۱۸ پاسخ

دیفن هیدرامین کمپاند هر ۸ساعت غرغره کن قورت بده

سنمشون اینه که پریود بدنو ضعیف میکنه بعدش مریضی میاد سراغ ما زنا 😫

سلام عزیزم.
آبلیمو عسل خوبه.
آب نمک قرقره کن

اگر شیره قصنی تو خونه داری اندازه نخود بزار تو دهنت بمونه موقع خواب تا صبح گلوت خوب خوب میشه.

قرص فستوور عالیه برای سوزش و خارش گلو حمیده خانوم جان

سلام عزیزم منم وامونده دورو قبل پریود سرما میخورم نشاسته با اب بخور اگ شربت کتوتیفن داری بخوری دمنوش پونه و بابونه و اویشن نبات بخور عالیه

اگه میخوای سری خوب بشی درمانش آمپول هستش 💉
من هر موقع گلوم درد می کنه میرم دکتر امپول میزنه سری خوب میشم

شربت دیفن هیدرامین معجزس غرغره کن بعد قورتتش بده

مهمونات اومدن خوردن خوابیدن تورو به جون ملت گهواره انداختن 🤣🤣🤣 بعدم ویروسیت کردن و رفتن؟؟؟
ای نامردا

اما اگه علائمت تازه داره شروع میشه قرص سرما خوردگی بخکر

برو دکتر فایده نداره

عناب دم کن بخور گلم
یاهم دانه به اگر تو خونه داری

شیر بجوشون چوب دارچین بنداز توش بعدا خنک شه بخور

از این دمنوش ها بخور 🥹 نگو چی بخورم که نمی‌دونم چی 🤣 هر چی داری بخور دیگه بابا 🤣🤣🤣😆😆😆😆
آب نمک و دیفن هیدرامین هم قرقره کن خوبه

آب نمک نشاسته. بخور. دیفن هیدرامین خوبه. کم پیتزا بخور 🤣🤣

خدا بد نده عزیزم. آب نمک قر قره کن . نشاسته تو آب داغ خیس کن بخور. جوشونده اگه داری بخور خوبه. نزار پیشرفت کنه.

😂😂😂خدا بخیر گذشته من حامله ام وگرنه هر وقت سرما خوردگی گرفتم پریود هم شدم😂

بابامم یک ماهه درگیر سرفه است آسم داره نمیدونم چرا خوب نمیشه از فوت پسر خالم هم واکسن آنفلوانزا تازه زده بود نمیدونم اونجام ویروس گرفت چی شد که طفلک خوب نمیشه تا دم مرگ میره سرفه هاش 😔

سوال های مرتبط

مامان 😍 eşgim مامان 😍 eşgim ۴ سالگی
سلام خانما ه موضوعی می‌خوام براتون تعریف کنم ببینید حق با کیه اگه واقعاً حق با من نیست دوباره برم و دلجویی کنم اوایل مهر یعنی حدوداً ۳ مهر اینا من و پسرم رفتیم مدرسه جدید چون پسرم نمی‌موند منم می‌نشستم پشت کلاس داخل کلاسشون یه پسری بود که خیلی خیلی شلوغ و بی‌تربیت بود عنی یه چیزی میگم و شما یه چیزی می‌شنوی بیچاره معلم از دستش به ستوه اومده بود بعد چون پسر من تازه رفته بود من به معلم می‌گفتم اینو با یکی دوست بکن که جذب کلاس بشه معلم پیش هر کسی که می‌برد پسر من بشینه اون پسره می‌رفت تو گوش اونی که پیش پسرم نشسته می‌گفت اگه با هاکان دوست بشی دیگه من با تو دوست نمی‌شم و کم کم دیگه اجازه نداد هیچکس با پسر من دوست بشه و پسر منم گریه می‌کرد که این اجازه نمیده من با کسی دوست بشم من رفتم با مهربانی بهش گفتم این کارا رو نکن بزار با هم دوست باشیم براش خوراکی بردم و گفتم ببین اینو هاکان برای تو آورده تا با هم دوست بشین پسره اونقدر بی‌تربیت بود که برگشت به من گفت من احتیاجی به خوراکی شما ندارم کلاً الکی با پسر من لج افتاده بود زم من به آرامی خوراکی رو براش باز کردم و گفتم حالا اینو بخور حالت جا بیاد بعد پسر من که می‌خواست نقاشی بکنه می‌رفت تمام مداد رنگی‌هاشو دونه دونه پرتاب می‌کرد علم از هر طرف کلاس مداد رنگی‌ها رو جمع می‌کرد و می‌آورد ادامه توکامنت