تو خونه ایم دخترم یک سره با درکابینت هامو باز میکنه محکم میبنده دکمه های لباسشوییم الکی فشار میده در یخچال باز میکنه دوطاعت پای یخچال وایمیسته یا در یخچال مرسی کم میبنده تلوزیون نو نمیدونم چی بهش زده بود دستش چی بودهزده شیشه جوری کثیف کرده بود که به هزار بدبختی تمیزش کردم تلوزیون نویی که تازه سه چهار ماهه خریدم تلوزیون قبلی که زده بود شکسته بود این جدید داره فاتحش میخونه میبرمش بیرون شهربازی سه تا وسیله سوار شده اونجا روی الگو ها با شن های رنگی رنگ امیزی کرده از اخر زور با کلی جیغ گریه داد بیداد از شهربازی اومد بیرون انقد هرسری کارمون همین میبریمش به شرش میمونیم دائم منو باباش میزنه یا حرفای زشت میزنه تا یک کلمه بهش چیزی میگیم میگه به تو چه تورو خدا دعا کنید از هفته جدید میره مهد درست بشه ادم بشه که به خدا تاب توانی ندارم به قران ندارم دیگ امشب سر تلوزیون جوری اعصابم بهم ریخت که دیگ از ته ته قلب گفتم خدایا یا یک مریضی سخت بهم بده جونم بگیر بمیرم از دست این بچه راحت بشم یا جون این بچه بگیر بمیره چون دیگ کشش ندارم اصلا فقط دعا میکنم بره مهد ادم بشه یک کم

۱۵ پاسخ

مامان پریناز عزیز درکت میکنم من ماشاِلله مادرشوهرم ۷دتا بچه بزرگ کرده همه با اعتماد به نفس و خوب چقدرم تو اجتماع با دیگران خوبن اما مادر من سه تا بچه بزرگ کرده هممون عصبی هستیم من الانم بخاطر اضطراب دارو میخورم و خود کم بینم.... پسر منم بی نهایت شیطونه با بچه ها نمیسازه بچه هارو میزنه امشب حواسم نبود نصف ی مایع رفته خالی کرده تو ماشین روشن کرده و از شیشه ماشین میره رو سقف ... شیشه رو شکونده سقف رفته داخل نمیدونم .... اما مادرشوهرم میگه بچه هست این دوران میگذره اول باید خودمون تغییر بدیم تو اینستا پیج بازی شو مامان کارو از روی پیج بازی های مختلف یاد گرفتم باهاش بازی میکنم یعنی بیشتر محبت میکنم بهتر شده....

مادر خوب وصبور این چه دعایی که کردی نمیگی مرغ امین بشنوه خدایی نکرده براورده بشه
بجای این دعا ها بگو خدایا سربراهش کن صبورش کن
منم دخترم تی وی رو خراب کرد فدای سرش تا بازی نکنه نمیگن بچه است

خیالت راحت بره مهد وقتی بیاد. حداقل ظهرا ۲ساعت می‌خوابه و قانون مندی و صبوری و تحمل کردن رو اونجا یاد میگیره

هزار ماشالله خیلی شیطون دختر من اینجوری نیست دکتر بهش دارو داده
خدا حفظتون کنه برای هم‌

عزیزم حتما ببر زیر نظر دکتر روانشناس کودک...شاید دخترتون نیاز به روانپزشک داشته باشن که اگر کاردرمانی جواب ندادمیفرستن برای دریافت دارو پیش روانپزشک
بخدا شاید اسمش براتون دلهره آور باشه ولی وقتی یکی سرما میخوره و تب داره مگه با خوردن دارو خوب نمیشه؟؟؟به این چشم بهش نگاه کنید
با این شرایطی که شما میگید مهد هم به هم میریزه

پسر منم مثل دختر تو عه منم خسته شدم ،اگه از مهد نتیجه مثبتی دیدی بگو منم بزارمش مهد

اوفففف پسر منم همینقدر خره🥲🥲🥲🥲🥲🥲میزارمش خانه بازی نفس راحت میکشم از دستش.ولی وقتی میاد خونه حسابی سنگ تموم میزاره

درست میشه عزیزم یه خورده صبوری کن

بچه های باهوش خیلی شیطونن بعدم خدای نکرده بچه ی تب میکنه ادم از غصه نمیدونه چیکار کنه اگه کسی داری که مثل خاله ومامان بزرگی چیزی ببرش پیشش ی کم استراحت کن....

