خانما شما ولیمه دادید ؟ من قبل زایمان میگفتم پیش خودم‌ که ولیمه میدیم، ولی الان انقدددد داغونم که حوصله خودمم ندارم،افسردگی گرفتم، دست تنهام، افتضاحه حال و روزم، بچمم کولیک و رفلاکس داره همششش گریه میکنه
نمیدونم چیکار کنم،
مادرشوهرمم زنگ زده از شوهرم پرسیده ولیمه نمیدین؟😁😵‍💫
شوهرم میگ غذاشو از بیرون میگیریم ولی من خونم کوچیکه فامیلای شوهرمم زیادن🙄

من ۴۲روز بعد زایمانم مهمونی دادم . پسرم خب ۲۰روز بیمارستان بود گذاشتم یکم سرحال تر شیم بعد . غذا رو هم دادم آشپز. میوه و شیرینی و... رو هم بسته بندی کردم به تعداد از شب قبل. لیوان و... یکبار مصرف گرفتم

ما یه جشن ده گرفتیم با قربونی

بببن از من بهت نصیحت یه ولیمه بیرون بده و تموم من نکردم این کار رو حالا هر روز با بچه کوچیک کولیکی و لجباز که شب و روز برام نمونده مهمون میاد خونه م ینی داغون شدم

من مادر شوهرم خودش فامیلشو دعوت کرد یه غذا هن پخت شوهرمم کباب گرفت . من که جون مهمون داری ندارم .چه عجله ای هست دیرتر بگیرین

تقریبا ۵۰ روزه بود بله دادیم
یه حالت تالار رستورانی بود نزدیک ۷۰ نفر

من اصلانگرفتم فامیلای شوهرم هروی میشه مابیخبرمیمونیم برای چی بگیرم ی عده مفت خور بیان بخورن برن وقتی توهیچ چیزشون نیستم

من روز ۱۲خونه مادرم گرفتم

منم خونم کوچیکه موندم کجا بگیرم

منم مثل تو هستم خواهر حال روحی خوبی ندارم فعلا اومدم خونه مامانم تا یکم حالم بهتر بشه به شوهرت بگو ولیمه دیر نمیشه من حالم بهتر شد بگیریم تا اون موقع میتونید وسیله و کارا شو درست کنید حالت بهتر شد بگیرین هیچ عجله ای نیس بگو به مادر بگه حالت بهتر شد ولیمه میدیم اینجوری نزار دخالت کنن

من خانواده خودم و خانواده شوهرمو فردای روز دهم شام دادیم

ما تازه ولیمه مون رو دادیم .خونه مامانم فامیلای خودمو .و خونه مادرشوهرم فامیلای همسرمو .چون خونمون کوچیکه

ب‌چ‌مناسبته

من که بیچاره شدم سر این ولیمه. درست سر ده روز که حموم میبری بچه رو ولیمه دادیم بعد چون خونمون کوچیکه جدا جدا دعوت کردیم سه چهار تا مهمونی پشت سر هم. دختر منم کولیکی بود زردی هم داشت منم دست تنها.. خلاصه ش اینکه سرویس شدم 💁

من انداختم خونه مادرشوهرم

من که سمت خانواده همسرمو گفتم خونه ی خودشون دعوت کنن اونم ۴ ماه ب بعد که الان به نظرم باید ۶ ماه ب بعد باشه

بزار یکم بعد تر که شرایطشو داشتی حال خودت خوب بود ولیمه بده

ولیمه که واجب نیست.

الان فقط به فکر آرامش خودت باش،فشاری که روی روان شماست خیلی زیاده و الکی فشار دیگه ای اضافه نکن به خودت.
بذار حالت بهتر بشه ،بچه بزرگتر بشه بعد عقیقه اش کن و دعوتشون کن

به شوهرت بگو به مادرش بگه چون خونتون کوچیکه خونه اونا مراسم بگیرید

خب مادرشوهرتینا بیان کمکت

خونه‌ مادر شوهرت بنداز