سلام مامانا ،حالم خیلی بده ،من مامانم پاش ضرب دید شش هفته تو گچ بود تو این شش هفته سه هفته ش رو به زوووور بردم خونم ازش مراقبت کردم بعد از سه هفته رفت دکتر پاش،کاملا خوب نشده بود ولی بهم گفت پام خوب شده فقط دکتر گفته اگه میخوای فعلا گج رو در نیار ،به خاطر اینکه بزارم بره خونش ،خونه ی داداشم یه کوچه باهاشون فاصله داره و خداییش عروسمون براش غذا اینا رو می‌آورد و بابام هم بود بهش کمک می‌کرد ولی من تازه فهمیدم که الکی بهم گفته بود پام خوب شده همش حس میکنم نکنه پیشم اذیت بود چرا من اون سه هفته ی بعد رو نرفتم خونشون بمونم چون فکر میکردم پاش خوب شده فقط آخر هفته ها میرفتم خونه رو تمیز میکردم و کاراش رو کردم به خاطر شرایط کاریه همسرم هی می‌گفت نیا ،اما من نباید به حرفش گوش میدادم همش حس میکنم در حقش کم لطفی کردم دختر خوبی نبودم البته خونمون بود واقعا سعی کردم ازش مراقبت کنم ولی می‌دونم که مثل خونه ی خودش راحت نبود ،یعنی من در حقش کوتاهی کردم ؟؟خیلی عذاب وجدان دارم بهش هم گفتم گفت تو به اندازه ی کافی زحمت کشیدی دیگه بیشتر ازین نمی‌خواستم زحمت بدم چرا آخه ؟؟😭😭😭

۴ پاسخ

خودتو سر زنش نکن مامانا اکثرا نمیخوام به بچشون زحمت بدن جای من بودی چیکار میکردی راه دورم‌ مامانم رحمشو عمل کرده بود حتی بهم نگفت بعد از این که از اتاق عمل دراومد فهمیدم کلی گریه کردم با بچه کوچیک‌ نشد حتی برم ببینمش

عزیزم خودتوسرزنش نکن تو سعی خودتو کردی مادرتم دیده تو زیادکارمیکنی به خودت زحمت میدی این کارو کرده نگران نباش مادرمن خدای نکرده توی چنین شرایطی باشه اصلا نمیادخونه من ،خیلی وقتا حتی به من نمیگه مریضه
توی دوران عقدم که یه جای دیگه دانشجو بودم رفته بودکورتاژ پولیپ رحم انجام داده بدد ولی به من نگفته بود😔حتی شوهرم میدونست و به من نگفتن

خداآخرو عاقبتت رو بخیر کنه ان شاءالله خیلی زحمت کشیدی گلم

عزیزم تو واقعا خیلی زحمت کشیدی من دوتا خواهر شوهر دارم وقتی مامانشون مربض میشه هیچکدوم نمیان به مادرشون سر بزنن تازه وقتیم میان خونه مادرشوهرم خونه رو میکنن کثیفه کثیف بعد میرن مادرشوهرم خودش خونه رو تمیز میکنه شوهرمن کمک حالشونه جمعه ما رفتیم خونشون شوهرم واسش مرغ تکه کرده شسته بسته بندی کرده گذاشته فریزر بعدم ظرفهاشو شسته
اصلانم نذاشت ما دست بزنیم کمک کنیم

