خانوما من آرین بردم گفتار درمانی جلسه اولش بود کلا تایم کلاس ۳۵دقیقه بود که ده دقیقه اول همش سوال پرسید از من از نوع کلامش غذا خوردنش رفتاراش همرو گفتم آرین هم رفتیم تو اول ترسید بعد گفت نه من دکتر نیستم دوست مامانم نشست هی به من میگفت مامان بسه بریم دکتر گفت حرف میزنه که 😒گفتم حرف میزنه فقط جمله نمیگه.. بعد ماشین و موتور اورد گفت آرین این مال کیه مال من میخواست ببینه من میگه آرین هم هی تلاش میکرد ازش بگیره هی میگفت بگو مال کیه اینم فقط حواسش به موتور بود گفت بشین روی صندلی بدم رفت نشست باز نداد آرین دیگه کلافه شده بود هی میگفت ما کیه موتور مال من من.... بعد گفت دستمو ناز کن تا بدم آرین ناز کرد آخر نداد بچه کلافه شد شروع کرد به گریه و جیغ... گفت همیشه اینجوری بی قراره گفتم نه خب شما حالت لج بازی می کنید کلافه میشه گفت نه می میخوام دستور پذیری داشته باشه از اول که نمیشه به حرفش گوش کنم دیگه نمیشینه گوش کنه چی میگم😏 ... گفت درکل پسرت همه چیش خوبه فقط باید رو دستور پذیریشکار کنیم و جمله بندی یادش بدیم..
گفت باز چهارشنبه بیارش ولی من میخوام همون هفته ای یبار ببرم

۷ پاسخ

خب روندش همین جوری بوده دیگه حتما گلم.. اره همون هفته ای یک بار کافیه بچه اذیت نشه

میگفتی خانوم این که دیگ خیلی واضحه تو چه طور نمیدونی وقتی یه چیزی به بچه میگی یه قولی میدی باید انجام بدی این چه ربطی به دستور پذیری داره

بله عین تجربه من!!!اول اینو بده مامان بعد بهت اسباب بازی میدپ مانی هم هی گریه بیقرار اونم جلسه ال برگشت گفت خود مختارخ کاری که خودش میخوادو انجام میده،از اسباب باززی ها میخواست نمیداد و گریه......بمنم میگفت ولش کن بیخیاا باش مگه میشه؟؟؟؟؟بچم داشت هق هق میزد بغلم میومد..‌‌‌بهتر اسباب بازی ها بردارن یدونه بزارن هربار که بهتر شد یکی بیارن.پسر من حرف نمیزنه اذیت شد ۳ بار بردم ترسید درو بستنی گریه میکرو که بریم

به بچه میگه فلان کار رو بکن بدم بعد نمیده هم بچه حس اعتماد رو از دست میده هم عصبی میشه. کدوم بچه اینو این سن دستور پذیر هست.بعد گفته بشین بچه نشسته گفت ناز کن ناز کرده بس اینا چیه؟؟
مطمن باش از جلسات بعد اصلا با اون دکتر همکاری نمی کنه و فقط به عصبانیت بچه اضافه میشه

ب نظرم مامان آرین جان تو خونه خیییلی باهاش حرف بزن تی وی و گوشب محدود بشه کتاب خیییلی بخون تاثیرش از این گفتار درمان ک میگی بیشتره
امگا ۳ هم میگن تاثیر داره

بچت الان جمله سه کلمه ای میگ یا ن

واقعا یا خیلی پولداری یا خیلی بیکاری یا فقط میخوای ی کاری کنی سرگرم بشی مامان آرین

