۸ پاسخ

مياركه عزيزم به سلامتي.قدمش خير باشه واستون.🙏🙏💐💐😘😘

کدوم بیمارستان بودی عزیزم؟؟

چه خوب که راحت بوده،منم ده روز دیگه قراره سزارین بشم استرس دارم🥲روزی چندبار به این که زایمان طبیعی انجام بدم فکر میکنم ولی از اونم میترسم

عزیزم میشه درخواست بدی 🌹

بسلامتی عزیزم. خداروشکر. میگم خونریزی از کی شروع میشه؟ کی نوار میزارن برا آدم؟ لباس زیراینارو کی میپوشیم

ب سلامتی. بی حس شدی عزیزم؟
چیو باید رعایت کرد بعدش

بسلامتی عزیزم خدارو شکر.منم زایمان اولم فوق العاده بود یعنی شد بهترین خاطره برام

و نه حتی بخیه زدن و مهم تر از اون ماساژ رحمی که میگفتن ‌
اصلا برای من هیچ کدوم از اینا درد اور نبود که اینجا میترسوندن میگفتن
حتی اولین راه رفتنم برام اسون بود و خوب خداروشکر
پمپ درد هم نگرفتم چون دردی ندارم که نشه تحمل کرد و کاملا قابل تحمله ،دردش برای من مثل روز اوله پریپدیم هست وقت یه مقدار زیره دلم درد میکنه همین

