۱۱ پاسخ

دختر من که تا شنگوله میگه مامان بزرگ شدم خودم برات طلا و گل میخرم.اما با هم دعوا کردنی میگه اصلا برات طلا و گل نمیخرم🤪

عزیزم😂حالا هانا امروز اومده میگه مامان بزرگ شدم از اون ماشینا که سقفش باز میشه میخرم تو هم سوار میکنم دیگه پیاده نخوای بری اذیت بشی
تازه کنسرت شادمهر هم می‌برمت 😍😂
بعد هم میگه عه یعنی شادمهر تا من بزرگ بشم زنده است🤭

کلا بچه هامون خیلی جیگرن من بگم چیزی میخوام هستیار میگه بزرگ شدم کار میکنم پول درمیارم برات میخرم 😍😍

ای جان، 😂 شوهرم تولدم از پسرم پرسیده برا مامان کادو چی بگیریم بچم گفته طلا😁 بااینکه من اهلش نیستم و طلا اینا دوست ندارم

ولی دختر من میگ غصه نخوریا قلکمو پاره میکنم ب همه پول میدم😅

خوب کرده😂😂😂

وروجک 😂

فداش بشم

وای 😂😂😂😂
حالا من بعضی وقتا بگم فلان چیز می‌خوام کاش یکی برام میخرید آرتین میگه مامان ناراحت نباش خودم برات میخرم

خخخخ مخصوصاً پسرا حالا این روزای خوبمونه در حسرت دیدنشون میشیم منکه چشمم آب نمیخوره از بچه های این دور و زمونه

