بنظرم مهتاب بهترین تصمیم وعاقلانه نرین تصمیم گرفت بعدتوزندگیشون اگه بهم میرسیدن ازاین عشق زده میشدن این عشق نیس اصلااااا...آدم عاشق عشقشوهیچوقت ناراحت نمیکنه
من ک خیلی ناراحتم از این ک ب هم نرسیدن ای کاش بهم میرسیدن افسردگی گرفتم 🥹😭
عکساشون واقعا میزاری ؟ خیلی دلم میخواد ببینم مهتابو حتی شوهره الانش و علیو
عزیزم لطفا حذف نکن بخونم
سپاس از شما عزیزم
شاید ندا سهم زیادی تو این داستان نداشتا ولی نمیدونم چرا ازش حس بد گرفتم😁😁😁
ندا ازدواج کرده؟؟؟
سلام خواهش میکنم ک درخواستمو قبول کنید داستان رو هم پاک نکنید من تازه پارت ۱۴ هستم 🥺💝
من با قسمت از دست دادن علیرضا خیلی اشک ریختم آخه روز از دست دادن پسر خودم برام تداعی شد 😭😭😭😭😭
یوقت داستانو پاک نکنیاا من فلا وقت ندارم بخونم🥴😂
منتظرم تایمم خالی شهه
خیلی قشنگ بود ولی خوب از داستانشون میدونستی ریز ب ریزشو
خیلی دردناک بود خیلی
داستان قشنگی بود مرسی از قلم زیبات عزیزم
فقط عکسشون رو گذاشتی پاک نکنی تا ببینیم ممنونم
وای اخرش چه بد شد بهم نرسیدن 😔
کاش عکسشون میزاشتین
چقد من اشک ریختم😭
مرسی عزیزم بابت داستانت
واقعا عاااالی مینویسی😘
علی هنوز ازدواج نکرده
عکسشونو نمیزاری ببینیمشون
عالی بود ممنون از وقتی که گذاشتی عزیزم🙏💐💐💐
میشه اسم روستاتون بگی البته اگه میشه؟
عکس علی رو هم نزاشتی
علی و مهتاب چند ساله جدا شدن؟
روزانه پیام مشاور، متناسب با سن کودکتون دریافت کنین.
سوالاتتون رو از مامانای با تجربه بپرسین.
با بازیهایی که به رشد هوش و خلاقیت فرزندتون کمک میکنه آشنا بشین.