سوال های مرتبط

مامان سدنا مامان سدنا ۲ ماهگی
پارت سوم تجربه زایمان
برسه اتاق عمل لرز وحشتناکی گرفتم از ترس تو راهرو که داشتن میبردنم بشون میگفتم پشیمون شدم برمگردونین بعد گفتن میری طبیعی گفتم نه تخم میزام😂🤣دیگه کلا هذیون گفتنم شروع شد رسیدم اتاق عمل خیلی سرد بود منم لرز وحشتناک که داشتم از ترس اونجا اومدن سوند بزنن میگفتم میشه نزنین🥲😂اومدن بی حسی میگفتم میشه بیهوش کنین🥲😅کلا همش ساز خودمو میزدم ولی خدایی نه سوند درد داشت نه امپول بی حسی دیگه دکترمم اومد دید لرز دارم گفت کولرو خاموش کنین عمل شد حالا این وسط من هی میگفتن دستام تروخدا ببندین و هی هذیون میگفتم کمک بیهوشی بالاسرم بود باهام حرف میزد استرسم و کم میکرد قبل عمل بهم گفت بچه میخای باز میگفتم دیگه نه وقتی بچم بدنیا اومد میگفتن بازم میخام🤣🤣اصلا هیچی هیچی حس نکردم از عمل واقعا واقعا واقعا راحت و خوب بود همش میگم خیلی خوب بود کادر اتاق عمل استرسی که شدم همشون به روش خودشون کمکم کردن من واقعا راضی بودم از عملم و پرسنل بیمارستان همه چی
بعد دیگه بردنم ریکاوری دوساعت اونجا بودم خودم
مامان نیلا🌼 مامان نیلا🌼 ۲ ماهگی
پارت یک تجربه سزارین⭕️🔴
سلام قشنگا
من ۳۶ هفته و ۴. روزسزارین اجباری کردم
نه درد داشتم نه کیسه ابم پاره شد نه هیچی فقط توی ۲/۳ تا سونو اخرم دور شکمش عقب میموند که مشخص شد خون رسانی جفتم خوب نبوده
دیگه سزارین اورژانسی کردنم و واقعااااا عالی بود خیلی زیاد با اینکه من انمتخابن طبیعی بود و دلم خیلی میخواست طبیعی باشم ولی ابان واقعا خوشحال ترینم سزارین شدم
از دیشب ساعت ۱۲ ناشتا بودم صبح ساعت ۷ اومدم بیمارستان ساعت ۱۲ سزارین شدم و ۲ هم اومدم بخش
نه انژیوکت درد داشت نه سوزن بی حسی واقعا اندازه زدن ی امپول معمولی هم درد نداشت
سوند رو هم که تو بی حسی زدن اصلاااا نفهمیدم
توی مدت جراحی زیر سینمو فشار میدادن بچه بیاد پایین که خیلییییی کم درد داشت
تو ریکاوری هم شکمو محکم فشار میدم تا خون ها خارج شه و خب دردناک ترین قسمت همینه که اونم اصلا جیزی نیست که غیر قابل تحمل باشه
من پمپ درد هم گرفتم که خوبه راضیم
الان که ۱۲ ساعت از جراحیم کذشته راحت از این پهلو به اون پهلو میشم تونستم پاشم راه هم برم
بچه ۲۸۰۰ کیلو بود که‌نیاز به دستگاهم نداشت
واقعااا اصلاااااااا فکر نمیکردم انقدر خوب و راحت و بی درد باشه
بعضیا واقعا قول ساختن ازش
مامان پرنسا مامان پرنسا ۸ ماهگی
سلام من شنبه سزارین شدم بیمارستان قمر
میخواستم تجربه زایمانم رو بگم
من برای تشکیل پرونده رفته بودم که دکترم تماس گرفت گفت همون لحظه بستری بشم برای زایمان اولش خیلی استرس داشتم کارامو انجام نداده بودم و خیلی هنگ بودم ساعت ۱۲ و نیم ظهر رفتم اتاق عمل و یک و ده دقیقه بچه به دنیا اومد رسیدگیشون خیلی عالی بود واقعا پرسنل خیلی خوش اخلاق و مهربونی داشتن من اتاق خصوصی و پمپ درد هم گرفتم تنها چیزی که خیلی درد داشت اولین باری که دست و پاهامو روی تخت تکون دادن و دو بار هم شکمم رو فشار دادن که واقعا درد داشت من آستانه دردمم پایینه واقعا دردم شدید بود ساعت های یک شبم اومدن خودشون رام بردن که پمپ دردم تموم شده بود و دردم زیاد بود برام دو تا شیاف گذاشتن و دردم کم شد بعدش چندبار دیگه راه رفتم که باعث شد دردام کمتر بشه ساعت تقریبا ۱ ظهر هم مرخص شدم در کل من از بیمارستان قمر خیلی راضی بودم همه ی کارها رو خودشون انجام میدادن و پرسنلش با رفتارشون باعث میشدن آدم احساس خوبی داشته باشه
مامان آریا مامان آریا ۵ ماهگی
تجربه زایمان سزارین من ....من قرار بود ۲۴ زایمان کنم اما ۲۰ درد گرفتم دکترم گف بستریشو خیلی استرس داشتم از بستری شدن از اتاق عمل میترسیدم هم خوشحال بودم هم ترس داشتم بماند ک ی فصل گریه هم کردم😂 ولی خداروشکر بستری شدم گذشت تو اتاق عمل هم خوب بود ولی مشکل تنگی نفس گرفتم برای همین خیلی تو ریکاوری نگهم داشتن بعد ک آوردنم بخش دیدن مامانم و شوهرم واقعا قوت قلب بود ولی همش دلم پیش بچم بود وقتی گذاشتنش بغلم انگار دنیارو بم دادن ولی واقعا سزارین بعدش روز اول واقعا سخته مخصوصا اولین قدمی ک میخوای برداری اونموقع یکی میخوای فقد بتون روحیه بده واقعا روحیه ی خیلی خوبی میخواد سزارین چون حتی با پمپ درد هم بازم درد رو دارین و فضای بیمارستان واقعا خفه کنندست دوس داری نفس بکشی اصلا ولی خداروشکر خوب یا بد اینم گذشت الان نی نیم ۴ روزشه یکم هنوز سخته و چالش های جدیدی مثل بی خوابی خستگی و درد و.‌‌‌.... هست ولی واقعا زود میگذره همه چی انگار همین دیروز فهمیدم باردارم و چالشای بارداری رو داشتم منتظر زایمان بودم الان ۴ روزش گذشت ولی تجربه شیرینی بود ایشاالله همه ب راحتی زایمان کنن اینا همش میشه خاطره برای هممون 🥹❤️
مامان اورهان 👼🏼💙 مامان اورهان 👼🏼💙 روزهای ابتدایی تولد
تجربه زایمان من ( سزارین ) پارت سوم
که هر چقدر بازم التماسشون کردم قبول نکردن و مجبور شدم بر کردم خونه که دکترم گفته بود اگه بازم قبول نکنن فردا صبح بستری شو که شیفته خودمه بیام عمل کنم صبح زود پاشدم رفتم برای بستری و بستری شدم ولی بازم بیمارستان گیر داد برای بریچ بودن بچه و دکتر خودم هر چقدر گفت من دیروز سونو کردم و بچه بریچ بود بازم بیمارستان چند دقیقه قبل تشکیل پرونده فرستاد تو خود بیمارستان سونو تا مطمئن باشه که دروغی در کار نیست خلاصه که بازم بریچ بود و رفتم برای عمل که حالا استرس بی حسی کمر و سوند رو داشتم به شدت که درد سوند کمتر از درد سرم بود و درد خاصی نداشت الکی به خودم استرس داده بودم و همچنین تو بی حسی من اصلا هیچی حس نکردم و پرسنل اتاق عمل هم عالی بودن کلی باهام موقع عمل حرف زدن و مشغولم کردن و کلی آهنگ های عالی باز کردن ولی من سختی اتاق عمل رو تو سر درد دیدم که سرم داشت منفجر میشد و یه ربع نکشید که صدای آقا اورهان رو شنیدم و آوردن نشونم دادن