، هم خیلی خوب و مهربون راهنمایی و اصلاح میکردن.
بنظرم تو عکاسی، فقط اون عکسی که چاپ میشه مهم نیست، تو هر بار اون عکس رو نگاه میکنی اون صحنه و روز برات تداعی میشه و اینکه اون عکاس اینو بدونه که اونم صدا و حرفاش تا همیشه توی اون عکس ها ثبت شده خیلی مهمه.