۱۰ پاسخ

منم هفته دیگه

مبارکه انشالله جشن دامادیش واسه دختر منم نزدیکه هر روز فکرم همینه

من برای پسرم جشن گرفتم و فک میکردم اذیت کنه خداروشکر اذیت نکرد،لجبازه پسرم

اینقد استرس داشتم ولی استرس بیخود بودن ، البته تولد افرا ۴ نفری گرفتیم پدرش و خواهرش مهمون دعوت نکردم ، تولدش در حین سادگی خیلی قشنگ بود مادرم ناراحت شد بخاطر همین کیک ساده دیگه گرفتم ۲ باره تولد گرفتیم ، یبار بردم اتیله عکس یکسالگی گرفتم

هر چی بگم عالی بود کم گفتم فقط چند نفر که بچم شناخت کامل داشت و دوستشون داشت دعوت کردم کلا ده نفر شدیم بچم خوشحال هنش وسط میرقصید بهترین خاطره شد اصلا شلوغش نمردم که عی غریبی کنه بچسبه بهم

شب قبلش دسر درست کردم
سالاد صبح درست کردم
سس و همه چی اماده کردم
مرغ ظهر شستم شب گذاشتن تو مواد
برنجشم مادرشوهرم پخت
روز تولدم درگیر دکور بودیم
شامم دیگه همسرم و پدرشوهرم پختن

من واسه دختر بزرگم شب تزیین کردم وژله درس کردم خونرو آماده کردم‌ بعد فردا خواهرام اومدن کمک همه چی حل شد

خب ژله وسایل تولد از شب آماده کن من ک همه وسیله هارو شب قبلش آماده کردم صب بیدار شدم فقط غذا گذاشتم

من میخام تعدادکم دعوت کنم خونواده خودمو شوهرم شلوغ باشه نمیرسم با بچه

من که خیلی اذیت شدم

سوال های مرتبط