۳ پاسخ

دو روز ک‌زود بیدار بشی عادت میکنی همیشه سرحالی بنظرم کارای دخترت رو خودت بکن هرچی باشه مادر شوهره ی روزی میگه بهت

چه مادرشوهر خوبی خدا حفظش کنه

خب الان وقت خاب نیس کع خابت نمیبره ط با مادر شوهرت زندگی میکنی؟

سوال های مرتبط

مامان آلا مامان آلا ۱ سالگی
از شیر گرفتن
سلام به خانمایی که بچه شون مث دختر من وحشتناک وابسته سینه‌س من دخترم بشدددت ب سینه وابسته بود خیلی زیاد فقط با سینه هم میخوابید یعنی استرس اژ شیرگرفتنش داغونم میکرد تصمیم گرفتم بگیرم ازشیر اما نخواستم یهویی بگیرم دیگه بسم الله گفتم و خیلی هم از خدا خواستم کمکم کنه و شروع کردم وعده هاشو کم کردم مثلاصبح ها بیدار میشد شیر میخورد ساعت ۱۲و ۱هم میخورد ۲ ونیم۳موقع خواب ظهرش هم با سینه میخوابید بیدار میشد هم میخوردو...اومدم چندرور اول بیدار ک میشد صبح ها بهش ندادم سرگرمش میکردم و با خوراکی (خوراکی های سالم خونگی) خواهرم هم اوردم کمکم شوهرمم کمک میداد تا ۱۰روز صبح ها ندادم بعد وعده ظهرش ندادم تا یه هفته بعد اومدم وعده موقع خواب بعدظهرش هم ندادم اما خب بسختی بود اینجاش چون با سینه میخوابید و البته یه نکته که انقد که از ته دلم ازخدا میخواستم کمکم کنه و مطمئنم کمک خودش بوده جدیدا دخترم دوست داشت بذاربمش تو پتو تکونش بدیم بازی کنه میرفت پتوش می اورد میگفت تاب تاب(قبلا بدش می اومد بذاریمش تو پتو تکونش بدیم برا همین میکم کمک خدا بوده) دیگه همینجور هی وعده ها شیرش رو کم کردم تا رسوندم ب یه وعده درشب یک هفته ای فقط شبا بهش میدادم (ولی با سینه نمیخوابوندم یعنی بهش شیرمیدادم بعد میذاشتم تو پتو بخوابه) بعدش هم قطع کردم ولی خب چون بچه هایی که با سینه شیر میخورن بخاطر بوی مادر و دسترس بودن سینه مادر بهونه میگیرن یکم چسب زخم زدم رو سینه م و تلخک هم بهش زدم ک اگه گفت میخوام بگم اوف شده دیگه بهونه ک میکرد گاهی میگفتم اوف شده ای ول کن نبود نشونش میداد و اونم میگفت اوف شده و میرفت