۱۰ پاسخ

وای چه مهد بدی.... من حس بدی گرفتم

مربی همچین حرفی نمیزنه

بنظر من ب مربی بگین چراهمچین حرفیا بچه زده

دیگه بزرگ شده کسی هم بهش نگه خودش میدونه ازسوراخ جیش میاد نیاز نیست یکی بگه

سلام عزیزم، حتما با مدیرش صحبت کن که این موضوع ذهنمو درگیر کرده، سعی کن با بازی از زبون خودش هم حرف بکشی

شاید شلوارش سوراخ بوده
نبوده؟

😶بچه ها دروغ نمیگن ینی چرا اینجوری گفته

بنظر من فردا که میبریدش مهد به مربیش بگید موضوع رو یا درمورد امروز که چکار کردن سوال کنین در مورد دخترتون شیطنتهاش یا چجوریه توی کلاسش و درمورد کاردستیش

یعنی منظورش چی بوده این حرف زده خانم معلم

ای بابا. به نظرم تحقیق کن درمورد مهدی با مربی‌اش طرح رفاقت بریز بیشتر بشناسیشون . یاکلا مهدش عوض کن

سوال های مرتبط

مامان هلنی مامان هلنی ۳ سالگی
سلام خانوما من و همسرم دعوامون شد دیشب
همسرم رقص فارسی خیلی دوست داره
بعد من دیشب اینستاشو دیدم کلی فیلم رقص بود تو اکسپلوررش
با کلیپ خواننده های قدیمی مهستی اینا کلی غر زدم ک اینا چیه میبینی
بعد من همسرم اصلا اهل رفیق بازی نیست ی دوست داره که مجرد ولی آقای موجهی هست
همسرم چند بار می‌ره بیرون باهاش یا خونه هم
(مثلاً روز جمعه با اینکه دو روز پیش همو دیدن رفت پیشش من ناراحت شدم ک بعد ی ماه ی روز خونه ای چرا قبول کردی بری پیش من نمی‌مونی )
ما خونه خریدیم خیلی دستمون تنگه از خرداد باهم بیرون نرفتیم گفتم میشه بریم پارک گفت نه دوست دارم فقط لش کنم ولی همین دوستش گفت بیا گفت باشه وقتیکه برگشت اصلا ب روی خودش نیاورد قرار بود بریم .


حالا الان زنگ زده که فرداشب همکارم و خانومش نمایشگاه دارن من با این دوستم میرم منم گفتم ی موقع منو ب اون ترجیح ندی وقتی نمایشگاه با خانومشه چرا منو نمی‌بری جای دوستت اونم داد زد اصلا نمی‌رم گوشی قطع کرد

بنظرتون حساسیتم بی مورده؟
مامان ثنا مامان ثنا ۴ سالگی
سلام مامانای عزیز خوب هستین؟
خانما یه مشورت میخواستم.
ما پنج شش ماهه نقل مکان کردیم ،اینجا یه همسایه ای داریم که البته برای این شهر نیستن ،ایشون دو تا دختر دارن که کوچیکه کلاس اول و بزرگه پنجمه
چندباری دمتر کوچیکه اومد خونه ما با دخترم بازی کنن،..ایشون بدون اجازه و گاها با زور گویی وسایل دخترمو برمیداشت.که بار آخر که مادر و خواهر بزرگ‌ترش هم اینجا بودن دخترم نداد بهش و این بچه دختر منو زد و بعدش فهر کرد.و‌کتری کرد که بچم بیفته دنبالش.ون همون موقع تصمیم گرفتم که اصلا اجازه ندم بیاد اینجا و بازی کنن.بچه بشدت پرروریه متاسفانه و وقتی خونه ما هست حتی دوست داره خودش از یخچال آب برداره یا وارد اتاق خواب ما بشه .تقریبا ازون موقع مسافرت بودیم و پریشب برگشتیم ،دیروز سر ساعت سه بعد از ظهر که میخواستم لچمو بخابونم دختره اومد بیام بازی؟گفتم نه خاله وقت استراحتخ.امروز هم ساعت یک و نیم که می‌خواستیم نهار لخوریم.دوباره اجاره ندادم.واقعا موندم که فردا و پس فردا چی بگم
مامان پریناز مامان پریناز ۳ سالگی
بعد از قضیه دعوا بین منو پریناز گفتم ببرمش یک دورش بدم هم خرید دارم انجام بدم خلاصه بردمش با دوچرخش یک دوریش دادم اومدیم خونه شام خوردیم کارامونو کردیم رسیدیم نوبت خواب دیگ موقع خواب گفتم قبل خواب باهاش حسابی بازی کنم خستش کنم راحت بخوابه خلاصه با هم غلغلک بازی کردیم بعدش رفت تو اتاقش رو تختش با هم کلی سایه بازی کردیم خندیدیم گفتم با خودم افرین مامان زرنگ الان که دیگ بچت بعد از ۱۲ساعت بیداری دیگ خسته میفته میخوابه خلاصه سایه بازی به زور تموم کردیم گفتم پریناز واقعا من خستم تو هم خسته ای دیگ بخوابیم من اومدم تو تخت مثل جنازه افتادم جالب که من غلغلک دهنده بودم ولی نمیدونم چرا من بیش تر خسته شدم اما پرینازی که غلغلک شونده بود الان داره تو اتاقش بلند بلند شعر ببعی تو بازیگوشی میخونه گاهی از تو اتاقش صدا میکنه ممممن بیا کارتون گوشیم عوض کن خدایی داریم مگ میشه بچه ای تو ۲۴ساعت شبانه روز ۱۳-۱۴ساعت یک کله بدون خواب خسته نشه خدایی داریم الله اکبر از الان دلم به حال مربی مهد که قرار از صبح تا ظهر با پریناز سر کله بزنه میسوزه 🤣🤣🤣🤣🤣