دیگه از دست پسرم عاجز شدم
مبخواد بخوابه گریه
بیدارشدنش با گریه
غذا خوردن گریه
بازی کردن گریه
برنامه کودک دیدن گریه
یعنی دلم میخواد خودمو خفه کنم از دست این بچه روانیم کرده
هرچقدرم بی اهمیتی میکنم اصلا فایده نداره کلا فقط باید دهنش باز باشه

وای منم همین الان داشتم پشت تلفن برا شوهرم می گفتم. این بچه از صبح که بیدار شده فقط نق میزنه و گریه میکنه برا همه چیز . خونمون هم خیلی ریخت و پاش هستش .از طرفی هم مادر شوهر طبقه پایین اند هر لحظه امکان داره بیاد بالا. بچه برادر شوهرمم هر وقت میاد خونه مادر شوهرم میاد اینجا حسابی اذیت میکنه هرچی به طور غیر مستقیم بهشون میگم که نگذارند بچه شون بیاد بالا حالشون نمیشه یا خودشون به خریت میزنن. امروز از بس اعصابم خرد بود یا با تندی با بچه م حرف میزدم یا از فشار میزدم تو سر خودم

دخترای منم اینطورین مخصوصا یکیشون نصف شبم بیدار میشه با گریه
من امتحان کردم هروقت خودم عصبی میشم بدتر میشن ولی گاهی گریه میکنن میرم ی جا میشینم میگم بیا بغلم یکم بغلش میکنم اروم میشه

بگیرش بغل نوازشش کن
ببوسش
بذار تو بغلت ارامش بگیره
هیچموقه کم محلی نکن

بخاطر دندونه یکم بگذره خوب میشه

یکی ازبچه های منم همینجوریه باهمه چیش کنارمیام جز این‌که باگریه ازخواب بیدارمیشه

وای منم دخترم....ینی دیگه صبرمو‌سراورده فقطططط گریه خسته شدم

پسرای منن دلم میخاد خودمو بکشم مغزم نمیکشههه😭😭

ببین یه مدتم دختر منم همین بود

هی دقیقا بخدا اینرورای منه

وااااای من رسماً دیوانه شدم الان این قل دومم اینجوریه عین چصبم میچسبه فقط بغل میخاد ۱۲میخابع ۲بیدار میشه تا ،۵صبح داره دندون درمیاره

عزیزم دختر من الان ۵سالشه از وقتی دنیا اومد همین بوده انقدرم ضعیف و لاغره که نگو ینی درست میشن اینا؟🥲🥲🥲

ببین شاید حسودی میکنه...

ببینم فقط یکیش