سوال های مرتبط

مامان النا مامان النا ۳ سالگی
مامانا بیاید به من بگید جای من بودید به هم میریختید یا نه؟!
بچه من که دنیا اومد من کارمو ول کردم نشستم خونه بچمو نگه دارم مامانمم اصلا کمک نمیکرد فقط ده روز موند خونمون و رفت که رفت با اینکه بچه من خیلییییی اذیت میکرد خودم خیلی مشکل تو زندگیم بود اصلا براش مهم نبود اصلا نمیومد کمک خونشون هم میرفتم فقط یه غذا میپخت میزاشت جلوم اصلا بچمو نگه نمیداشت .
حالا الان بچه داداشم دنیا اومده هر یه روز درمیون یا میرن خونش بچه رو نگه میدارن زن داداشم کا خونشو برسه یا بچشو میارن خونشون که زنداداشم استراحت کنه.
خدایی من خیلی به هم میریزم چطور اصلا به من کمک نکرد... در حالی که شرایط من فاجعه بود ، شرایط زنداداش من خیلی بهتر از منه...
هر دفعه زنگ میزنه میگه بچشو اوردن نگه دارن کلا روز من خراب میشه یکی دو روز به هم میریزم...
واقعا موندم چیکار کنم
به مامانم گفتم فقط به من نگو بچه اونو نگه میداری من به هم میریزم...
کلی شروع کرد منت تک تک کارایی که تو اون 24 سال که خونشون بودم کرده رو سرم گذاشت
مامان گلسا مامان گلسا ۴ سالگی
مامان دلوین وماهلین مامان دلوین وماهلین ۴ سالگی
سلام امروز جلسه ی اول گفتار درمانی و کادرمانی بچه ها بود که دلوین فقط گفتار داره ولی ماهلین هم کار درمانی میشه کاردرمانگرش گفت این نیاز داره در هفته دوبار کاردرمانی بشه و طبق بررسی هایی که کرد گفت از لحاظ حسی و تمرکز و توجه و چشم در چشم هم مشکل داره نیاز به درمان داره از لحاظ حسی هم می گفت به خاطر همینه فعلا نمی تونی از پوشک بگیری چون بدش نمیاد از اینکه تو خودش پی پی می کنه و از لحاطط درکی هم پایینه قشنگ مثل یه بچه ی یکساله 😥😥حالا میگم نکنه اوتیسم داره بهم نمیگن ؟؟یعنی میشه واقعا به خدا دارم از غصه دق می کنم چرا من باید همیشه حسرت همه چیزو تو زندگی بخورم بهم میگن خداروشکر کن که بچت سالمه بازم خداروشکر می کنم ولی مگه میشه غصه نخورد میگن زمان می بره تا خوب بشه درمانگرهاش گفتم ۹۰ درصد به خاطر تشنجی که کرده آسیب زده بهش و تاخیر داره تو هر کاری حتی ۲۰ ماهگی راه افتاد خدایا منو ببخش ولی من خیلی داغونم خیلی اعصابم بهم ریخته دست خودم‌نیست یواشکی گریه می کنم چرا حسرت همه چیزو باید تو زندگیم بخورم تا به دستش بیارم خدا کرمت روشکر🥺
مامان دلوین وماهلین مامان دلوین وماهلین ۴ سالگی
سلام دخترم ماهلین دقیقا از ۶ ماهگی که غذای کمکیش شروع شد یبوستشم شروع شد قبلا خیلی شدید بود دکتر می بردم یه مدتی عکس از روده هاش گرفتن گفتن مشکلی نداره فقط تنبلی روده داره بیشتر گفتن به خاطر شیرخشکه ولی بعد قطع اون همچنان یبوست رو داره یه مدت بهتر شده بود در هفته یه بار دارو میدادم دیگه تا آخر هفته خوب بود دکترشم کم عارضه ترین نوع شربت رو میده تا حالا هم چند بار بردم میگه چاره ای نیست باید باهاش بسازی تا هرچی بزرگتر میشه بهتر میشه ولی الان نزدیک ۴ سالشه هنوز خوب نشده اینم بگم اصلا میوه و سبزیجات تو دهنش نمی کنه ولی آب زیاد می خوره داروهلی خانگی و این چیزام اثری روش نداره الان دوروزه لاکسی ژل که خیلی قویه بهش دادم هنوز شکمش کار نکرده زور اصلا نمی زنه ولی در هفته یکی دوبار بیشتر شکمش کار نمی کنه گاهی هم هفته ای یه بار دیگه نمی دونم چیکارش باید بکنم دکترم ببرم فقط شربت ملین و شیاف میدن همین میگن باید باهاش کنار بیای هرچی بزرگتر میشه بهتر میشه ولی من نتیجه ای که ندیدم بدو بدو ه خیلی می کنه کسی تجربه ای داره
مامان دلوین وماهلین مامان دلوین وماهلین ۴ سالگی
سلام مامانا دیگه دارم دق می کنم از غصه گهواره پر شده از اینکه همه ی مامانا یا دارن بچه هاشون رو مهد میزارن یا کلاس اونوقت طفلکی های من چی هنوز نمی تونند حرف بزنند و گفتار درمانیشون رو شروع کردم خدابه سر شاهده اینقدر تو دلم غم داره که حد نداره امروز مشاوره و ارزیابی دوقلو ها بود که بردمشون دلوین رو گفت باید گفتار درمانی بیاددر هفته دوبار ماهلینم هم گفتار هم‌کار درمانی گفت ماهلین در حده یه بچه ی یک سالس 😭 اینقدر عقبه از همسن و سالاش گفتم می خوام مهد بزارم گفت الان اصدا براشون فایده نداره چون فعلا حرف زدنشون خوب نیست اعتماد به نفسشون پایین میاد مخصوصا ماهلین گفت فعلا اصلا اصلا نمی دونم شانس من چرا بچه های من باید اینجوری بشن 😥🥺اوضاع ماهلین رو گفت ۷۰ درصدش به خاطر تشنجی که کرده باعث تاخیر کلامی شده یکی از اصلی ترین دلیل هاش گفت با این شرایطی هم که داره تا درکشو بالا نبریم فعلا نمی تونی از پوشک بگیری 😥ای کاش زودتر به داد بچه هام رسیده بودم همش فکر می کردم طبیعیه ای خدا هرگز خودمو نمی بخشم 🥺