۲ پاسخ

عزیزم میدونم سخته و شرایط عوض شده اما به خودت سخت نگیر سعی کن با همین بچه به کارایی که دوست داری و بهت روحیه میده انجام بدی و بچه ات هم توی این لحظات باشه

آخ نگو منم دیگ کم آوردم پسر من اصلا نمیخوابه نمی‌دونم چطور تحمل می‌کنه در ۲۴ساعت شاید ۵ساعت بخوابه تمام زندگیم کثیف و بهم ریخته اعصابم خورده مثل خرس شدم آنقدر غذا میخورم ک بتونم شیرش بدم تفریح ک هیچ یه پارک نمیتونم برم پیاده روی ب قول شما بزرگ هم میشن دلتنگ این روزا میشیم

سوال های مرتبط

مامان کنجدکوچلو مامان کنجدکوچلو ۱۳ ماهگی
نمیدونم واقعااین تصمیمم درسته یانه فقط میدونم کشش دیگه ندارم بچه اولمه تازه انگار وارد یه دنیادیگه شدم تازه دارم کنارمیام شرایطم سخته نه استراحت نه خواب نه خوراک نه تفریح گردش همش کارخونه و بچه داری غذابه سختی درست میکنم اونم بابچه بغل بچم اصلا رو زمین نمیمونه همش بغلم بعداین همه فشارو سختی خودمم مریضم خیلی ضعیفو داغونم زود خسته میشم ازاون طرف همسرم توفشارمیزارتم همش بحث غور حتی سرچیزایی که دوست دارم بچه یه دیقه میگیره غور بحث به بچه وقت نمیزاره همش گوشیش کار خسته شدم ازاین رفتاراش همش میخواد درازبکشه توگوشی باشه ازاون طرف باز سربچه باهام بحث میکنه که چون خونه مادرم نمیبریش غریبیش میکنه وقتی میبریم انقدگریه میکنع که بایدبیایم خونه اصلامن نمیبینه بچع نمیبینه فقط خودش مهمه...منم تصمیم گرفتم وسایل نیاز دارم بردارم برم خونه مادرم بابچم زندگی کنم واقعابودنش کنارش فقط اعصابم بهم میریزه فقط بخاطر بچم که اسیب نبینه توارامش توشادی بزرگ بشه میخوام اینکارکنم شوهرمم خونه هرکارمیخوادکنه انقدتوگوشی بیفته تانفسش دربیاد