۲ پاسخ

اصلا نزار چیزی بیاره وگرن عادت میکنه
بگیر ازش بزار گریه کنه متوجه میشه

بگو بزارش بعد باهم بریم‌خونه توایندسن همه بچه ها همین جورن منم به پسرم میگم مثل ببر بده زن عمو یا خاله دیگه کم کم می‌فهمن

سوال های مرتبط

مامان شیدا مامان شیدا ۱۶ ماهگی
خانما سلام .
وقتتون بخیر ، میگم یه نشخوار گرفتار شدم .خاستم به شما بگم ببینم چی میگن .

ببینید من ب شوهرم اعتماد ندارم احساس میکنم با کسی هست شهرموم شیراز هست ،وای خودمون ساکن اصفهان ، وقتی میایم شیراز شوهرم خیلی کم وقت میزارع برای ما ،هرجا می‌ره تنهایی می‌ره ، وقتی بش زنگ میزنم اکثرا هم خونه ش وپیش مادرش ،
واقعیت نمی‌دونم چکارکنم ، چ رفتاری داشته باشم ، منو میزارع خونه ی بابام واونم می‌ره میگرده تنهایی ،میره خونه ی مادرش ، نمی‌دونم چکارکنم ، وقتی بهش میگم میگه بزار هرکدوممون راحت باشیم تو اونجا بهت خوش میگذره من اونجا ،
امروز یه جعبه قرص تاخیری دیدم‌تو‌ ماشین ، بعد دخترم جای جاش کرد ، فراموش کردم بزارمش سرجاش ،تا ببینم دستش رو میشه یا ن ،




تو ذهنم یا تو رفتارش دنبال یه جا میگردم ک پاش بلرزه و بگا بدمش،

بعد میگم خب خدا نکنه ، اونوقت چکارکنم ولش کنم آرامش زندگی دخترام بهم میخوره ، ذهنم اذیت میشه ،



شما بگین چکار کنم

این رفتارش ک‌وقتی‌میایم ،


رفتار شما در برابر شوهرتون چیه