۹ پاسخ

فقط باید اقتدار داشته باشی وقتی میگی ن رو حرفت بمونی نیازی ب داد زدن و دعوا نیست

حواسش رو پرت کنید کم کم منطق رو یاد میگیرن از دو سالگی باهاش صحبت کنید بگید مثال الان وقتش نیست و وعده ی یه چیز دیگه کخ دوست داره بدید

ببین وقتی بچت گریه میکنه چطور خودت گریه کردنی توقع داری یکی بغلت کنه توام بغلش کن هم قدش شو بگو باشه اینسری برات فلان چیزو میخرم ولی بقیه چیزایی که دوستداری رو میریم یادداشت میکنم هرهفته یکیشو میخرم خیلی قشنگ قانع میشه

محل بهش نده بذار گریه کنه ی مدت ک دید اهمیت نمیدی ول میکنه فقط اعصابتا قوی کن

اینقدر همون لحظه خریدید عادت کرده.
با گریش هم کوتاه اومدید دیگه اینم یاد گرفته که با گریه به خواستش برسه.
اقتدار داشته باشید مقاومت کنید

ببین چون از اول گفتی نه اون گریع کرده براش فراهم کردی این شده کارش محکم بگو‌نه جوابشم نده انقدر گریه میکنه تا خسته بشه ببرش تو اتاقش درو ببند بگو‌اینجا گریه کن اروم شدی بیا بیرون حرف بزنیم
بعد در ارامش براش توضیح بده که رفتارش خوب نیست
یکم چون عادت کرده سخته ولی محکم پای کارت وایسا کم‌کم خوب میشع

وقتی میگه نه دیگ نباید کوتاه بیای یا بخر یا نگو نه بعدا بخری این آسیبش بیشتره میفهمه حرفت حرف نیست

ازاول عادتش دادین بی محلی کنید نسبت به رفتاراش تا ازاین بدتر نشده

نگیر و سرشو با چیز دیگه گرم کن از آنجا هم دورش کن نبینه
اولش سخته چون گریه میکنه هی ولی اینجوری دیگ هرچی ببینه نمیخواد

سوال های مرتبط

مامان رایان مامان رایان ۲ سالگی
دوستان یه سوال می خوام بپرسم ولی اگر کسی بارداره نخونه شاید باعث بشه بترسه.
پسرم معمولا می رفت تو اتاق خودش در رو می بست (برق اتاقشم همیشه روشنه) بعد نق می زد که بیا در رو باز کن زود می رفتم در رو باز می کردم و همه چیز اوکی بود. تازگیا چند روزیه می ره تو اتاق در رو می بنده و صداش درنمیاد اگر برم پشت در صداش کنم آروم شروع می کنه جیغ زدن وحشتناک و کوبیدن خودش به در. چون پشت در هست نمی تونم کامل در رو باز کنم فقط دستگیره رو می کشم پایین و همون اندازه که در خودش باز می شه دیگه دست نمی زنم ولی در محکم دوباره بسته می شه. اصلا نمی بینم خود پسرم این کار رو می کنه یا نه ولی اون همچنان جیغ می زنه و گریه می کنه و می زنه به در. چندین بار این باز و بسته شدن در و جیغای پسرم و کوبیده شدناش به در ادامه پیدا می کنه تا بالاخره آخرش دیگه یه بار که در رو باز می کنم خودش در رو تا آخر باز می کنه‌. درحالی که به شدت گریه می کنه و ترسیده خودش رو میندازه تو بغلم. درحدی که تا یک ربع هق می زنه و از بغلم پایین نمیاد. به نظرتون طبیعیه؟ برای شما تا حالا پیش اومده؟
مامان مامان بچه ها مامان مامان بچه ها ۱ سالگی