سوال های مرتبط

مامان اهورا مامان اهورا ۲ سالگی
وای بابای من یه وقتا یه جوری میره رو اعصابم ها. همیشه سعی میکنم زیاد اینحا نیام. الان بدترم شده انقدر به پسرم گیر میده کلافه شدم
پسرم الان دوماهی حرف گوش نکن و خودمختار شده که طبیعی و اقتضای سن. تا قبلش خیلی با منطق و دلیل حرف گوش میداد الان نه. قبلا راحت پیش مامان و مادرشوهرم میموند الان نمیمونه. روزی نیست من نیام اینجا بابام غر نزنه. این پسر بزرگ بشه به حرفت نمیکنه. اینو چسبوندی به خودت ازت جدا نمیشه ، حرف گوش نمبده و .... خیلی پسرمو دوست داره ها ولی حوصله نداره غر میزنه هی، امشب اومدیم به خدا بعد یه هفته پسرم نشسته بود یهویی تو چاییش قند انداخت آب شد خوشش اومد تا حالا ندیده بود هی قند انداخت چای خودشم بود. بعد نشستن با مامانم بازی کردن با همون با قاشق. بابام هی غر زد نکن میربزی حالا فرششون تیره س و کلا کثیفم هست منتظر من اهورا رو از پوشک بگیرم بعدش بشورن
هی گفت نکن میریزه نکن میریزه آخرم دعواش کرد اشک بچه رو دراورد. بعد مامانم ناراحت میشه چرا میرب خونه مادرشوهرت اینحا نمیای. خوب من خودم اعصاب ندارم خود مامانمم هی سر تربیتش باهام بحث میکنه کلافه میشم
« درد و دل »
مامان آرسام و دلسا😍 مامان آرسام و دلسا😍 ۳ سالگی
مامانا امشب دلسا رو پیش دو تا متخصص بردم اولی گفت گوشش به شدت عفونت داره و باید همین امشب ببری بستری کنی وگرنه پرده گوشش پاره میشه🥺😥 و کلی اصرار که حتما ببر همین بیمارستانی که خودم میگم بیمارستان خصوصی بود با شبی ۴ میلیون هزینه، حتی به حرفای من گوش نکرد ببینه چی بگم فقط سریع نامه نوشت برای بستری کردن گفتم خونم اینجا نیست گفت اصلا لندن باشی گفتم آقای دکتر یه بچه دیگه هم دارم که خیلی بهم وابسته اس گفت اینقد میزاییدی چه😐😐 گفتم هزینه اش زیاده گفت خوب ببر بیمارستان دولتی اونجا ده تا مرض دیگه هم بچت میگیره وای که متنفر شدم از هرچی پزشکه با چشم گریه کنون اومدم بیرون چقد یه آدم میتونه بی فکر باشه که بدون درک کردن مادر بچه هرچی دلش میخواد بگه چون به نفع خودش بود بستری کنم تا اونجا پول بیشتری گیرش بیاد خداروشکر که شوهرم بود و جفت بیا پیش یکی دیگه هم ببریمش بردیم پیش یه متخصص دیگه که خیلی هم معروف بود تا معاینه کرد گفت گوشش عفونت داره ولی خیلی کم با دارو درمان میشه و براش آزیترو خارجی نوشت و چقد منو آروم کرد با حرفاش گفت نگران نباش این دارو ها رو بده جلو باد سرد نبرش تا فردا خوب میشه همش میگم خدا خیرش بده نه از اون نه از اون دکتر فرصت طلب که بخاطر حالا درصدی پورسانت جوری منو ترسوند که به گریه افتادم
میخوام بگم تو هر شغلی لازمه اول انسانیت و شعوره
مامان ايمى مامان ايمى ۲ سالگی
سلام دوستان

