۱۱ پاسخ

فدای سرت ب امید یه کار بهتر
خدا گر ببندد ز حکمت دری،
ز رحمت گشاید در دیگری...
ولی ماها میگیم خدا گر ببندت ز حکمت دری به رویش ببندد قفل محکمتری😔
خدا کمکت کنه عزیزم

سلام پری جون خوبی.
خیلی توفکزت بودم.
ثناجااان خوبه؟

خوب همون دکتر خوبه پیگیر باش سرسری نگیر جوابت هم کردن از رو نرو فقط برو چند بار بگو تا خودشون پیگیر بشن

باهاش حرف بزن یابا خودش برو بگو این به نفعم ب نفع دخترمه شاید ب پدرومادر خودتم کمک کردن بگو مرگ یبار شیون یبار اینهمه سختی میکشم هم شما هم من اینم روش

برو عزیز پول جور کن برو خدا بزرگه حتما کمک میکنن همه مدارک و پرونده اینارو ببر ایشالا خدا پشت وپناهت و دختر کوچولوت باشع
خیلی هارو شنیدم رفتن کمک کردن بهشون و نتیجه داد بیشتری درخواست پناهندگی شون برا کشورا مختلف قبول شده بود
،شما ک ن سرپرست دارین و یک مادر مجردین دخترتونم شرایطش خاصه حتما کمک میکنن

🥺🥺🥺🥺🥺🥺

عزیزم رفتی سازمان ملل درخواست کمکی پناهندگی چیزی دادی؟بخاطر شرایط سختت قبول نمیکنن؟

خدا بزرگه توکل بخدا

عزیزم رزق و روزی دست خداست جانم امیدت ب بالایی باشه

الهییی اشکال نداره تاوانشو خیلی زود میدن

خدا بزرگه

سوال های مرتبط

مامان حلماجون👩‍🍼 مامان حلماجون👩‍🍼 ۲ سالگی
#مسائل_جنسی_کودکان..پسر بچه ای را می شناختم که در مهد راه می رفت و می زد زیر اندام تناسلی بچه های دیگه و اسم کوچکش را می گفت! یک روز با پدر این بچه صحبت کردم، بسیار پدر با شخصیت و محترم اما خیلی امروزی و باز فکر می کردند و گفتند که در خانواده ی ما اصلاً این مسائل مهم نیست، همه این کار را می کنند این بچه همین طور که راه میره عموش هم میزنه! پدربزرگش هم می زنه! من هم می زنم و همه ی ما راحتیم 😳😄 و اصلاً من با بچم صحبت کردم و اسم واقعی آن را بهش گفتم و براش توضیح دادم که این جا دوتا استفاده داره یکی برای جیش کردنه و دومی را هم خودت بعداً یاد می گیری!

خلاصه این پدر کلی از خودش تعریف کرد و این که کلی به بچه اطلاعات داده بود؛ بعد از این که حرف هایشان تمام شد بهشون گفتم می دونی با پسرت چی کار کردی؟ پسر شما هیکل درشتی داره و سال دیگه هم میره مدرسه! تو مدرسه که میره از خودش بزرگتر هم هستند بعد میره به اون ها هم همین حرکات را می کنه و همین حرف ها را می زنه که می دونی این دوتا استفاده داره! استفاده ی دومش را می دونی؟ طبیعتاً هم کلاسی ها و هم سن های خودش نمی دونن اما میره سراغ چهارمی یا پنجمی که شما استفاده ی دوم این رو می دونین حالا یکی از این ها میگه آره می دونم بیا بریم تو دستشویی بهت نشون بدم ....

بعد شما می آیید ناراحت که پسرم مورد آزار جنسی قرار گرفته! و اون جا است که باید بدانی خودت بذرش را کاشتی، با اطلاعات بی موقعی که به پسرت دادی. اطلاعات بی موقع و توضیح های زیادی در ذهن بچه ها بذر می کارد مواظب باشید که بذر اشتباهی در ذهن بچه هایتان نکارید. (ادامه دارد...
مامان وروجک مامان وروجک ۳ سالگی
مامانا دخترم خیلی اذیت می کنه همش ماها رو می زنه، مو می کشه، لجبازی می کنه به شدت، ما هم به سازش می رقصیم ولی اون بدتر می کنه
امشب برده بودمش دستشویی، بند لباسشو بستم پشتش که وقتی می شینه خیس نشه، گفت اینجوری نبندش، جلو ببندش، جلو بستمش گفت اینجوری نه، شروع کرد جیغ زدن. منم اخم کردم گفتم بشین پی پی کن خب. یهو زد زیر گوشم عینکم افتاد رو سرامیک‌ها شکست. به شدت از اینکار بدم میاد، دعواش کردم و آوردمش بیرون. کلی هم گریه کردم از دستش.
دیگه هم باهاش حرف نزدم، از بچه داری بیزارم کرده، حالا برعکس همیشه، امشب که از خواب بیدار شد نه جیغ زد، نه گریه کرد، نه لجبازی کرد، خیلی آروم گفت غذا میخوام براش آوردم آب خواست بهش دادم بعدم گفت مامان دوست دارم رو پات تاب تابم بدی لا لا کنم که تاب تابش دادم. در صورتی که همیشه جیغ می زد تاب تابم بده ولی من تاب تابش نمی دادم تا عادت کنه خودش بخوابه.
من همیشه قربون صدقه اش میرفتم کلی بوسش می کردم ولی لمشب که اصلأ محلش ندادم خیلی بچه آرومی شده.
مامان کیارش مامان کیارش ۲ سالگی
خانما من دو سه. روزه رد دادم دیگ انواع و اقسام گریه و جیغ های وحشتناک لجبازی هرچی ک فک کنید پسرم این دو روز انجام داده گاز بگیره بزنه چیزی پرت کنه اصلا آنقدر دو سه روزه پرخاشگر شده نمی‌دونم چرا با اینکه همیشه باهاش خوب رفتار کردیم
امروز آنقدر اذیت کرد مجبور شدم سرش داد بزنم بگم بره تو اتاق
باز یک ساعت خوب بود بردمش خانه بازی بازی کنه از دلش در بیاد باز دوباره شروع کرد آنقدر جیغ و گریه و داد و ک شوهرم سرش داد زد گفت بگیر بخواب
حالم از خودم بهم میخوره خسته شدم دست تنها کسی هم نیست که درک کنه این بچه هم که اصلا شده ی آدم دیگه هیچ جوره نمیشه راضیش کرد هیچ جوره حرف گوش نمیده از دستی هرچی بگی تازه دستوری هم باهاش حرف نمی‌زنم ولی همش در حال لج‌ کردنه ب خدا رد دادم همش خستگی تو جونمه راهکار دارید چطوری باهاش رفتار کنم امشب چنان انگشتم و گاز گرفت ک زدم زیر گریه خونی شد بند انگشت و کرده بود تو دهنش در نمی‌آورد بعدم ک در آورد شروع کرد به جیغ هایی ک دیگ سرفش می‌گرفت