مادرا حال روحیم خیلییی داغونه من تو عقد حامله شدم بعدش بچم ۸ماهه دنیاد اومد خیلی ازشوهرم دور شدم ...از اولم بچم اذیت میکرد رفلاکس داش تااومدم تو خونه خودم درگیر بچه داری شدم ...شوهرم اصلا محبت نداره کم نمیکنه توبچه داری دخترمو خیلیی دوس داره ولی یکم اوضا مالیمون خراب شده ذهنش درگیره خیلی باهام بحث میکنه....از ی ورم سر شیر دادن کلی وزن کم کردم اعتماد ب نفسمو از دست دادم...امشب بچم گریه میکرد دلم میخاس داد بزنم یا ی لیوانی چیزی بشکونم انگا تو سرم آشوبه نمیدونم چجوری اروم شم ب نظرتون دارویی چیزی هس فک میکنم همینم ک شوهرم بم محبت نداره بیشتر داغونم کرده😢😢😢

عزیزدلم قربونت برم غصه نخور هم خودت افسرده میشی هم بچه،نیازنیست خودت درگیرداروکنی،همه ما کم وبیش درگیراین مشکلات هستیم وضع مالی که قوزبالاقوزه ،خودت اروم بشین باهمسرحرف بزن بخدا مردامون هم تقصیری ندارن بااین اوضاع اقتصاد که هرچه کارمیکنن جلو نمیرن واقعاسخته براشون فکر تامین زن وبچه اینده،همه چی توسرشونه،خودت،خودت وجمع وجورکن خونه روشاد کن باهاش حرف بزن بگوبخند تااونم یادش بیاد باچه عشقی شروع کردین،جون دلم غصه نخور

عزیز تنها نیستی بیشتر مادرای ایرانی همینن. بچه تو این سن و سالها که هستن رابطه زن و شوهر هیچوقت خوب نیست. همین شیر خوردنش بیشتر باعث میشه رفلاکس بگیره. اگه دکترش اوکی داد از شیر بگیرش حداقل به آرامش برسی یکم . شوهرت هم غصه میخوره که ازت دوره واسه همین عصبی. تصقیر اون نزار. مردا همه آرامش طلب هستن .یکم جو خونه بد میشه اونا اصلا جنبه ندارن. به شوهرت بگو همش که که خیلی ناراحتم بخاطر بچه از هم دور شدیم دلم میخواد زودتر این وضعیت تغییر کنه. حداقل بدونه تو برات مهمه. عزیزم لاغری هم که بد نیست خیلی هم عالیه. تو خونه به خودت برس شاد باش.اهنگ بزار با بچت برقص بزار شوهرت اینارو ببینه. ایشالا از شیر بگیری هیکلت میاد سر جاش. بچه هم گریه کرد اصلا خودتو ناراحت نکن خودتو نباز

بچه شیر میدی نباید سرخود دارو بخوری...دکتر باید برات بنویسه..ببین کم خونی و مشکل تیرویید نداشته باشی

تنها راه بری پیش مشاور خیلی تاقیر داری منم گاهی به جنون میرسم دیگه

بچه ت بزرگ شده خداروشکر.ازشیر بگیرش من بنابه توصیه پزسک ۱۳ماهگی از شیر گرفتمش ۵ماهم شیرخشک دادم الان اصلا شیرنمیخوره.بشدت ضعیف شده بودیم هردوتامون.
مشکلات مالی الان تو این شرایط که واقعا داره مردها رو میشکنه خدا بهشون قوت و سلامتی بده.شمام خودت آستین بزن بالا براخودت و خانواده ت کاری کن مدیریت کن فضای خونه رو عزیزم.

قشنگم ماکه بعداز۵سال از ازدواجمون بچه دارشدیم تامدت هاازهم دوربودیم ومن ازلحاظ روحی خیلی بهم ریخته بودم چون همش فکرمیکردم شوهرم دیگه دوستم نداره چون محبتش نسبت به قبل یک دهم شده بود ولی این برای همه پیش میاد ووقتی بچه بزرگتربشه خوابش آروم باشه کمتر اذیت کن مطمئن باش توجه همسرت هم دوباره به روال قبلی برمیگرده

عزیزم بخدا ما ک تو چندوقت بعداز عروسی هم باردارشدیم بازم مثل شما این دورانو گذروندیم خودت ب همسرت محبت کن اونم قطعا شمارو میبینه درگیر بچه ای..اونم متقابلا ب شما محبت میکنه میگذره خیلی زود ...خودتو کنترل کن اصلا فکرای منفی نکن ب این فک کن تو خیلی قوی ترازاین حرفایی اینقدر ناامید نباش به خاطر شوهرت ، دخترت ،برای زندگیت قوی باش ماشاالله دخترتم دیگه بزرگه💚

سعی کن از کسی مثل مادر یا مادرشوهر کمک بگیری.بچه رو بزار حتی شده نیم ساعت برو بیرون پیاده روی یکم حالت بهتر میشه

بهداشت بگو اونجا دکتر داره ارجاعت میده

برو پیش مشاور عزیزم و اگر آمادگی اش رو داره دخترت با مشورت دکترش از شیر بگیر من خیلی از درگیری های فکری و عصبی ام بعد از شیر گرفتن دخترم حل شد

عزیزم اگ میتونی برو پیش ی روان پزشک و ی دوره دارو بخور خیلی خوبه اروم میشی
کلا تو تنها نیسی ۹۹ درصد مامانا بعد زایمان افسرده میشن و دعوا و ..زیاد میشه تو رابطه بعد ۲ سالگی کم کم اوضاع بهتر میشه
من خودم خیلی زیاد افسرده شدم و همچنان هم هسم..