خداحفظش کنه عزیزم پسرمنم همینه 😄😄😄

سوال های مرتبط

مامان HeLiA مامان HeLiA ۵ سالگی
سلام خانما شبتون خوش ازتون یه سوال میخام بپرسم من در حد ۳سال طبیعی جلوگیری کردم بعداز ۴سال سال دخترم به دنیا اومد اون موقع که فهمیدیم جنسیتش دختره شوهرم قهر کرد حی میگفت سونوگرافی اشتباه کرده هزارتا حرف وقتی به دنیا اومد از خونه نمیرفت بیرون انقد بچه رو دوس داشت و اندازه دخترم پول دکترا دادیم که بچه دار شیم شوهرم بیش از اندازه علاقه نشون میده به دخترم هر چی میخاد میخره هرچی بلا سرش میاره هیچی نمیگه و حی در گوشش میگه من نوکرتم من خر توام من سگ توام بابا فدای تو وقتی میخابه هزاربار بوسش میکنه بیدارمیشه من روانی میشم میگم چرا بیدارش کردی به زور خابوندمش پرا این حرفا رو میگی ناسلامتی پدری مثلا ما ماشین نداریم هرکجا میریم بغل میگیره نیم ساعت راه بریم نمیزاره بچه با پای خودش بیاد هر وقت میگم میگه تو خسیسی یا حسودی میکنی هر چی بچه دستشو میزاره میخره شب میگه بابا بیا پشت گردنمو ناز کن یا سرم رو ناز کن آقا سه ساعت بچه رو میخاره میگم بزار بخابه بسه لوسش نکن میگه بچمه دختر بچه رو باید نوازش کنی محبت کنی من میتونم دخترمو قانع کنم ولی شوهرمو نه بنظرتون من حسودم چیکار کنم
مامان آیهان مامان آیهان ۴ سالگی
سلام مامان ها
من و همسرم همیشه به پسرم گفتیم که نباید کسی رو بزنه
پسرم قبلا خیلی اسباب بازی هاش رو به بقیه میداد و وقتی بقیه بهش اسباب بازی نمیدادن گریه میکرد و این شد که تصمیم گرفتیم بهش بگیم که اگه دوستت بهت اسباب بازی داد تو هم بهش اسباب بازی بده و فقط برای اینکه بازی کنه نه اینکه کلا اسباب بازی رو بدی بهشون
الان تو خانواده نزدیکمون یه پسر کوچولو هست که اسباب بازی نمیده به آیهان،آیهان هم دیگه به اون اسباب بازی نمیده،الان اون پسر شروع کرده به زدن آیهان و ما چون به آیهان گفتیم نباید کسی رو بزنی،آیهان فقط داد میزنه که نباید من رو بزنی،مامان و بابای پسر هم واکنشی آنچنانی نشون نمیدن و چندبار که من به پسرکوچولو گفتم آیهان رو نزن من رو زده😒
امشب آیهان دوباره از پسره کتک خورد من اومدم جدا کنم که دیرم آیهان از خشم قرمز شده و کل بدنش میلرزید و انگار شوک عصبی بهش دست داده باشه نمیتونست نفس بکشه که بردیمش ت فضای آزاد و صورتش رو شستیم که بتونه نفس بکشه و آروم شه
الان همسرم میگه اشتباه از ما هست که به بچمون گفتیم کسی رو نزنه و آیهان شده کتک خور بقیه (چهار تا پسر عمو داره از سه تاشون کتک خورده و بهش زور میگن)
من خودم رو مقصر میدونم مثلا اسباب بازیش رو بقیه خواستن آیهان گفته نه،من آیهان رو راضی کردم که اسباب بازیش رو بده به بقیه و گفتم اع نه آیهان آسباب بازیت رو بده تا بهت خوش بگذره و باهم بازی کنید و اینجوری شد که آیهان به همه اسباب بازی میده تا فقط باهاش بازی کنن
الان من یهو برم به آیهان بگم وقتی زدنت باید بزتی؟؟
همسرم امشب خیلی دعوام کرد که با این اخلاقت داری به آیهان ضربه میزنی
مامان پسرم مامان پسرم ۵ سالگی
سلام خانوما لطفاً بهم جواب بدید من چیکار کنم
پسرم متولد آبان ۹۸هست پیش یک ثبت نام کردم تا سرش گرم بشه و آماده بشه با محیط آشنا بشه برا سال بعد پیش دو دختر خواهرم پارسال پیش یک می‌رفت نوشتنی نداشتن با بازی بعضی چیزا رو یاد میدادم بقیه کارشون خمیر بازی و شعر و سرود بود منم به هوای اون این بچه رو ثبت نام کردم قبل ثبت نام پرسیدم گفتن ایناهم نوشتنی ندارن حتی کتابشون با پیش دو فرق داره یک مهر شد بچه من رفت کلاس پیش دو همشون پیش دو هستن فقط پسر من پیش یک هست الان هرچی برا اونا تکلیف میگن تو دفتر برا پسر منم میگن یعنی هیچ فرقی با اونا ندارها حرف الف ب رو تا ج خوندن الان رسیدن به دیکته گفتن پسر من تو نقاشی و سرود و خمیر بازی همکاری داره اما تو نوشتن گریه می‌کنه میگه دستام درد می‌کنه من نمیتونم میگم آخه بچه پنج ساله رو چه به دیکته گفتن معلمش میگه تو هر کلاسی یدونه پیش یک داریم تو کلاس من پسر شما فقط پیش یک هست اصلا همکاری نمیکنه تو نوشتن گفتم آخه شما چرا اینارو قاطی پیش دو ها کردین سختشونه خوب اینا قراره سال دیگه اینارو بخونن میگه خانوم فرقی نداره بچتون همکاری ندارها پای تخته صدا می‌کنه املا میگه این بچه هم نمیتونه امتحان آزمون آبان ماه گرفته بود همه مامان ها پرسیدن وضعیت بچه ها چطوره معلم نوشت به غیر از یکی دو نفر همه عالی آن می‌دونم بچه منو میگه چیکار کنم بخدا دلم برا بچه میسوزه حداقل الف بای خالی هم یاد نمید ج با ا چی میشه اونارم میگه یا پیدا کردن کلمه ج از داخل کلمه ها این بچه قدرت خوندن داره آخه نمونه مشق امشبشو میزارم بیبینید توروخدا برا این زود نیست برا پیش یک ؟