بذار تکون هاش واضح بشه همه دار و ندارتو فداش میکنی😍❤
وااای من میمیرم براش خیلی به خاطرش سختی کشیدم حرف شنیدم خیلیم دوسش دارم هرروز هم باهاش حرف میزنم بچم تکون میخوره الان خودمو بازور نگه داشتم که فعلا چیزی نخرم هنوز نیومده دوست دارم فقط بر بچم خرید کنم نه خودم
من ک بین خاستن و نخاستن بچه بودم فقط ازین میترسیدم نتونتم مواظبش باشم و اتفاقی براش بیوفته براهمون اصلن نمیخاستم که یهو فهمیدم حاملم اونم دوماهه ناخاسته بود ولی واقعا الان همه چیز منه بااین ندیدمش بغلش نکردم ولی حاظرم جوننمم بخاطرش بدم فقط یبار با شوهرم دعوا کردیم خیلی عصبی شدم مشت تو شکمم زدم گفتم بزار بمیره یعنی بعد اون حرکت انقد گریه کردمو حالم بدشد و خودمو نفرین کردم حدنداشت الانم حتی بهش فکرمیکنم خودمو لعنت میکنم بخاطر اون حرفم 🥹😭
خب طبیعیه ب نظرم تازه وقتی به دنیا اومد متوجه میشی چقد عزیز
تا بچتو تو بغل نگیری بهش شیر ندی برا خنده نکنه اون حس قوی رو پیدا نمیکنی تمام
منن حسی ندارم
اووم منم همینطوری ولی دوس ندارم اینجوری باشه🥺😓
منروزی ده بار فقط میرم اتاقشم لباساشو بغل میکنم قربون صدقش میرم
دور تموم قشنگیاش بگردم
منم گاهی دلم براش میره گاهی هیچ حسی ندارم گاهی عذاب وجدان میگیرم میترسم مامان بدی بشم گاهی بیخیالم خلاصه تا بخواد بچه بیاد یکم بزرگ شه کللی حسای مختلف تجربه میکنی
دقیقا منم مث توام با اینکه بعد ۱۰سال از ازدواجمون تصمیم بچه گرفتیم فک میکردم چ مادر بدی ام
وایی نگو منم اصلا حس خوبی بهش ندارم ولی شوهرم خیلی خوشحاله
من که اصلا هیچ حسی ندارم.نه خوشحال نه ناراحت انگاری چیزی وجود نداره
ای خدا دقیقن منم اینجوریم یعنی از زندگی ناامید شدم
خیلی ذوق دارم براش چون ۸سالِ منتظرش بودم ولی یه مسئله های تو زندگی هست ک بعضی وقتا ذوقمو کور میکنه
وووی منم حالی ک دهنم باز کنم با شوهرم حتی درد دل کنم اصلا ندارم چ برسه بقیه چیزا از گوشی بدم از صدا بدم میاد با اینکه خونمون داره تکمیل میشه اصلا ذوق خریداش ندارم ک حتی ی کلمه در موردش حرف بزنم وسایل بچه مونده حوصله ندارم بگم بریم خرید
من بدم میاد ازش
حس ندارم
ن میخوام بمیره ن میخوام باشه
حس بدیه
بزار قشنگ با لگداش فرمتو بیاره پایین.
منم دختر مبخاستم پسر شد انقدر گریه کردم.
ولی از وقتی ضربهاشو احساس کردم انقدر روزا قربون صدقش میرم التماسشو میکنم یه لگد دیگه بزنه ذوق کنم
من بیشتر ترس و استرس دارم از اومدن بچه
من از تو بدترم که مال من ناخواسته شد و خیلی افسرده شدم
بذار تکوناش بیشتر احساس کنی ذوقم میکنی
من از ۲۷ هفته اینا خیلی حس پیدا کردم ب پسرم
الان تکون میخوره بغض میکنم
شوهرم حسودیش شده😂
من حرف نمیزنم تو دلم هزار تا حرف میزنم باهاش ولی لفظی نه ولی برای دیدنش نمیدونی چقدر بی قرارم البته هفته های پایین تر اینجوری نبودم
روزانه پیام مشاور، متناسب با سن کودکتون دریافت کنین.
سوالاتتون رو از مامانای با تجربه بپرسین.
با بازیهایی که به رشد هوش و خلاقیت فرزندتون کمک میکنه آشنا بشین.