۵ پاسخ

بچه ی من وقتی داداشاش بدنیا اومدن سه سالش بود از همون روز مستقل شد انگار که پنج سال بزرگتر شد طفلی همه کاراش رو دوش خودش افتاد عاقلتر شدولی بعضی وقتا واقعا دلم براش میسوزه زمانی که نیاز داشت محبتا تمام و کمال برای اون باشه یهو اینا پیداشون شد

نه عزیزم امکان داره این اتفاق بی افته الان چون هورمون هات بهم ریختش این فکررارو میکنی.تازه اونموقع حسودیش میشه بزورم شده محبت میگیره ازتون.فقط یکم باید رعایت کنید و ۱۰۰محبت و توجه به نی نی بزرگی باشه چون تو ذهن بچه ۲ساله امکان داره بمونه ولی یه نوزاد نه😘🌹انشالله به سلامتی

نه تو مادری چنین چیزی امکان نداره که کسی جا ترو بگیره..در ضمن بچه پشت هم عااالیه هم تربیتشون خوب میشه هم احساس تنهایی نمیکنن

من مثل شما 2ماهه باردارم همش گریه میکنم هم دلم ب حال خودم و دخترم خیلی میسوزه مامانم میگه اشکال نداره حتی خجالت میکشم ب دیگران بگم باردارم،ولی دکترم گفت خوبه باردار شدی چون سنت داره می‌ره بالاازدیروزبهترم شدم

دوستان تورو خدا اگه کسی تجربه و راهکاری داره بگه. دارم از نگرانی دیوونه میشم

سوال های مرتبط

مامان ماهان😊 مامان ماهان😊 ۲ سالگی
سلام مامانا یه سوال داشتم من قبل از اینکه بچه دار بشم شاغل بودم الان نزدیک دو ساله بخاطر پسرم کارمو اینترنتی کردم و خونم ولی پسرم خیلی بهم میچسبه میرم آشپزخونه غذا درست کنم میاد میخام برم سرویس بهداشتی میاد بدو بدو پشت در گریه می‌کنه و میکوبه به در کسی هست بوش تو این سن اینجوری باشه؟کی خوب میشه و میشه رفت سرکار🥲🥹الان نزدیک دو ساله خونه نشین شدم و کارمو کمتر کردم کسب و کارمو به فروشنده سپردم ولی انگار حالا حالا ها نمیشه رفت سرکار...کسی تجربه داره راهنمایی کنه بچه های شمام اینجورین بعضی وقتا خودش بازی می‌کنه تنهایی ولی موقع غذا درست کردن خیلی منو مورد عنایت قرار میده و اذیت می‌کنه سرویس بهداشتی هم از دستش نمیتونم برم بدجور گریه می‌کنه اینا نشونه ی وابستگیه؟چیکار کنم کمتر بشه قایم موشک هم خیلی باهاش بازی میکنم ولی بازم حس میکنم خیلی بهم وابستس و همش تو خونه دنبالم می‌کرده خونه مامانم که میرم پامو بزارم تو آشپزخونه گریه کنون میاد ببینه کجا رفتم دیگه کلافه شدم نمی‌دونم چیکار کنم که فکر نکنه میخام تنه‌اش بزارم همش ترس داره انگار کسی تجربه داره بگه برا چی اینجوریه ؟بخاطر سنشه یا بیش از حد وابسته شده ؟