یه سوالی ذهنم رو درگیر کرده. یکی از دوستان خانوادگی ما پسرش ۶-۷ سالش هست پنج شنبه جایی رفته بودیم که اینها هم بودن پسرش یه توپ داشت دختر منم توپ اورده بود همون مدل همون رنگ..
فقط خیلی کم توپ دختر من کم بادتر بود دخترم بهونه کرد و کلی گریه کرد که اون یکی توپ رو میخواد من بهش گفتم این واسه شماست..
بعد همسرم مه دید دخترم خیلی گریه میکنه به پسره گفت موقت توپ رو عوض میکنی؟ بعد دوباره پسش بدیو پسره گفت نه.
مامان پسره که دورتر وایساده بود گفت واسه خودشه حالا چهه فرقی می کنه.
به نظرم درسته که هرگز نباید وسیله بچه رو به زور گرفت ولی مثلا تو سن اون پسره میشد زراش توضیح داد که مثلا این کوچولو و داره گریه میکنه حالا یه کوچولو توپت رو عوض کن.
یه جورابی بچه های الان همدلی بلد نیستم البته نه همه مثلا یه دختر دیگه تو همون سن و سال بود خیلی بچه عاقلی بود و ربتارش با کوچکترها عالی.
به نظر شما تا کی باید به بچه ها گفت این واسه خودته و به کسی نده
مامان سامی مامان سامی ۳ سالگی
خانما میگم منو مادرشوهرم حیاطمون یکیه الان یه مدتیه بچه خواهرشوهرم ۶ماه از مال من کوچیکتزه باهم بازی میکنن ولی وقتی میره اسباببازی ک دلش میخاد میبره بعد مگه بعد چند روز بگم ک بیارشون وگرنه اهمیت نمیده الان چندوقت پیش یکیشون گرفت پسرم اینقد گریه کرد نداد بغل مامانش بود ک برن منم گفتم داره گریه میکنه بده بهش گفت اینم الان گریه میکنه بردش و رفت پسرم تا نصف شد یادش بود بهش میگم میای واسش یکی بیار تاحداقل پسرمن اذیتش نکنه حالا میاد یه ماشین اندازه نصف کف دست میاره ک پسرخودش میزاره اینجا با اینا بازی میکنه پسر منم اصلا کوچیک خوشش نمیاد دیروز خواستم بیرون برم رفت ماشینشو بگیره گفت مامان میگه مال خودمه دیگه کار نداشتم حالا دیشب گوشیش دست پسرم بود کودک میدی ازش گرفت نیم ساعت گریه کرد حاظر نشد ازش بگیرش گفت پسرم نمیدش.تاحدی گریه کرد ک نگران شدیم حالا بنظرتون چکار کنم واقعا زورم داره پسرم سر اسبابازیه خودش گریه کنه یادشم دادم جای بره مال کسی نمیاره
مامان آراد مامان آراد ۳ سالگی
سلام 😔
ولی اینبار بدون انرژی
انقدر گریه کردم نفس نمیتونستم بکشم
دو سه روزه خودم معدم درد میکنه بابای بچه هم همینطور دوشبم هست اراد نصف شب یبار بالا میاره امروز بردمش دکتر
دکتر گفت اگه دو سه شب دیگه ادامه داشت ممکنه اسیب مغزی باشه و باید ام ار ای شه
پرسید رفتاراش تغییر نکرده؟ گفتم نه
همه چیش نرماله؟ بله
گفت سرش به جایی نخورده ؟ گفتم نه
اومدم خونه یادم افتاد نزدیک ۱۰ روز پیش اراد داشت دور خودش میچرخید با سر افتاد زمین میگم نکنه واسه اونه؟
ولی اخه مگه میشه یه موضوعی ۱۰ روز طول بکشه تا خودشو نشون بده اخه من همیشه شنیدم نهایتا ۷۲ ساعت اگر علائمی نداشت مشکلی نیست
این یه طرف یهو گفت راه افتادن و نشستنش هم نرمال بود گفتم بله
گفت حرف چطور ؟ گفتم فعلا فقط کلمه میگه گفت اخه بنظرم اتیسم😭😭😭😭
گفت اصلا نگاهم نمیکنه تاخیر کلامیم داره دنیا رو سرم خراب شده
همش میگم من مقصرم
معلومه که مقصرم مامان کافی ای نبودم اصلا لایق مادر بودن نیستم
حیف این فرشته که پیش منه
اگه اتیسم باشه زندگیش خیلی عوض میشه من اصلا تحملشو ندارم
اراد با ادم بزرگا رابطش بهتره تا بچه ها
باید یکیو چند بار ببینه تا باهاش صمیمی بشه
جمله هم نمیگه
با ماشیناشم بلد نیست بازی کنه همشونو فقط میچینه
اطرافمون بچه ای نیست که اراد بخواد باهاش بازی کنه تو فامیل همه بررگن
اصلا موندم بخدا بقیه ی مواردش اوکیه بنظر من
دارم دق میکنم هنوز هیچی نشده جا زدم
توروخدا دعا کنید حداقل امشب دیگه بالانیاره اگه اسیبی دیده باشه چیکار کنم؟
کاش خدا از عمر من کم کنه بزاره رو عمر اراد 😔