از لحاظ بیش فعالی چکش کن عزیز
ببرید روانشناس متخصص کودک

ان شالله درست میشه

خیلی لجبازه که وای وای
پسرمنم سرلج بیفته حریفش نیسم🤦🤦

دخترت خیلی پیش فعاله ...این جور بچه ها برن مهدم بازم اینجورین ..دلتو خالی نگنم یه مامانه اینجا بود کفت پسرش پیش فعاله مدرسه راهش ندادن ..معلم گفته بود بچه هارو میزنه هواسشونو پرت میکته ..ببرش دکتر ..دارو میدن خوب میشه ...

اره مهد عالیه پسرمنم شش ماه رفت یک ماه نزاشتمش کلا وحشی شد یکارایی میکنه دوباره از دیروز گذاشتم بره
بهش توجه نکن چنبار درست میشه

خوب عزیزم بچس دیگه نزن این حرفو همه مااینجوریم

سوال های مرتبط

مامان پریناز مامان پریناز ۳ سالگی
من یک یکی دوستالیه که بخاطر اوضاع احوال زندگی شرایط سختی که پریناز برام به وجود اورده به غیر از مشکل اعصاب خواب مشکل فشارم پیدا کردم این چند روزی هم که تاپیکام خوندید درجریان هستید کهپریناز صزح تا شب یک سره بیدار برام سنگ تموم میزاره با جون دل تمام تلاشش میکنه که منو اذیت کنه دیگ روزا شبای سختی پشت سر میزارم حتی امروزم که پریناز دوساعت رفت مهد بازم اومد خونه خیلی اذیت نکرد ظهر نه خودش خوابید نه گذاشت من بخوابم از دیروز احساس میکردم فشارم خیلی افتاد پایین براخودم حلوا درست کردم شیرین باشه تو غذام نمک ریختم اما هرسری که بدنم خالی میکنه از تو فشارم میفته تا زیر سرم نرم ولم نمیکنه این سری اصلا وقت جون اینکه برم دکتر ندارم عصری خیلی سرگیجه داشتم همش احساس میکردم میخوام از حال برم حالا از کی خوابم برد تو خواب انگار یک حالت غش بهم دست بده که یعنی بخوام غش کنم انگار که دارم از حال میرم تو اون حالتم خیلی بد حالیه هرموقع این طوری میشم قشنگ مزگ به چشمام میبینم تا زیرسرم نرم ولم نمیکنه این حالم به لطف زندگی مشترک شیرینی بچه این تاپیک قابل توجه اونایی که خودشون به زمین زمان میزنن که حامله بشن فک میکنن بچه چیه این نتیجه بچه شیرین
مامان پریناز مامان پریناز ۳ سالگی
بعد از قضیه دعوا بین منو پریناز گفتم ببرمش یک دورش بدم هم خرید دارم انجام بدم خلاصه بردمش با دوچرخش یک دوریش دادم اومدیم خونه شام خوردیم کارامونو کردیم رسیدیم نوبت خواب دیگ موقع خواب گفتم قبل خواب باهاش حسابی بازی کنم خستش کنم راحت بخوابه خلاصه با هم غلغلک بازی کردیم بعدش رفت تو اتاقش رو تختش با هم کلی سایه بازی کردیم خندیدیم گفتم با خودم افرین مامان زرنگ الان که دیگ بچت بعد از ۱۲ساعت بیداری دیگ خسته میفته میخوابه خلاصه سایه بازی به زور تموم کردیم گفتم پریناز واقعا من خستم تو هم خسته ای دیگ بخوابیم من اومدم تو تخت مثل جنازه افتادم جالب که من غلغلک دهنده بودم ولی نمیدونم چرا من بیش تر خسته شدم اما پرینازی که غلغلک شونده بود الان داره تو اتاقش بلند بلند شعر ببعی تو بازیگوشی میخونه گاهی از تو اتاقش صدا میکنه ممممن بیا کارتون گوشیم عوض کن خدایی داریم مگ میشه بچه ای تو ۲۴ساعت شبانه روز ۱۳-۱۴ساعت یک کله بدون خواب خسته نشه خدایی داریم الله اکبر از الان دلم به حال مربی مهد که قرار از صبح تا ظهر با پریناز سر کله بزنه میسوزه 🤣🤣🤣🤣🤣