خانما بچه های شما هم همش میگن بازی؟
بخدا خسته میشم دیگه منم آدمم
همش باید جای عروسکاش باهاش حرف بزنم بازی کنم یا اون شیر بشه عروسکشو بخوره یا کشتی بگیره
همش عاشق بازی های هیجانی
یه عالمه بازی میکنم وقتی میگم نه گریه می‌کنه با چه سوزی
دلم آتیش میگیره ولی مجبورم بگم دو دقیقه دیگه تمومه بازی

نه دختر من خودش تنهایی با اسباب بازیاش سرگرم میشه

کلاسای بازی و ورزش ببین کجا دارن ببرش هم انرژیش تخلیه میشه هم با بچه های دیگه بازی میکنه

اره پسر منم همینه. بعد چند ساعت بازی بخوام برم آشپزی یا کارای خونه غوغا میکنه انقد گریه میکنه به سرفه میفته. منم از طرفی کار دارم از طرفی عذاب وجدان میگیرم از طرفی واقعا دیگه کشش ندارم

دخترمنم اینه تنها نیستی یعنی شبا ک دیر می‌خوابه صبح دیر بیدارمیشه بیداربشه میگه بیا پیش من بشین منم خسته ام هرروز توقع داره واسش اسباب بازی کلی خوراکی بخریم دیگ امشب بردم خانه بازی ۲ساعت بازی کرد ساعت ۱۱غش کرد خوابید امروز قلبم درد میکنه همش خودم ملامت میکنم ک چرا اومدم اینجا ازدواج کردم بچمو خودمو تو غربت انداختم

ای جانم پس شانس آوردم که بهراد خودش بازی می‌کنه با من کاری نداره

نه من بازی نمیکنم شبانه روز با خواهرش بازی میکنن با هم، گاهی هم با پدرشون من خودم خیلی کم

آره عزیزم ماهم اینارو داریم فوتبال بازی هدی هیجانی همیشه بازی

آره عزیزم چون تنهان