۵ پاسخ

الان تایپیکتو دیدم یاد خودم افتادم..مامانم تا روز ده پیشم بود ولی اصلا کمکی نمیکرد..تو بیمارستان شب اول من داشتم میمردم گرفت خوابید من خودم بچه بیدار میشد گریه میکرد به بدبختی برش میداشتم سینه میذاشتم دهنش بلدم نبودم درست...
تا روز ۵ بستری بودم اومدیم خونه هم مامانم فقط تو حموم اولش کمکم کرد و اون پنج روزی اونجا بود کمکم غذا فقط درست میکرد و خدا لعنت کنه نامزد قبلی ابجیمو با حرفاش مامانمو پر میکرد و کارایی میکرد اشکمو در میاورد....

بزرگه بهانه سینه رو نمیگرفت.من دخترم ۲سال و دوماهش بود هنوز که هنوزه از عذاب وجدان میمیرم😔

چ کیفی کردم خدا واسه هم نگهتون داره

آره خیلی حس قشنگیه آدم همه غموغصه هاشویادش میره

من از اون روزا خاطرات خوبی ندارم متاسفانه

سوال های مرتبط

مامان Hamta مامان Hamta ۳ سالگی
مامان مَهدی و آریامهر مامان مَهدی و آریامهر ۳ سالگی
چرا انقد پسرم از همه چی میترسه؟
الان فک کنم یک ماه ۴۰روز میشه لکنتش
سه چهار روز پیش رفتم خونه مامانم شهرستان اونجا پسرم بهتر حرف می‌زد و خیلی کم لکنت داشت،یه روز همونجا انگشتش رو کرد تو پنکه و بعدش گریه کرد منم کلا از کوره در رفتم و دعواش کردم و یک دونه زدمش
ک چرا اینکارو کرده ک چقد ممکن بود اتفاق بدی بیفته و خدا رحم کرد
میدونم کار اشتباهی کردم ولی اون موقع نتونستم خودمو کنترل کنم
کلا نمیدونم چرا انقد زود عصبی میشم و از کوره در میرم
متاسفانه از همون روز خیلی خیلی بدتر شده لکنتش
دکتر اطفال بردمش ۲۳ مرداد دکتر مورد قبولمه کلی دعوام کرد ک چرا بچه رو بردید تعزیه ترسیده هزار بار به گه خوردن و غلط کردن افتادم ولی چه فایده یک شربت اهن قوی داده و یک قرص هالوپرایدول ۰/۵ ک مال اعصاب هست و گفت یک چهارمش رو تا یک ماه چهل روز بدم و شربت امگا ۳
دارم میدم بهش هنوز ک فرقی نکرده
مامانای گل تورو خدا دعا کنید واسه پسرم و همه بچه هایی ک لکنت دارن به قرآن خیلی درد وحشتناکیه واسه مادر پدر
مامان آرتا مامان آرتا ۳ سالگی