امروز آرایشگاه بودم برای ترمیم ناخنم..شوهرم بم زنگید گف بیا بچه گریه میکنه صدای گریه بچرو ک شنیدم وسط کار ناخنم پاشدم ..ناخنکارم هرچی گف دو دیقه دیگه تموم میشه بشین گفتم نه نمیتونم..با چ سرعتی اومدم خونه...دیدم شوهرم بچرو بغل کرده راه میره بچه انقد گریه میکنه ک چجور اشک میریزه سریع گرفتم بچرو محکم چسبوندم ب خودم حالا اشکم همینطور میریخت بچه یکم آروم شد دوباره چون گشنش بود گریه کرد
سریع بهش شیر دادم حالا مگع اشک من بند میومد😔یسره گریه میکردم از گریه من همسرمم گریه کرد..فک کنین امشب هر۳تامون کلی گریه کردیم...حالا من آروم شدم بچم کاراشو رسیدم آروم شد یاسر بچرو بغل میکرد گریه میکردازینکه نتونسته بود بچرو آروم کنه عذاب وجدان داشت..منم غر زدم سرش ک دوساعت نتونستی صدِ خودتو بذاری ک آروم کنی بچرو...خیلی شب بدی بود😔😔انقد گریه کردم ک چشام پف کرده سرم درد میکنه😔بعد دخترم آروم شد بغلش کردم کلی بوسیدمش و ازش معذرت خواهی کردم و بهش قول دادم ک دیگه ی دیگه تنهاش نذارم😔😭
من با دیدن اشک دخترم میمیرم و زنده میشم😭😭امشب گریه میکردم از نه دلم دعا میکردم ک همه بچها کنار مامانشون باشن و حالشون خوب باشه و سلامت باشن
دخترم خیلی باباشو دوست دارهااا فک نمیکردم اینطوری بیقراری کنه امشب😔😔😔 هنوز ناراحتم و اشکم دمه مشکمه😭

۱۱ پاسخ

ای عزیزم طبیعیه این حست شوهرت مقصر نیست بچه ها فقط پیش مادرشون آروم میشن منم شوهرم نمیتونه بیشتر از چند دقیقه بچه رو نگه داره رفتنی آرایشگاه بچرو پیش مادرشوهرم می‌زارم پیش یکی از مادر بزرگاش بزا بچرو

عزیزم😢😢منم گریه ام گرفت

من چون شوهرم خیلی خیلی رو بچه ها حساسه وقتی میزارم پیش باباش اصلا عین و خیالم نیست چون بهتر از خودم مواظبشونه و مسعولیت پذیره ولی هر موقه سر بزرگه یه کوچکترین دادی بزنه زودی اعصابم بهم میخوره با اینکه میدونم خیلی دوسش داره

دوست عزیز؛

با اپلیکیشن ویپاد (ترابانک پاسارگاد) و بدون مراجعه به شعبه، از خدمات زیر برخوردار شوید:
• افتتاح حساب دیجیتال بانک پاسارگاد؛ آنلاین و رایگان
• دریافت کارت بانک پاسارگاد؛ رایگان و در محل دلخواه
• تسهیلات تا 50 میلیون تومان؛ فوری و بدون ضامن و وثیقه
• و ...

لینک نصب ویپاد یا ورود به نسخه وب:
https://tilin.ir/wepod_ir

ویپاد | ترابانک پاسارگاد
کد دعوت: XT536N

منم موقعی ک دخترم دوماهش بود جشن عقد دوستم بود بچه رو سپردم به مامان و همسرم گفتم دوساعت میرم و میام دخترمم اصلاااا طوری نبود گریه کنه پیش باباش همیشه میموند اقا رفتیم اونجا نیم ساعت نشده بود دیدم گوشیم همینطوری زنگ میخوره دیدم دخترم همششش گریه میکنه
منم سریع برگشتم خونه فقط بغلش کردم خوابش برد بچم انگار دختری نبود ک اونهمه گریه کرده بود....انقد گریهه کردم ک خدا میدونه....

از اون روز دیگ هیچوقت تنهاش نزاشتم
یادم میاد اون شب دوس دارم بمیرمممم فقط

چ مامان مهربونی هستی من بودم دوتاشون هم دعوا میکردم🤣🤣🤣

منم با وجودی ک بچم شیر خشکی هست واصلا پیش باباش باشه گریه نمیکنه آرومه هر جا برم ولی سختم میشه تنهاش بزارم وقتی میام کلی ازش معذرت خواهی میکنم میگم مامانی ببخش ک تنهات گذاشت مجبور بودم 😥

شیر خودت میدی

میری بیرون شیر بزار برو

عزیزم منم خیلی ب دخترم وابسته ام تاقت قطره اشکش ندارم

شیرتو بدوش میری بیرون عزیزم

سوال های مرتبط