باسلام....خواهش میکنم به سوال من پاسخ بدین...دختر من دوساله هشت ماهشه....دختر بسیار شیطونیه...ماشالا از لحظه ای که بیدار میشه در جنب و جوشه....الان حدود دوهفته ای میشه یهو از خواب بیدار میشه میبینه من خوابم گریه میکنه و التماس میکنه نخواب...نخواب میترسم...چشامو نمیتونم حتی توی روز ببندم...میگه نخواب...گریه میکنه و شیون که نخوابم....میگه حتما باید بلند شی....وقتی بلند میشم آروم میشه بعد خودش می‌خوابه....بنظرتون راه کار چیه...خودمم کلافم نه دیگه شب میتونم بخوابم نه روز....تا بحال سابقه نداشته اینجوری بشه...نگرانشم

عزیزم طبیعیه بچه تازه داره با ترس آشنا میشه با موجودات خیالی ذهنش کافیه بغلش کنی بهش امنیت بدی درکش کنی بگی مامان از چی میترسی مثلا پسرمن میگه دایناسور میاد میگم خب پس شمشیرتو بردار بریم دایناسور رو بکشیم سعی کن باهاش ارتباط بگیری و سرزنشش نکنی بعدم بگو ما خیلب قدی هستیم هیچ کس نمیتونه به ما آسیب بزنه تا خودش دورش بگذره

بیشتر موقع ها بعداز ظهر که دخترم میخوابید ما میرفتیم خرید میکردیم بیدار نمیشد
ولی یه روز بیدار شده خیلی هم گریه کرده تا ما اومدیم
از اون روز به بعد تا بیدار میشه گریه رو شروع میکنه

پسر منم جدیدا اینطوری شده من باید بشینم تا بخوابه. حتی نمیزاره دراز بکشم. نصف شب احیانا بیدار شه ببینه من خوابم گریه میکنه که پاشو بشین.

شاید از چیزی میترسه

دختر من کلا با خوابیدن همه مشکل داره نمیذاره کسی بخوابه

ترس ریختن مگر چیه که بخوابید وارد زندگیتون کنید ..مگر دعا وجادو ..بااردواب میریزن توسینی روحی داغ تمام

سلام تو خونه اسپند دود کنید آیه الکرسی بخونید

نه جایی رو میشناسم نه اطرافیانم بلدن...این جور چیزا رو هم دوس ندارم وارد زندگیم کنم...ولی واقعا متعجم که چرا دخترم اینجوری شده....البته بگم همسرم به تازگی بخاطر شغلش دوشب در هفته شبکاره...حس میکنم از همون شب شروع شده

سلام اخیرا جایی نداشتین که خودتون حضور نداشته باشین خونه اقوام ..شاید ترسیده باشه ...مادر یامادرشوعزتون بگید اگر بلدن یه ترس بچه. رابریزن..البته اگر نتونن هستن خانومهای قدیمی که بتونن این کار را انجام بدن ...احتمالا ازیه چیزی میترسع ...من دخترم شش سالش بود اینطوری شده بود.من بردم دعانویس گفت همزاد اذیتش می‌کنه که بایه دعا درست شد..