واااای خدا به دادمون برسه وقتی ک رحم نکنیم به هم نوع خودمون دیگه آخر دنیاست
برادر شوهرم رفته تهران برای کار تو ی شرکت موتور سازی چند روز بود درست و حسابی جواب گوشیشو نمیداد حسابید همه رو نگران کرده بود بعد زنگ می‌زد میگفت جامون خوبه کارمون راحته خوابگاه و خورد و خوراکمون خوبه ماهی ۲۴ ملیون میدن و قرار داد ۳ ساله باهامون بستن و.....
خلاصه امروز از اونجا در میره بعنوان مرخصی میاد میره خونه دختر خواهر شوهرم و میگه ۵۰ ملیون ک تو کارتم بوده رو ب زور ازم گرفتن و اصلا کاری نبوده هی خونه به خونه گردوندمون یک جا نبودیم و مجبورمون کردن این حرفا رو پشت گوشی بگیم گوشی ها رو ازمون می‌گرفتن و اگ با خانواده حرف می‌زدیم میومدن گوششون رو کنار گوشی میذاشتن و.........
با شوهر همون دختره ک گفتم رفتند سراغشون پولو بگیرن و میخواد بیاد
خلاصه کنم اگه همچین کاری دیدید (مخصوصا لرها چون گفت اونجاها بیشتر از اطراف خودمون اوردن اونجا واسه کار )کسی میخواد بره هشدار بدید میگن تلویزیون هم اعلام کرده کلاه برداری و شستشو مغزی سون میدن و......
مواظب باشید خدا رو شکر این زود از دستشون در رفته

۱۰ پاسخ

خب یعنی نمیتونسه فرارکنه ازدسشون؟چطورخونه به خونه میرفتن ولی نمیتونسه فرارکنه

پلیس چرا پلمپ نمیکنه این جاها و....

پیشنهاد کارشون چی بوده مثلا چی گفتن که رفته
از کجا بفهمیم یکی پیشنهاد داد اینجوری کلاهبرداریه و خطرناکه

آره این شگرد مال خیلی قبلها بود . باورت میشه پسر خاله خودم سال ۹۰ همین اتفاق براش افتاد . پاشد از مشهد رفت تهران برای کار و همین ماجرا واسش اتفاق افتاد . این کلاهبرداری خیلی سال پیش ها هم بود... پسر خالم هم از دستشون فرار کرد و...

چیکار میکردن

چجوری بیشتر توضیح بده

وااااا خدا لعنتشون کنه

منم شنیدم
خیلی وحشتناکه

اره چند سال پیش یکی از فامیلای مامانم ۲،۳ سال اسیر اینا شد

آره منم همچین چیزی رو شنیدم برای شرکت خودروسازی

سوال های مرتبط

مامان فندقی مامان فندقی ۲ سالگی
مامان گل پسری مامان گل پسری ۲ سالگی
سلام مهربونا...یه راهنمایی لطفاً..شوهرم اینا سه تا بچه هستن..شوهر من اولیه.ی خواهر داره هم سن خودمه و یه دختر 4ساله داره و همسایه خونه باباش هست و چون شوهرش یه شهر دیگه کار می‌کنه کلا خونه باشه همیشه...با یه پسر مجرد 21ساله..ما با خونواده همسرم تو یه ساختمون هستیم و پسرم خیلی وابسته شونه...خیلی می‌رفت خونشون..با باباش هم زیاد می‌رفت مثلاً من کاری چیزی داشتم می‌رفت خونه اونا...مادر شوهر و دختر و پسرش به خاطر اینکه خیلی با پسرم لج میکنن کاری کردن همش جیغ میزنه یا میگن برو فلانی رو بزن پسرمم می‌رفت میزد یا مثلاً میگن برو گاز بگیر..یا برادر شوهرم شلوارشو درمی‌آورد با آلتش بازی میکردن..بماند ک تا مرز سکته رفتم...شوهرمم بی منطق تر از خودش وجود نداره...اصلا درک نمیکنه و چیزی بگم سروصدا راه میندازه ک آبرو منو ببره پیششون...حالا ب شددددت پسرم نمی‌زارم تنها اونجا باشه اگه با باشم می‌ره خودمم حتما میرم...کمی بهتر شدن مثلاً هی ب پسرم میگفتن برو گاز بگیر منم گفتم اگه گاز خوبه دختر خودت بره گاز بگیره...این ی مورد خوب حل شد..ولی بقیه چیا هنوز هستن...جلو رو خودم هی باهاش لج میکارن و میگن بیا بزن و از این حرفا...زورم بهشون نمیره...حالا خواهر شوهرم خیلی رو دخترش حساسه منم دیگه چاره ای ندارم قبلاً پسرمو ک دستشویی می‌بردم خونشون تو حیاط شلوارشو میپوشیدم براش ک دختره نبینه حالا دیدم اونا همشون یه گروهن مقابل من منم واسه تلافی شلوارشو پاش نمیکنم تا بفهمن لج گذاشتن ب لج آدم چ دردی داره اونم سر بچه...اونم از حرص رنگش قرمز میشه ولی چیزی نمیگه کلا با من حرف نمیزنه...بنظرتون کارم درسته؟خودمم خدایی راضی نیستم ولی می‌خوام بفهمن چه بده بخاطر لج شون با من پاک بچمو عصبی کردن